جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تابیدن نور بر انجماد خاک


تابیدن نور بر انجماد خاک

کنسرت گروه موسیقی نور به سرپرستی کریستف رضاعی در تالار وحدت شاید آغاز و دلالتی بر درک موسیقی جهانی در زمانه مناقشات حاد فرهنگی باشد

● دو نظر درباره کنسرت گروه نور به سرپرستی کریستف رضاعی در تالار وحدت

۱) کنسرت گروه موسیقی نور به سرپرستی کریستف رضاعی در تالار وحدت شاید آغاز و دلالتی بر درک موسیقی جهانی در زمانه مناقشات حاد فرهنگی باشد. مناقشاتی که بر اثر تنوع زیستی انسان نه تنها در پی برتری جویی سیاسی و ایدئولوژیک است بلکه در پی ساخت و تحمیل الگوهایی خاص و حذف دیگری از عرصه های فرهنگی است.

موسیقی گروه نور از همان ایده هایی بهره می برد که از اوایل دهه شصت میلادی به هدف نزدیک شدن/ کردن فرهنگ شرق و غرب و جهانی شدن هنر (Mondialization) دست به تلفیق و اتحاد موقتی مصالح موسیقایی فرهنگ های مختلف زد.

رضاعی در این پروژه بااهمیت تنها نخواهد ماند. بسیاری از موسیقیدانان، منتقدان و مخاطبان ایرانی با وی همراه و هم نظر هستند.

با اینکه مراکز اطلاع رسانی مانند تلویزیون به هیچ وجه پوشش خبری در جهت آگاهی مردم از این رویداد نداده بودند، ولی استقبال عمومی از این کنسرت مطلوب به نظر می رسید. (گویا برای رسانه ملی مسابقات کاراته نوجوانان علی آباد و نمایشگاه مونجوق دوزی دختران حسن آباد شغلی مهمتر است،)

۲) آنسامبل نور متشکل از دو بخش آوازی و سازی است و به علت تخصص شخصطص رضاعی در حوزه آواز م?دال طبیعی می نمود که بخش آوازی گروه قوی تر و منسجم تر باشد.

پی یر بارانژه، پی یر بینارد (اعضای فرانسوی گروه) و حمید خسروشاهی در سه بخش تنور، باریتون و باس به همراهی رضاعی آنسامبل مستقلی را تشکیل می دادند که نوازندگی لطیف و تکنیکال رضا عسگرزاده با سازهای بادی نظیر فلوت ریکوردر آن را کامل می ساخت. نکته پرسش برانگیز در آنسامبل نور چرایی و فلسفه وجود سازهای زهی، ضربی و خواننده آوازهای کردی بود. به طور کلی در یک ترکیب بندی جزییات آنگاه حائز اهمیت خواهند بود که با حذف شان با نوعی فقدان مواجه شویم.

پرسش این است که؛ ?آیا همان موسیقی عسگرزاده با آن موزیکالیته شفاف همان فضاسازی های پرقدرت آوازهای رضاعی که ترکیبی بود میان مکاتب کلیسایی و آوازهای غیرمذهبی ?ترابادورهای? (موسیقی مردمی در قرون وسطی) و رنسانس، خود موسیقی فیوژن نبود؟

گویی فرمولی نانوشته به رضاعی تحمیل شده بود که می گوید؛ موسیقی تلفیقی باید از عوامل متعدد انسانی و سازهای متعددی چون عود، سه تار، شورانگیز، دف، تنبک، دهل، بالابان و هارمونیوم و... تشکیل شود. این ایده با مشکلاتی مواجه است. عوامل انسانی موسیقی تلفیقی هرچه زیادتر باشند، ترکیب، کنترل و سپردن وظایف به آنان سخت تر خواهد شد. رضاعی در بسیاری از موارد وظایفی را که می شد برعهده گروه آوازی قرار گیرد بی دلیل به بخش سازها محول کرده بود.

بخش سازها که با حداقل صدادهی گروه را همراهی می کرد. به زبان دیگر در موسیقی تلفیقی هرچه تعداد عوامل انسانی کمتر باشد درجه ریسک نیز پایین تر خواهد بود. از سوی دیگر آنگاه که تسلط نوازندگان و خوانندگان به یک اندازه نباشد گروه به دو بخش تقسیم شده و بخش حرفه یی هم باید نگران افت صدادهی، سونوریته و اجرا باشند و هم موظفند که اعضای ضعیف گروه را تحمل و یاری رسانند.

۳) در بسیاری از موارد مانند قطعه اول ?مریم مقدس? به دلیل تسلط خواننده کردی و کریستف رضاعی در بخش آوازهای لاتین هر دو به یک اندازه به حجم دهی (volume) صدا پرداخته و این امر باعث شده بود که خصلت رتوریک (الحان، هجاها) و بوطیقای متن آوازها (Poesie) درهم مخلوط شود و مخاطب از هیچ کدام لذت نبرد. در بخش آوازی گروه نور می توان به نقطه ضعف دیگری نیز اشاره کرد و آن عدم ایجاد پرسپکتیو و عمق میدان صوتی و لایه بندی (Layering) است.

