چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ما با خرمشهر زندگی می کنیم


ما با خرمشهر زندگی می کنیم

فتح خرمشهر نقطه پایان یک دوره و آغاز دوره دیگر بود این تحول و پیامدهای آن یکی از فرازهای برجسته جنگ است امروز ابعاد این پیروزی و نتایج آن حاوی تثبیت نظام جمهوری اسلامی و تامین برتری ایران بر عراق به فراموشی سپرده شده و تنها تصمیم گیری ادامه جنگ از سوی غرض ورزان سیاسی مورد نقد قرار گرفته است

چند سال قبل در چنین روزی که سه چهار روز از عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر گذشته بود ما چه وضعی داشتیم مردم ما بسیار خوشحال و مسرور بودند از اینکه می‌دیدند فرزندان انقلابی‌شان در بسیج و سپاه و ارتش دشمن را شکست دادند و خرمشهر را آ‌زاد کردند. امام تبسمی بر لب داشتند که آ‌رزوی همه رزمندگان بود.

در همه عملیات‌ها سپاسگزار خداوند بودند. از اینکه می‌دیدند زحماتشان نتیجه داد و فرزندان قهرمان و انقلابی‌ او در بسیج و سپاه و ارتش، دشمن را سرکوب کردند و تامل می‌فرمودند. تداوم جنگ را چگونه تدبیر کنند نه توقف جنگ را که این دروغی است که در تاریخ به امام بستند امام هرگز موافق ختم جنگ نبود تا آن زمانی که قطعنامه را پذیرفتند دشمن هم شکست خورده بعد از ۲۰ ماه هیچ نتیجه ای عادیش نشده بود با ذلت با شکست و با خواری به داخل خاک خودش فرار کرده بود.

حامیان منطقه‌ای و جهانی صدام متحیر از این همه اراده و عزم ملت ایران، چون آنها می‌دیدند که همه توطئه‌های آنها به هم ریخته استراتژی آنها به هم ریخت و نتیجه عکس گرفتند اینها آمده بودند با تحمیل یک جنگ بزرگ بر ایران، بر ملت ایران، انقلاب اسلامی را شکست بدهند، نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند، افکار امام و آرمان‌های امام را کنار بزنند حالا می‌‌دیدند بعد از ۲۰ ماه نتیجه عکس گرفتند نیروهای مسلح و مقتدر ایران آمده‌اند در خرمشهر و جشن پیروزی گرفتند و با این قدرت برتر چه کار کنند؟ و با بحرانی به مراتب بزرگ‌تر از بحرانی که در فردای انقلاب اسلامی آمریکایی‌ها با آن مواجه شدند، روبرو شده بودند.

رزمندگان لشکر ۲۷ حضرت رسول هم در چنین روزهایی داشتند غنایم جمع‌آوری می‌کردند و اگر دستشان می‌رسید خودروی فرمانده را هم تک می‌زدند! یک آرمی داشتند می‌زدند به این تجهیزات و می‌گفتند: اینها جزء غنایم جنگی است. من یادم می‌آ‌ید شهید صیاد می‌گفت: یک چند لحظه‌ای جلوی دژبانی ایستاده بودیم خودروی ما را یک آرم خورده بود گفتند: این خودرو غنیمتی است!

این غنایمی که ما در خرمشهر گرفته بودیم خداوند به ما وعده داده بود در عملیات قبلی یعنی در عملیات‌ فتح‌المبین قبل از شروع عملیات تقریبا در دو سه روز مانده به شروع عملیات، دشمن در حد فاصل نیروهای ما تا خودش در غرب کرخه، در جبهه‌ای به وسعت ۵۰ کیلومتر در عرض ۳ تا ۱۰ کیلومتر در عمق به نیروهای ما حمله کرد و همه راهکارهایی که بچه‌های اطلاعاتی زحمت کشیده بودند همه، به هم ریخته شد فرماندهان قرارگاه آمدند به قرارگاه مرکزی کربلا پیش برادر آقا محسن فرمانده سابق کل سابق سپاه گفتند: که ما نمی‌توانیم عمل کنیم و اوضاع به هم ریخته است، شما باید فرصتی به ما بدهید یک ماه دیگر ما عمل کنیم، نور ماه هم ساعت چهار صبح طلوع می‌کرد بعضی وقت‌ها ما در شب نور ماه نداشتیم که خیلی نیاز داشتیم چون عمده جنگ ما در شب بود و فشار فوق‌العاده‌ به آقای رضایی وارد شد.

