سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تولد مجدد علم اقتصاد در سال ۱۹۸۰


تولد مجدد علم اقتصاد در سال ۱۹۸۰

شاید بتوان گفت پس از آنكه فریدریش فون هایك و میلتون فریدمن به ترتیب در سال های ۷۴ و ۷۶ میلادی جایزه نوبل اقتصاد را كسب نمودند سرانجام در سال ۱۹۸۰ علم اقتصاد دوباره متولد شد زیرا بعد از بحران بزرگ دهه سی میلادی, جان مینارد كینز با تحلیل اشتباه خود علم اقتصاد را ده ها سال در مسیر غلط قرار داد و اگر بزرگانی نظیر هایك و فریدمن غیر علمی بودن نظریات كینز را اثبات نمی كردند احتمالا دنیا هنوز هم در توهمات كینزی خود باقی مانده بود

شاید بتوان گفت پس از آنكه فریدریش فون‌هایك و میلتون فریدمن به ترتیب در سال‌های ۷۴ و ۷۶ میلادی جایزه نوبل اقتصاد را كسب نمودند سرانجام در سال ۱۹۸۰ علم اقتصاد دوباره متولد شد زیرا بعد از بحران بزرگ دهه سی میلادی، جان مینارد كینز با تحلیل اشتباه خود علم اقتصاد را ده‌ها سال در مسیر غلط قرار داد و اگر بزرگانی نظیر‌هایك و فریدمن غیر علمی بودن نظریات كینز را اثبات نمی‌كردند احتمالا دنیا هنوز هم در توهمات كینزی خود باقی مانده بود.

در هر صورت در ۲۷ سال گذشته تقریبا همه كشور‌های دنیا به تدریج در مقاطع مختلف زمانی سیاست‌های اقتصادی خود را اصلاح نموده‌اند. البته این تغییر هم در ابتدا كار ساده‌ای نبود. زیرا كینز در یك دوره زمانی حدود چهل ساله چنان تبدیل به یك تابو شده بود كه هر گونه نقد او نشانه‌ای از شخصیت غیر علمی و هر گونه استناد به نظریه او نشانه‌ای از شخصیت علمی بود و‌هایك هم به دلیل همین نقد مورد تمسخر جامعه علمی زمان خود واقع شد و محققینی كه تاریخ اقتصادی را تحلیل می‌نمایند اذعان داشته‌اند كه ‌هایك بسیار جلوتر از زمان خود زندگی می‌كرد. وقتی از میلتون فریدمن سوال می‌شود كه بیشتر تحت تاثیر چه كسی بوده است او ضمن تحسین ایروینگ فیشر خود را تحت تاثیر ‌هایك می‌داند و جالب است وقتی فریدمن می‌خواهد به نقد كینز بپردازد با توجه به جو زمانه، با حالتی تملق‌گونه (به ویژه در اوائل زندگی علمی خود) این انتقادات را مطرح می‌كند به گونه‌ای كه بعضی‌ها گمان كرده‌اند كینز مورد تحسین فریدمن بوده است در صورتی كه راه این دو ۱۸۰ درجه مخالف هم است و تحسین فریدمن نیز چیزی به جز تملق برای حفاظت از تبعات شكستن تابوی كینز نبوده است.

در اینجا وضعیت اقتصادی چند كشور كه هر یك به جهتی قابل مقایسه با ایران است، بررسی می‌شود و در كنار آن تغییرات رشد نقدینگی و رشد اقتصادی این كشورها از سال ۱۹۸۰ به صورت منحنی خطی (از طریق رگرسیون) برای تشخیص تغییر نگرش كشورها ارائه می‌شود. توضیح آنكه هر نقطه‌ای در منحنی‌ها الزاما نشان‌دهنده رشد در آن سال نیست و ممكن است كمتر یا بیشتر باشد ولی به طور میانگین روند تغییرات رشد را می‌نمایاند.

● مالزی و سنگاپور

سنگاپور تا دهه ۱۹۶۰ پاره كوچكتر مالزی بود. این كشور پس از استقلال، سیاست‌های اقتصاد آزاد را با سرعتی بیش از مالزی پیگیری كرد. مالزی و سنگاپور هم اكنون كشورهایی با اقتصادهای دارای رشد شتابان هستند، اما تفاوت‌های آنها معنادار است. تولید ناخالص داخلی مالزی با قریب ۲۴میلیون نفر جمعیت ۲۰۰میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی سنگاپور با بیش از ۴میلیون نفر جمعیت ۱۰۷میلیارد دلار است یعنی سرانه سنگاپور نزدیك ۲۵هزار دلار و سرانه مالزی ۹هزار دلار است. سنگاپور در تازه‌ترین برآوردها پس از هنگ‌كنگ آزادترین اقتصاد جهان را دارد. در هر صورت ماهاتیر محمد یكی از دلایل مهم موفقیت كشورش را این گونه بیان كرده است: «ما از سرمایه‌های خارجی برای اجرای برنامه‌های خود كمك می‌گیریم این كاری است كه اگر چند بار انجام دهید در اجرای آن استاد خواهید شد». همانطور كه در نمودارهای مالزی و سنگاپور دیده می‌شود این دو كشور هر دو از سال ۱۹۸۰ به بعد رشد نقدینگی خود را كاهش داده‌اند كه البته شدت كاهش در سنگاپور بسیار بیشتر بوده به طوری كه رشد نقدینگی و رشد اقتصادی تقریبا برابر شده است.

