جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شهید مطهری و هشدار تحریف عاشورا


شهید مطهری و هشدار تحریف عاشورا

حماسه نینوا در طول تاریخ اسلام الگوی کاملی برای شکل گیری تحولات سیاسی در قلمروی جهان اسلام بوده است و در یک کلام , ضامن بقای اسلام راستین به شمار می آید

حماسه نینوا در طول تاریخ اسلام الگوی کاملی برای شکل گیری تحولات سیاسی در قلمروی جهان اسلام بوده است و در یک کلام ، ضامن بقای اسلام راستین به شمار می آید.

پرواضح است که درک پیام عاشورا و الگوگیری از آن برای ایجاد تحول عمیق و سازنده در جامعه و رسیدن به جامعه مطلوب در گروی درک حقیقت قیام کربلا و ارائه تفسیر صحیح از آن و شناخت و مبارزه با تحریفاتی است که خواسته یا ناخواسته به دست تحریفگران در تحلیل و تفسیر این قیام و بهره جستن از آن رخ می نماید.

به موازات استمرار این نهضت و حرکت جوشان آن ، عالمان روشن ضمیر شیعه نیز پیوسته نگهبانی از این جبهه بزرگ را به عهده گرفته و از اسلام مجسم بخوبی پاسداری کرده اند. از جمله عالمان درد آشنایی که در دهه های اخیر بر این مساله اهتمام ورزیده و در زدودن برچسب های ناروا و تحریف از حرکت عاشورا و نشان دادن چهره سازنده آن مجاهده کرده ، استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری است.

پاسداری قیام عاشورا ازخطر تحریف ازجمله محورهای مورد توجه ایشان از تفسیر و تحلیل این قیام است که در این مقاله بازگو شده است.

به همان مقدار که تفسیر صحیح از عاشورا سازنده ، حیات بخش و حرکت آفرین است ، برداشت نادرست و منحرف کردن آن از مسیر واقعی می تواند مخرب و مخدر باشد و حداقل جامعه را برخلاف هدف امام حسین ع دچار رکود و رخوت نماید.

شهید مطهری به این بخش اهتمام ویژه ورزیده و در خرافه زدایی از نهضت پاک حسینی حساسیت فوق العاده نشان داده است. ایشان معتقد است در پاسداشت قیام کربلا باید کلید شخصیت امام حسین (ع) را پیدا کرد و آن را اسوه جاوید قرار داد و «کلید شخصیت حسین حماسه است ، شور است ، عظمت است ، صلابت است ، شدت است ، ایستادگی است ، حق پرستی است.» و هر امری که این نهضت اصیل را از مسیر تعیین شده جدا کند ، انحراف و گمراهی است که یکی از نشانه های عقب ماندگی و عدم رشد اجتماع است.

ایشان با نگاه به روزگاری که در آن به سر می برد چنین آفتی را در تفسیر و رویکرد به قیام امام حسین ع مشاهده می کرد و روشن است این خطری نیست که اینک از آن کاملا در امان باشیم: «واقعه تاریخ کربلا از آن نوع حوادثی است که درا ثر عدم رشد اجتماع ، مسخ و معکوس شده است ، تمام عظمت ها و زیبایی هایش فراموش شده ، حماسه و شور و افتخاراتش محو شده و به جای آنها زبونی و ضعف و جهالت و نادانی آمده است. این نشانه عدم رشد این ملت است برای حفظ و نگهداری تاریخ با عظمت و پرافتخار خویش.»

● تحریف و عوامل آن

تحریف یعنی «متمایل کردن یک چیز از آن مسیر اصلی و وضع اصلی که داشته است یا باید داشته باشد.» تحریف یا لفظی است یا معنوی.

