چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

افسردگی؛ نشانه‌ها و درمان


افسردگی؛ نشانه‌ها و درمان

افسردگی از شایع‌ترین بیماری‌های کنونی اکثر جوامع از جمله جامعه ماست. بیماران دچار افسردگی، گوشه‌گیر می‌شوند، انرژی کافی برای کارهایشان را ندارند، ناامید هستند و خواب …

افسردگی از شایع‌ترین بیماری‌های کنونی اکثر جوامع از جمله جامعه ماست. بیماران دچار افسردگی، گوشه‌گیر می‌شوند، انرژی کافی برای کارهایشان را ندارند، ناامید هستند و خواب و خوراکشان به هم می‌خورد. در بیشتر موارد، بیمار افسرده از عهده کارهایی که قبلا بخوبی انجام می‌داده است، بر نمی‌آید. دانش‌آموزان و دانشجویان دچار افت تحصیلی می‌شوند، کارگران به دلیل افت‌ کاری گاه از کارشان اخراج می‌شوند. حتی این بیماری به دلیل اثر سوء روی فرآیند ارتباط جنسی می‌تواند باعث تیره شدن روابط زناشویی و جدایی شود.

اگرچه درمان افسردگی سخت است، ولی بیماری قابل علاجی است. مشکل این است که در بیشتر مواقع، خود بیمار یا اطرافیان از وجود این بیماری با خبر نیستند یا از پذیرش آن امتناع می‌ورزند. در این شرایط است که ترک تحصیل، اخراج از کار یا طلاق می‌تواند بیماری را بسیار وخیم کند و درمان آن را بیش از پیش مشکل سازد.

اما تشخیص بیماری چه زمانی مطرح می‌شود؟ وجود علائم زیر دلیل وجود بیماری هستند:

۱) نداشتن انرژی: به این معنی که شخص زود خسته می‌شود یا اصولا قبل از شروع به کار، توان انجام آن را در خود نمی‌بیند.

۲ ) نداشتن انگیزه: به این معنی که شخص حوصله و اشتیاقی برای پرداختن به کارهایی که قبلا به آنها علاقه‌مند بوده، ندارد.

۳ ) احساس ناامیدی: بیمار افسرده برخلاف یک فرد سالم، امید و آرزویی به آینده ندارد.

۴) به هم خوردن خواب: بیمار افسرده خواب راحت ندارد و طی شب گاه چند بار از خواب برمی‌خیزد.

۵) تغییر اشتها: اشتهای این بیماران نیز تغییر می‌کند و معمولا کم می‌شود.

۶) احساس گناه: در بیشتر بیماران افسرده، این فکر که اشتباه بزرگی را مرتکب شده‌اند و باعث مشکلات فعلی شده، برایشان آزاردهنده است.

۷) ‌فکر مرگ: افکار مربوط به مردن در ذهن این بیماران مرتب در گردش است. چگونه خواهم مرد؟ بعد از مرگم چه بر سر اطرافیان می‌آید؟ و... از این دست، افکار روز و شب بیماران را تسخیر می‌کند.

۸) خودکشی: یکی از مراحل خطرناک و شدید افسردگی، اقدام بیماران به خودکشی است. در این حال و در زمانی که افکار و طرح‌های مربوط به این موضوع در ذهن بیمار شکل می‌گیرد، باید به صورت اورژانسی، بیمار را مداوا کرد.

همان‌گونه که شرح داده شد، اصل اول برخورد درست با بیمار افسرده این است که با او به عنوان بیمار، برخورد حمایتی داشته باشیم. فرض کنید دوستی که تا به حال همیشه شاد و سر حال بوده، حالا حوصله هیچ کاری را ندارد و ترجیح می‌دهد تنها باشد و گوشه‌ای کز کند، اگر دوستانش به او به عنوان بیمار نگاه کنند، می‌توانند با راهنمایی یک روانپزشک کمک بسیار مهمی‌ در درمان او کنند، اما بر عکس، دوستان گاهی به دلیل تغییر رفتار یک بیمار افسرده، او را تنها می‌گذارند، رهایش می‌کنند و دائم می‌گویند: «ولش کنید همش اخم کرده و یک گوشه مثل مرغ مریض کز می‌کنه. حال ما رو هم گرفته».

در پایان، تاکید می‌کنم که بیمار افسرده بدون این‌که خودش مقصر باشد، از جمع دوری می‌کند و باید خانواده و دوستان سعی کنند از طریق آنچه دلخواه اوست و با ملایمت، او را به زندگی برگردانند. البته در این راه،‌ برخی داروها نیز نقش کمکی خوبی را ایفا خواهند کرد.

دکتر رضا کریمی

متخصص بیماری‌های داخلی