به جز رضا عسگرزاده و رضاعی که به لحاظ تجربی و دانش آکوستیک می دانستند چه زمانی قوی یا ضعیف اجرا کنند، بقیه گروه با حجم زیاد صدایی، نوعی بی نظمی و اغتشاش را به نمایش گذاشتند. همراهی آواز گروهی لاتین با آواز کردی که سرشار از تحریر و تزئینات است بیش از آنکه سازنده بستری برای اجرای خواننده ک?رد باشد مزاحم او می شد به همین دلیل وی مجبور بود با صدای بلندتری به اجرا بپردازد.

در بسیاری از موارد مانند قطعه سوم ?پایان کوچ یار? که با مقدمه ساز هارمونیم رضاعی آغاز شد به رغم تعویض فضایی مطلوب، آوازها در زمان اوج غیرقابل کنترل و نامنظم می شدند.

مساله یی که تا به حال بدان اشاره یی نشده است لزوم یا عدم لزوم ارائه مقدمه در یک قطعه است. فرم های باروک، کلاسیک و رمانتیک در جهت بهره گیری از مقدمه های طویل توجیهاتی داشته اند که به دلیل وضعیت جامعه شناختی و تحولات - خصوصیات ادبی آن دوران قابل قبول می نماید. اما در قرن بیست و یکم که سرعت ارائه، شفافیت غو زمانف حرف نخست را می زند، ارائه مقدمه های بلند و نیمه بلند چه توجیهی دارد؟

آثار گروه نور در بخش فرم و نظم درون فرمی دچار مشکلات و عدم هماهنگی هایی است که در این نوشتار از تشریح آنان خودداری می شود. البته خود کریستف رضاعی بهتر از هر منتقدی می داند که چه ضعف هایی در تکنیک و مقوله م?فصل بندی (Articulation) و چینش فرمان در کمپوزیسیون هایش دارد. در آینده و با تجارب بیشتر این مشکل حل خواهد شد.

۴) از نکات مهم و قابل توجه بخش آوازی آنسامبل نور شفافیت و لحن صحیح و با احساس بارانژه، بینارد و رضاعی است.

این خصوصیات همراه با نوعی آزادی در پوشش و بی قیدی غیررسمی اعضای گروه جوی صمیمی و بی آلایش را به مخاطب هدیه می داد.

قطعات دوم، سوم و قطعه پایانی، بخش دوم، واجد نقاط قوت فراوانی بود. پایان صحیح، کوبنده و حرفه یی، اجرای ریتم شاد تکنیک آوازی بی اشکال و سلیس باریتون، نظم و ارائه ترجیع بند گزاره لاتین غCunctissimus?ف، تکرار به موقع آن به عنوان آوای زیرمتن (subtext) برای اشعار مولانا از ویژگی های بارز قطعه سماع و نشان دهنده پتانسیل های گروه در تلفیق بود.

پدال های (نت های کشیده) طویل و زیبا، آوای همراهی کننده شفاف و قوی که می توانست در سایر قطعات مورد استفاده قرار گیرد، انسجام همراهی و ترکیب صحیح زبان لاتین و کردی و نوازندگی احساسی و تامل برانگیز رضا عسگرزاده بی شک زیباترین لحظات را در قطعه تولد برای مخاطب خاص و عام ایجاد کرد.

۵) خاتمه؛ کمی احساساتی

در طول سالیان متمادی تلاش خستگی ناپذیر آهنگسازان و گروه های نوین موسیقی از راک، پاپ گرفته تا کلاسیک و فیوژن ادامه یافت. این تلاش ها زمانی به بار نشست که توقعی از آن نمی رفت. به قول ژان فرانسوا لیوتار فیلسوف پست مدرن؛ زمانه، زمانه کسادی است. درهم تنیدگی مفاهیم، ارزش ها، رادیکالیسم اعتقادی، سردرگمی و تناقض گویی های مکرر درباره رابطه و جایگاه، بودن یا نبودن و چگونه بودن موسیقی، کاربرد اصطلاحاتی مانند موسیقی فاخر، نیمه فاخر، ملی، آیینی، مبتذل در جهت گزینش، حذف و جایگزین کردن چیزی به جای چیز دیگر، همگی این مسائل باعث نشد که گروه های موسیقی به خصوص موسیقی آلترناتیو و فیوژن دست از تلاش خود بردارند.

و سرانجام نهادهای دولتی این گونه موسیقی را به رسمیت شناختند. کنسرت گروه نور دلالت گر ذات عمیقاً فرهنگی موسیقی بود. هیچ ناهنجاری در چنین فعالیتی یافت نمی شود. موسیقی سرشار از مفاهیم فرهنگی است. حد نهایی و انتزاعی فرهنگ است.

آنسامبل نور با تمام ضعف ها، کاستی ها و قوت هایش چند ساعت شادی بی حاصل، همان شادی انتزاعی که شوبرت لعنتی (دوست داشتنی) از آن یاد می کند را به همراه آورد. اعتراف می کنم با ورود گروه نور بر صحنه تالار وحدت تمام سختی هایی که در عرض سالیان سال تجربه و نظاره گرش بودم را فراموش کرده و به آینده امیدوار شدم. امیدی مختصر.

وقتی یکی از دوستان خود را بر صحنه دیدم دلم لرزید. موفقیت های آن دوست و آنسامبل نور را موفقیت همه هنرمندان نوگرای ایران می دانم.

علیرضا امیرحاجبی