تحریف لفظی آن است که ظاهر یک چیز یا لفظ آن را عوض کنند و تحریف معنوی یعنی «منحرف کردن روح و معنی یک جمله یا یک حادثه». پس تحریف یک حادثه یعنی علل و انگیزه ها و همچنین هدف و منظورهای آن حادثه چیزی غیر از آنچه هست معرفی شود. عامل تحریف به طور کلی ۳ قسم است:

▪ عوامل تحریف

۱) عامل عداوت وغرض که از سوی دشمنان صورت می گیرد.

۲) عامل اسطوره سازی که یک حس اصیل در بشر است.

۳) عامل دوستی و تمایل که از سوی نزدیکان و دوستان صورت می پذیرد.

ریشه تحریف از روی دوستی در نهضت عاشورا این است که عده ای خیال کرده اند چون هدف گریه کردن برای امام حسین (ع) و زنده کردن یاد اوست و این هدف مقدس است ، از وسیله نامقدس هم می توان استفاده کرد: «عده ای آمدند گفتند گریه بر امام حسین ثوابش آنقدر زیاد است که از هر وسیله ای برای این کار می شود استفاده کرد. دستگاه امام حسین (ع) از دستگاه دیگران جداست. اگر اینجا دروغ گفتی بخشیده است ، جعل کردی ، بخشیده است ، تحریف کردی بخشیده است... در نتیجه افرادی در این قضیه دست به جعل و تحریف زده اند که انسان تعجب می کند.»

از دیدگاه شهید مطهری در حادثه عاشورا ، هم تحریف لفظی رخ داده است و هم تحریف معنوی. طبعا برخی یا بسیاری از مواردی که آن عالم فرزانه به عنوان مصادیق تحریف و جعل برشمرده اند ، در نگاه برخی دیگر ، چنین نیست و آن را نمی پذیرند و اساسا از منظری دیگر به این گونه قضایا می نگرند ولی نگاه پر دقت و اصولی این عالم وارسته و جامع نگر را باید به دیده عنایت و اهتمام نگریست: «تحریف های لفظی از قبیل: داستان لیلی و علی اکبر ، داستان عروسی قاسم ، داستان آب آوردن حضرت ابی الفضل در کودکی برای امام حسین ، آمدن زینب در حین احتضار به بالین اباعبدالله (ع) ، عبور اسرا در اربعین از کربلا ، عدد مقتولان ، هاشم بن عتبه با نیزه هجده ذرعی ، روز عاشورا ۷۲ ساعت بود ، امام حسین با زی شاهان از مکه خارج شد ، بی خبر بودن امام سجاد (ع) از وقایع ، افسانه اسب آوردن زینب برای اباعبدالله و بوسیدن گلوگاه آن حضرت ، بیهوش شدن امام سجاد (ع) و امام صادق.»

۱) تحریف معنوی

چنانکه گفته شد حادثه کربلا هم دچار تحریف لفظی شده است و هم تحریف معنوی ، اما از آنجا که تحریف معنوی محتوا را تغییر داده قضیه را مسخ و به کلی واژگون می کند خطرناک است و خطرناکتر این که تحریف در اهداف امام حسین (ع) صورت گیرد. ایشان معتقدند دو تحریف معنوی بسیار عجیب و ماهرانه در هدف نهضت حسینی ایجاد شده است:

▪ تحریفی منبعث از تاثیر مسیحیت بر شیعیان

۱) یکی از تحریفاتی که در هدف قیام صورت گرفته و به بیان استاد مطهری تهمت به اباعبدالله حسین (ع) و برگرفته از معتقدات مسیحیت است این است که «حسین بن علی قیام کرد که کشته بشود برای این که کفاره گناهان امت باشد ، کشته شد برای این که گناهان ما آمرزیده شود. حالا اگر بپرسند آخر این در کجاست؟ خود حسین چنین چیزی گفت؟ پیغمبر گفت؟ امام گفت؟ چنین حرفی را چه کسی گفت؟ می گوییم ما به این حرفها چه کار داریم؟

امام حسین کشته شد برای این که گناهان ما بخشیده شود. نمی دانیم که این فکر را ما از دنیای مسیحیت گرفته ایم. ملت مسلمان خیلی چیزها را ندانسته از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفت ؛ یکی همین است.»