● چین

تحولات اقتصادی چین بعد از جابه‌جایی قدرت سیاسی از مائو به دنگ شیائو پینگ به وقوع پیوست. از دیدگاه طیف اقتصاددانان جدید در آن زمان، عوامل اصلی كند بودن روند توسعه اقتصادی چین عبارت بودند از:

الف) سوء ظن نسبت به نظام بازار

ب) مساوات‌طلبی و تكیه بر تلاش‌های جمعی همراه با تبلیغات منفی پیرامون انگیزه‌های كار فردی

ج) اتخاذ سیاست‌های خود اتكایی در همه سطوح ملی و استانی

بنابر این موانع فوق باید از سر راه برداشته می‌شدند تا اقتصاد به تحرك مجدد واداشته شود و در واقع این همان كاری بود كه انجام شد. بگ واتی و همكارش(دو اقتصاددان از دانشگاه كلمبیا) تحقیقی۲ روی برخی كشورها از جمله دو كشور چین و هند انجام داده اند كه در كتابی تحت عنوان «علل كارآیی جهانی شدن» وارد شده است. آنها به این نتیجه رسیده‌اند كه دلیل موفقیت دو كشور چین و هند در دستیابی به نرخ‌های بالای رشد اقتصادی، اتخاذ سیاست‌های بازار آزاد در برابر تجارت بین‌الملل و سرمایه‌گذاری خارجی بوده است. همین‌طور دلیل ناكامی كشورهای آمریكای لاتین را با وجود اتخاذ سیاست‌های بازار آزاد توسط آنان میزان قابل ملاحظه وام‌های خارجی دریافتی توسط این كشورها می‌دانند. زیرا شیلی برخلاف اغلب كشورهای این قاره با محدود نگهداشتن میزان استقراض خارجی و تثبیت وضعیت اقتصاد كلان آن كشور موفق به استمرار رشد اقتصادی بیش از ۵درصد طی دوره‌ای بیش از دو دهه شد. در هر صورت تجربه چین یك آموزه مهم دیگر هم دارد و آن این است كه بر خلاف تصور برخی متخصصین، دموكراسی الزاما مقدمه اقتصاد آزاد نیست بلكه می‌توان حتی عكس آن را تصور كرد.

همانطور كه ملاحظه می‌شود شیب منحنی تغییرات رشد نقدینگی در كشور چین نیز منفی و در حال نزدیك شدن به رشد اقتصادی است و در سال ۲۰۰۳ رشد نقدینگی تقریبا دو برابر رشد اقتصادی بوده است.

● نروژ

افزایش قیمت نفت در سال‌های ۱۹۷۳ و ۷۴ درآمد زیادی را به اقتصاد نروژ وارد كرد دولت نروژ با پیش‌بینی ادامه روند افزایش قیمت‌ها اقدام به اجرای یك سری برنامه‌های اقتصادی پر‌هزینه كرد اما با محقق نشدن شرایط پیش‌بینی شده، در سال ۱۹۷۷، نروژ با بالاترین میزان بدهی در طول تاریخ این كشور یعنی ۵۰درصد از تولید ناخالص ملی مواجه شد. با نزول قیمت‌ها در اواخر دهه ۸۰ دولت نروژ تصمیم گرفت برای كاهش وابستگی اقتصاد خود به نوسانات قیمت نفت محدودیت‌هایی را در نحوه هزینه درآمد‌های نفتی وضع كند. این امر موجب شد تا پارلمان نروژ در سال ۱۹۹۰ تشكیل صندوق ذخیره ارزی را به تصویب برساند. این صندوق به طور رسمی در سال ۱۹۹۶ كار خود را آغاز كرد و از آن زمان تاكنون توانسته موجب تحول بزرگی در اقتصاد نروژ شود. از لحاظ قانونی این صندوق یك حساب در بانك مركزی نروژ است كه به نام صندوق دولتی نفت نامگذاری شده است. براساس قانون، وجوه صندوق در اسناد مالی خارجی اوراق قرضه، سهام شركت‌ها، اسناد بازار مالی و اوراق بهادار سرمایه‌گذاری می‌شود و اعمال تغییرات اساسی در صندوق باید در پارلمان كشور به بحث و بررسی گذاشته شود. شفافیت عملكرد صندوق هزینه‌های صندوق و درجه ریسك‌پذیری، هر سه ماه یك بار توسط بانك مركزی نروژ به اطلاع عموم رسانده می‌شود. در گزارش سالانه صندوق، فهرست تمامی سرمایه‌گذاری‌ها، درصد مالكیت‌ها و درآمدها اعلام می‌شود. تمامی موجودی صندوق مازاد درآمد نفت نروژ برای اجتناب از بیماری هلندی صرفا در دیگر كشورها سرمایه‌گذاری می‌شود و این كشور در سال ۲۰۰۵ بیشترین و بزرگترین سرمایه‌گذاری‌ها در مورد نفت و گاز را داشته است. نروژی‌ها می‌گویند موجودی این صندوق نباید به اقتصاد عمومی كشور وارد شود چرا كه اگر این پول‌ها خرج امور داخلی شود نروژی‌ها به افرادی چاق و تنبل تبدیل می‌شوند.

مهران دبیرسپهری

منابع در دفتر روزنامه موجود است


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.