گفتند شما بروید پیش حضرت امام در تهران و از ایشان بخواهید یک استخاره‌ای بزنند و ایشان تصمیم بگیرند خوب حالا ما فردا شب باید عمل می‌کردیم فرصت نبود حالا ایشان اگر می‌خواست برود تا تهران خیلی طول می‌کشید برادری داشتیم ارتشی (خدا رحمتش کند) شهید سرهنگ حق‌شناس خلبان بود، گفت من حاضرم آقا محسن را سوار هواپیمای شکاری ۵F بکنم و ببرم تهران، به هر حال آقا محسن تصمیم گرفت که برود خدمت امام، هواپیما بلند شد ایشان سوار کابین دوم هواپیما شدند و ظرف ۲۰ دقیقه ایشان را رساندند تهران که فشار فوق‌العاده‌ای به جسمش وارد شد بعد که آمد دزفول حالشان به هم خورد.

به تهران که می‌رسند وضو گرفتند و رفتند خدمت امام(ره) و ماجرا را نقل کرده که داستان اینجور است و ما گیر افتادیم و آمدیم خدمت حضرتعالی، برای ما یک استخاره بزنید و تصمیم بگیرید. امام تامل می‌فرمایند و می‌گویند: نیازی به استخاره نیست شما بررسی کرده‌اید، کار کرده اید و روزها و هفته‌ها کار کردید و شناسایی کردید.

مبتنی بر اطلاعات تصمیم بگیرید و با توکل به خدا عمل کنید قطعا انشاءالله پیروزید نیازی به استخاره نیست حالا اگر خواستید یک طلب خیری بکنید از خداوند آن مانعی ندارد من نیازی به استخاره نمی‌بینم. خوب آ‌قا محسن با همان هواپیما برگشت به سرعت آمد گفتیم چه شد گفتند امام حاضر نشد استخاره بزند و فرمودند که به خدا توکل کنید و پیروز می‌شوید و خلاصه شب شد و نمازی خواند و خلوتی کرد و یک استخاره زد و سوره فتح آیات ۱۸ و ۱۹ آمد آنجایی که خداوند می‌فرماید:

“لقد رضی الله عن المومنین اذیبا بعونک تحت الشجره فعلم‌ ما فی قلوبه هم فانزل السکینه علیهم و اثابه هم فتحا قریبا (۱۸) و مغانم کثیره یاخذونها و کان الله عزیزا حکیما(۱۹)»

حالا معنی تحت‌ اللفظی این می‌شود که خداوند می‌فرماید: به راستی که خداوند از مومنان چون با تو در زیر درخت حدیبه با تو بیعت کردند به حقیقت خشنود گشت و از رفاه و از خلوص قلبی آنها آگاه بود که وقار و اطمینان کامل بر آنان نازل کرد و آنان را به فتحی نزدیک پاداش داد و به غنیمتی فراوان که از (خیبریان) خواهید گرفت و خداوند پیروزمند فرزانه است.

آن همه غنایمی که عرض کردم لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) و سایر لشکرها می‌گرفتند در عملیات بیت‌المقدس و خدا می‌داند که تا دو سه سال از غنایمی که در عملیات بیت‌المقدس گیرمان آمد از تجهیزات انفرادی سلاح‌های سنگین و نیمه سنگین مهمات استفاده می‌کردیم.

عراقی‌ها عقبه چهار پنچ لشکر را در خرمشهر در سرزمین جنوب غربی اهواز در غرب کارون جمع کرده بودند و یک شکست سنگینی خوردند و همه این غنایم را بر جای گذاشتند عرض کنم که بعد از این مقدمه، یک سوال هم می‌خواهم مطرح بکنم سوال این است که: چرا حقیقتا حادثه بزرگ فتح خرمشهر در سوم خرداد در سال ۶۱ به یک رویداد بزرگ تاریخی در کشور و حماسه پایدار تبدیل شد؟

کارکرد این حماسه چیست؟ چه نیازی به بزرگداشت این حادثه داریم؟ اگر ما بتوانیم این سوال را پاسخ بدهیم، ماهیت خود این حادثه بزرگ برای ما روشن می‌شود و علت تجلیلی که ما باید بکنیم از عملیات بیت‌المقدس معلوم می‌شود خرمشهر حقیقتا با مقاومت آزاد شد و به یک حماسه پایدار تبدیل شد، اگر مقاومت در خرمشهر صورت نمی‌گرفت،‌ خرمشهر آزاد نمی‌شد و آزادی خرمشهر حاصل مقاومت بود.