این انحراف و تحریف می تواند هر گناهی را توجیه کند. یعنی شما برای امام حسین گریه کن ، هر کسی می خواهی باش ، شمر باش ، یزید باش ، اما گریه کن!

۲) تحریف معنوی دوم که از نظر تفسیر و توجیه حادثه کربلا رخ داد این بود که گفتند می دانید چرا امام حسین رفت و کشته شد؟ یک دستور خصوصی فقط برای او بود و به او گفتند تو برو و خودت را به کشتن بده. معلوم است ، اگر یک چیزی دستور خصوصی باشد ، به ما و شما دیگر ارتباط پیدا نمی کند، یعنی قابل پیروی نیست.

اگر بگویند حسین چنین کرد و تو چنین بکن می گوید حسین از یک دستور خصوصی پیروی کرد ، به ما مربوط نیست. به دستورات اسلام که دستورات کلی و عمومی است مربوط نیست! آن یک دستور خصوصی مخصوص خودش بود.»

۲) دومین تحریف معنوی

این در حالی است که امام حسین (ع) یک مکتب عملی برای کسانی که در این شرایط واقع بشوند به وجود آورد. این کلام امام (ع) است که فریاد می زند «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید»[۱۳].یعنی کسی که مثل یزید باشد ، نه فقط یزید ، بلکه هر کسی که مثل یزید حاکم اسلامی شود اسلام را محو خواهد کرد. یا آنجا که می فرماید «الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المومن فی لقائ الله محقا».

وقتی حق عمل نمی شود و کسی از باطل رویگردان نیست ، در این شرایط هر مومنی ، نه فقط امام حسین (ع) بلکه هر مومنی باید مرگ را بر زندگی ترجیح دهد.بنابراین این تحریفات که در هدف صورت پذیرفت اولا نهضت کربلا را از مکتب بودن و قابل اسوه بودن خارج کرده آن را به یک امر خصوصی که به دستور خصوصی بوده است تبدیل کرد ، ثانیا به جای آن که با برجسته کردن عنصر امر به معروف و نهی از منکر ، گناه زدایی کند آن را زمینه ای برای گنه کار سازی در آورده که هر گناهی را توجیه می کند. در نگاه شهید مطهری این دو تحریف که در هدف صورت گرفت طبعا به فلسفه عزاداری سرایت کرده و آن را نیز منحرف کرده است.

عزاداری و نوحه سرایی که سفارش شد تا هر زمینی را کربلا و هر روز را عاشورا سازد به ضد آن بدل شده ، نقش سازنده خود را از دست داده و به عادت تبدیل شده است:

۳) تحریف سوم

«تحریف دیگر ، در موضوع دستورها در باره فلسفه عزاداری است. در اینجا گاهی گفتیم برای تسلی خاطر حضرت زهراست چون ایشان در بهشت همیشه بی تابی می کنند و ۱۴۰۰ سال است آرام ندارند ، با گریه های ما ایشان آرامش پیدا می کنند! پس آن را یک خدمت خصوصی به حضرت زهرا تلقی کردیم. دوم این که به چشم یک آدم نفله شده که حداکثر مقامش این است که بی تقصیر به دست یک ظالم کشته شد پس باید برایش متاثر بود. به امام نگاه کردیم ، فکر نکردیم که تنها کسی که نفله نشده و برای هر قطره خون خود ارزش بی نهایت قرار داد او بود. کسی که موجی ایجاد کرد که قرنها کاخهای ستمگران را لرزاند و می لرزاند و نامش با آزادی و برابری و عدالت و توحید و خداپرستی و ترک خودپرستی یکی شده چگونه هدر رفته است؟! ما هدر رفته ایم که عمری را جز در پستی و نکبت زندگی نکرده و نمی کنیم.»

