سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
داستان «ستاره»های دنباله دار
نقاشی ظهور دنبالهدار در آمریکای لاتیندنبالهدارها زیباترین پدیدههایی هستند که میتوان با چشم غیرمسلح در آسمان دید. طی یک دههِ اخیر دنبالهدار باشکوه هِیل-باپ در سال ۱۳۷۶، هیاکوتاکه با دُمی که تا ۹۰ درجه در آسمان کشیده شده بود در سال ۱۳۷۵، و دنبالهدار تکهتکه شدهِ شواسمان-واخمان ۳ در بهار امسال ظهور کردند. اکنون شناخت نسبتاً دقیقی از فیزیک این کوههای یخ سرگردان در فضای منظومه شمسی و خاستگاه آنها در دوردستهای منظومه شمسی به دست آمده است، اما زمانی نهچندان دور آنها را ارواحی هولناک در آسمان شب میشناختیم که اسباب ترس، ناامیدی، و سرگَشتگی نهفقط مردم عادی بلکه اندیشمندان نیز بودهاند. در این مقاله، که بهدو بخش تقسیم شده است، نظریههای مربوط بهدنبالهداران، از ارسطو تا تیکوبِراهه و کپلر، و از نیوتن تا لاپلاس، بهاختصار توضیح داده شدهاند.
ارسطو نخستین فیلسوفی نبود که دربارهِ دنبالهداران نظر داد، اما احتمالاً اولین فیلسوفی بود که، بر مبنای شواهد رصدی، نظریهِ مُنسَجِمی دربارهِ آنها ارائه داد؛ نظریهای سازگار با کیهانشناسی عامی که در آن اجزای عالم و ارتباط آنها با هم تعریف شده بود. نظریهِ ارسطو نخستین نظریهِ فیزیکی دنبالهداران بود که مواد، ساختار، شکلگیری، و حرکت این اجرام را توصیف میکرد.
پیش از پرداختن بهنظریه ارسطو درباره دنبالهدارها لازم است بهعالم ارسطو نگاهی بیندازیم و ببینیم که دنبالهدارها در کجای این عالم جای داشتند. عالم ارسطو از یک نظر بسیار ساده بود: در آن دو طبقه وجود داشت که مرز آن دو را فَلَک ماه تعیین میکرد. هرآنچه در بالای این فلک بود کامل و تغییرناپذیز بود؛ نه چیزی در آن پدید میآمد و نه از بین میرفت و همهِ اجرام آن در مسیری دایرَوی بهطور یکنواخت حرکت میکردند. اما منطقهِ زیرِ فلک ماه دنیای تغییر و تبدیل بود و اجرام در آن پدید میآمدند و از بین میرفتند و حرکتشان دایرهوار و یکنواخت نبود.
دنبالهدارها که بهناگهان در آسمان پدید میآمدند و بعد از چندی ناپدید میشدند و مسیر حرکتشان هم دایرهوار نبود، البته نمیتوانستند بهمنطقهِ فوقِ قمر تعلق داشته باشند. همهِ جنبههای پدیدهای بهنام دنبالهدار با وضعیت دنیای زیر قمر سازگار بود، که در آن چیزها پدید میآمدند و تغییر میکردند و از بین میرفتند. پس دنبالهداران در فضایی بین زمین و فلک قمر حادث میشدند. بهعبارت دیگر، در فلسفهِ ارسطویی، دنبالهدارها موضوع علم ستارهشناسی نبودند. بههمین دلیل هم ارسطو این اجرام را در کتاب در آسمان خود بررسی نکرده بلکه در کتاب کائنات جوّ بهآنها پرداخته است.
بعد از ارسطو، سنکا(Seneca) در قرن اول بعد از میلاد دنبالهداران را اجرامی سماوی دانست اما نظریهِ ارسطو مقبولترین نظریه در سراسر قرون میانه بود. دانشمندان دورهِ اسلامی هم نظریهِ ارسطو را پذیرفتند گرچه در مواردی، از جمله منشأ راهکهکشان، با او موافق نبودند. اِبن بطریق، اِبن هیثم، بیرونی، و خواجه نصیرالدین طوسی از جمله دانشمندان اسلامی بودند که راهکهکشان را بهدرستی پدیدهای سماوی میدانستند.
ارسطو چیزی دربارهِ احکام نجومی (طالعبینی یا اختر گویی) دنبالهداران نمیگوید. او بر مبنای پیشفرضهای نظریهِ خود ظهور دنبالهدارها را با وقوع آب و هوای گرم و خشک مرتبط میداند و اشارهای بهتأثیر دنبالهداران بر روند زندگی انسانها نمیکند.۲ احتمالاً احکام نجومی مربوط بهدنبالهداران در فاصلهِ بین ارسطو و بَطلمیوس (قرن دوم میلادی) مدون شد زیرا بطلمیوس در کتابالاَربَعه(Tetrabiblos) احکام دنبالهداران را ذکر میکند. البته تألیف کتاب دیگری را هم بهنام ذَرّاتُالذَوائب بهبطلمیوس نسبت دادهاند. بطلمیوس چیزی بهنظریهِ فیزیکی ارسطو دربارهِ دنبالهداران نمیافزاید و همچنان میپذیرد که این اجرام در زیرِ فلک قمر پدید میآیند.
