جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

خاک بر سرمان که خاک، بر سرمان


خاک بر سرمان که خاک، بر سرمان

آن روزی که جناب خاک پا را فراتر گذاشت و تهران را به قدوم خویش متبرک نمود، هم آرزوی جنوبی ها برآورده شد و هم آرزوی آنانی که تبرک می جستند از این خاکی که سالیانی است زندگی را از ما …

آن روزی که جناب خاک پا را فراتر گذاشت و تهران را به قدوم خویش متبرک نمود، هم آرزوی جنوبی ها برآورده شد و هم آرزوی آنانی که تبرک می جستند از این خاکی که سالیانی است زندگی را از ما جنوبی ها گرفته است. آن گاه بود که رئیس محترم سازمان محیط زیست شال و کلاه کرد و به عراق رفت تا مشکل تهرانی ها را حل کند. خانم جوادی اگر به دنبال حل مشکل دیگر استان ها بود که می بایست این سفر را سه سال پیش می رفت، نه آن زمانی که خاک را بر میز دفترش ببیند. او می گوید دیگران هیچ گلایه ای نداشته اند.

کسی که گلایه ی جنوبی ها و به خصوص خوزستانی ها را طی این چند سال نشنیده باشد، چند حالت را می توان برایش متصور شد. یا سرش را زیر برف بُرده بود یا در گوش هایش پنبه گذاشته بود که حکایت خاک بر سرمان را نشنیده باشد. عدالت نیست اگر کله ی مبارک رئیس محترم سازمان محیط زیست زیر برف باشد و کله ی نامیمون ما زیر تلی از خاک. مگر نه این است که می بایست مسئول از جنس مردم باشد. از جنس مردمی که حتی نمی توانند دهانشان را به گلایه باز کنند، که اگر چنین کنند پر از خاک می شود. گرد و خاک است دیگر.

حالت دوم این است که گوش های ریاست محترم سازمان محیط زیست، گلایه ی جنوبی ها را نشنیده باشد. اما خاکِ بر سرمان بیشتر دیدنی است تا شنیدنی. خویشتن را به خواب زدن دیگر فایده ای ندارد. نیاز مردم، فتح کلیه ی جوارح شنیداری، دیداری و پنداری مسئولین است. با فرافکنی مشکلی حل نمی شود.

می شنویم که موج جدیدی از گرد و خاک در راه است و قرار است باز هم بر کله ی نامیمون ما بنشیند. این مهمان ناخوانده کی می خواهد دست از سرمان بردارد، بستگی به تعجیل مسئولان و اندک توجه و تمرکز بر این معضل دارد. گمان نمی بریم که اندک توجه دولتمردان به این مشکل ملی و گفتگو با کشورهای همسایه موجب کدورت کشورهای آمریکای لاتین شود.

هنگامی که خاک را بر سرمان می بینیم، یاد این بیت شعر شیخ اجل، حضرت سعدی می افتیم:

از مال و دستگاه خداوند عز و جاه چون راحتی بکس نرسد خاک بر سرش

عبدالرزاق پورعاطف