یک روزی وقتی بچه‌ها در اوایل جنگ با شجاعت در مجموعه‌های بسیار کوچک ۵ و ۱۰ نفری در مقابل هجوم انبوه دشمن مقاومت می‌کردند، یک عده‌ای که اعتقاد نداشتند می‌گفتند: برای چه مقاومت می‌کنید؟ دشمن دارد می‌آ‌ید، انبوه تانک و نفربر عراقی‌ها را که می‌دیدند می‌گفتند: برای چه مقاومت می‌کنید؟ شما خرمشهر را از دست می‌دهید! ولی آن رزمنده احساس تکلیف می‌کرد،‌ تکلیفی که امام بر او گذاشته بود و می‌گفت اینجا تکلیفم مقاومت است و این مقاومت تاثیر فوق‌العاده‌ای گذاشته بود حتی آن فردی که مدعی تخصص بود به عقلش نمی‌رسید که این مقاومت تاثیر نظامی هم دارد.

مقاومت از رزمندگانی بود که ایمان الهی در وجودشان موج می‌زد اطاعت از امام در دلشان موج می‌زد و خداوند به واسطه همین ایمان الهی و از این همه وفا و خلوصی که در وجود تک تک این رزمندگان دید به تعبیر امام، خدا خرمشهر را آزاد کرد. به این دلیل خداوند خرمشهر را آزاد کرد که ایمان الهی، صداقت و خلوص در وجود رزمندگان می‌دید و بعد خداوند نصرتش را نازل کرد. به فرمایش حضرت امیر علی علیه‌السلام وقتی که خداوند صداقت رزمندگان را دید، نصرتش را نازل کرد. خرمشهر با مقاومت، یک جایگاه رفیعی پیدا کرد. خرمشهر در بین همه عملیات‌های ما در جنگ و در تاریخ انقلاب و ملت ایران یک جایگاه رفیعی پیدا کرد. خرمشهر در بین همه عملیات‌های ما در جنگ و در تاریخ انقلاب و ملت ایران جایگاه رفیع پیدا کرد و انشاءالله حفظ خواهد شد و به یک پدیده فرا زمانی و فرا مکانی تبدیل خواهد شد.

ما با خرمشهر زندگی می‌کنیم و با حماسه خرمشهر جان می‌گیریم و براساس الگوی مقاومت در خرمشهر بود که ما جنگ جدیدی را پی‌ریزی کردیم و در عرصه‌های سیاسی هم موفق شدیم حضور پیدا کنیم و رزمندگان ما در حقیقت با مقاومت در خرمشهر، جنگ تحمیلی را به شکست تحمیلی برای دشمن تبدیل کردند و زیر بار آن صلح ذلت‌بار نرفتند و هنگام حضور دشمن در شهرها و مناطق اشغالی شجاعانه مقاومت کردند.

فتح خرمشهر نقطه پایان یک دوره و آغاز دوره دیگر بود این تحول و پیامدهای آن یکی از فرازهای برجسته جنگ است. امروز ابعاد این پیروزی و نتایج آن حاوی تثبیت نظام جمهوری اسلامی و تامین برتری ایران بر عراق به فراموشی سپرده شده و تنها تصمیم‌گیری ادامه جنگ از سوی غرض‌ورزان سیاسی مورد نقد قرار گرفته است.

فتح خرمشهر نشان داد، این کشور قادر است خارج از معادلات بین‌المللی و تنها متکی بر توانایی داخلی، تهدید و تجاوز را قاطعانه پاسخ و برطرف کند که امروز هم در برابر تهدیدات خصوصا آمریکا،‌ براساس تجربه فتح خرمشهر می‌توان عمل نمود.

فتح خرمشهر بیانگر یک تفکر، یک دکترین، یک استراتژی نظامی جدید بود و بیانگر یک روش جدید مدیریت در کشور بود و باید به عنوان یک الگوی موفق برای حل معضلات اساسی کشور از آن استفاده کرد. گفتن این مطلب بعد از عمل، بعد از حماسه، بعد از آن شهادت‌ها و رشادت‌ها آسان است، اما ما باید گذشته را توصیف کنیم.

چرا ما می‌گوییم تفکر و دکترین و استراتژی جنگ جدید بوده است؟ زیرا یک تفکر قدیم، یک دکترین قدیم، یک استراتژی قدیم، یک فرماندهی قدیم وجود داشت آن مدیریت قدیم چکار کرد؟ چرا خرمشهر باید در ماه بیستم جنگ آزاد بشود؟ مگر ما باید ۲۰ ماه صبر بکنیم؟ چرا در سال اول جنگ آزاد نشد مگر این بسیجی‌ها نبودند؟ مگر این سپاهی‌ها نبودند؟

مگر ارتش نبود؟ مگر ملت نبود؟ در سوم خرداد سال ۶۱ چیزی تغییر کرده بود؟ هرگز، آیا سلاح جدیدی به دست آورده بودیم؟ هرگز، مستشارانی از کشورهای خارجی آمده بودند؟ مثلا به ما کمک کرده بودند هرگز.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.