بدین ترتیب تا نیمه قرن شانزدهم ظهور یک دنبالهدار گرچه موجب ترس و حیرت مردم میشد اما بررسی کمّی آنها نیز فراموش نمیشد. دیگر منجمان فقط بهاین اکتفا نمیکردند که دنبالهدار در کدامین برج ظاهر شد و احکام مُتِرَتِب بر آن چه بود بلکه رفتار آن و مقادیر مربوط بهسرعت، اندازه، جهت دنباله، و تغییرات همهِ این متغیرها هم اندازهگیری میشد. بر اثر همین بررسیها بود که در سالهای دههِ ۱۵۳۰ میلادی یکی از بزرگترین کشفها در تاریخ بررسی دنبالهدارها روی داد.
در فاصلهِ بین سالهای ۱۵۳۱ تا ۱۵۳۴ سه دنبالهدار در آسمان ظاهر شدند و زمینهای فراهم آوردند که اخترشناسان با استفاده از روشهای رِگیو مونتانوس و دیگر منجمان رفتار این دنبالهداران را به دقت بررسی کنند. حاصل مطالعات دو ریاضیدان و اخترشناس، یکی ایتالیایی، به نام گیرولامو فراکاسترو، و دیگری پیتر آپیان آلمانی شگفتانگیز بود: آنها مستقلاً کشف کردند که دنبالهِ دنبالهداران همواره در عکس جهت خورشید گسترش مییابد. این کشف دورهِ جدیدی را در مطالعهِ دنباله داران آغاز کرد و منجمان را به مطالعهِ بیشتر این اجرام واداشت. با این کشف مسجّل شد که رابطهای بین شکلگیری دنباله و تابش خورشید وجود دارد.پیش از بهکارگیری طیفنگاری در نجوم چهار دستاورد بزرگ در رصد دنبالهداران به اخترشناسان کمک کرده بود که ماهیت فیزیکی این اجرام را بهتر بشناسند. کشف پادخورشید بودنِ دنبالهِ دنبالهداران نخستینِ آنها بود. در واقع بعد از این کشف هر نظریهای دربارهِ مواد و ساختار دنبالهداران تلاشی بود برای تبیین جهتگیری پادخورشیدی دنبالهداران. کمتر از نیم قرن بعد از کشف فراکاسترو و آپیان بود که کشف دورانساز دیگری در شناخت دنبالهداران روی داد که نه تنها بنیاد نظریههای مربوط به دنبالهداران را دگرگون کرد بلکه کاخ استوار کیهانشناسی ارسطویی را نیز لرزاند.
دکتر توفیق حیدرزاده، مؤسس و سردبیر ماهنامه نجوم تا سال ۱۳۷۷ که اکنون در ایالات متحده بهسر میبرد، پژوهشگر تاریخ نجوم است. زمینه اصلی پژوهش او نظریههای تاریخی دربارهِ دنبالهدارها، بهویژه پس از رنسانس، است. علاقهمندان بهنجوم همچنین او را با ترجمهِ کتابهای ساختار ستارگان و کهکشانها و شناخت مقدماتی ستارگان و در مقام آغازگر بخش بزرگی از فعالیتهای ترویج نجوم در ایران میشناسند.
توفیق حیدرزاده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور سقوط بالگرد رئیسی سیدابراهیم رئیسی شهادت حسین امیرعبداللهیان سقوط بالگرد بالگرد تبریز دولت سیزدهم شهادت رئیسی شهادت سید ابراهیم رئیسی
کنکور امتحانات هواشناسی تهران پلیس امتحانات نهایی هلال احمر سیل قوه قضاییه سیل مشهد بارش باران آموزش و پرورش
شهادت رئیس جمهور قیمت طلا بورس یارانه قیمت خودرو قیمت دلار خودرو دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازنشستگان
لیلا حاتمی تلویزیون سینما شهید رئیسی سینمای ایران هنرمندان شعر زری خوشکام نمایشگاه کتاب رسانه ملی
قرآن تجهیزات پزشکی
رژیم صهیونیستی ترکیه آمریکا روسیه اسرائیل چین غزه فلسطین جنگ غزه حماس اوکراین ولادیمیر پوتین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس لیگ برتر انگلیس فدراسیون فوتبال منچسترسیتی بازی تراکتور بارسلونا
هوش مصنوعی سامسونگ تبلیغات اپل موبایل نمایشگاه ایران هلث اینترنت هواپیما
سلامت رژیم غذایی مردان خواب آلزایمر زیبایی استرس کاهش وزن افسردگی