● رسالت علما

به بیان استاد شهید مطهری در مجالس عزاداری دو نقطه ضعف وجود دارد ؛ یکی این که مردم می خواهند جمعیت هر چه بیشتر باشد و اگر جمعیت ازدحام نکند راضی نیستند ؛ دوم باید مجلس از جا کنده شده و شور و واویلا بشود. در این موقعیت علما بر سر دو راهی قرار می گیرند که با آن مبارزه کنند یا نه؟ شهید مطهری با اشاره به دو نکته یاد شده و در تاکید بر مسوولیت عالمان دینی می گوید: «حال ، این نقطه ضعف مردم عوام است. با این نقطه ضعف چه باید کرد؟... بزرگترین رسالت و وظیفه علما مبارزه با نقاط ضعف اجتماع است. این است که پیغمبر اکرم فرمود: «اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه و الا فعلیه لعنه الله.»

آنجاکه بدعتها و دروغها ظاهر می شود ، آنجا که چیزهایی ظاهر می شود که در دین نیست ، مسائلی پیدا می شود که من نگفته ام ، بر عهده دانایان است که حقایق را بگویند ولو مردم خوششان نمی آید. آن کس که کتمان می کند، لعنت خدا بر او باد... وظیفه علما در دوره ختم نبوت مبارزه با تحریف است و خوشبختانه ابزار این کار هم در دست است.»

نکته حائز اهمیت این است که فهم منطق حسینی دارای مراتب مختلف است. اولین مرتبه آن تعلق احساسی و عاطفی است که برای عامه مردم بسیار مفید است و باید هم میان مردم وجود داشته باشد و اصل طراحی این مرحله در پاسداشت نهضت حسینی بسیار ماهرانه و از روی حکمت بوده است ، اما به طور قطع زمانی این عواطف و احساسات مفید فایده خواهد بود که در طریق عقلانیت نهفته در نهضت عاشورا قرار گیرد و به پل ترقی برای دستیابی به فهم مراتب بالاتر این واقعه تبدیل شود و الا اگر در همین سطح باقی بماند مخرب خواهد بود.

بر علماست که این معارف را از سطح عوامانه فراتر ببرند و با موانع احتمالی مبارزه کنند. عالمان برجسته ای نیز بوده اند که حقا در تحریف زدایی از ساحت عاشورا تلاش کرده اند. در دهه های اخیر مبارزه و مجاهده عملی حضرت امام خمینی مثال زدنی است.

ایشان با تاسی از سرور و سالار کربلا در عمل ثابت کرد که می توان در تمامی گستره تاریخ ندای «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را بلند کرد و به رهبر آزادگان جهان اقتدا کرد. شهید بزرگوار مطهری نیز در مواجهه فکری با پدیده تحریف عالمانه و دلسوزانه به وظیفه خود عمل کرده است.

حال وظیفه دیگر عالمان است که در مقابل بدعتها قد علم کنند و با آن به قدر مقدور مبارزه کنند. اگر مردم و علما وظیفه فردی دارند که در این زمینه نهی از منکر کنند ، مسوولیت نظام اسلامی به عنوان پاسدار ایمان و اعتقادهای صحیح و دستاوردهای اسلام ناب محمدی بیشتر است ، چرا که امکانات تبلیغی نظام اسلامی در این زمینه گسترده است. رسانه های نظام در این زمینه مسوولیت مضاعفی دارند و باید در این مسیر به کار گرفته شوند. با این حال اگر به هر دلیل امکانات نظام اسلامی در بدعت زدایی از تفسیر و تبیین قیام پاک عاشورا به کار گرفته نشود لااقل نباید اجازه داد ابزار دامن زدن به این امور شود و این مسوولیتی نیست که ساده بتوان از آن گذشت و با اما و اگر نادیده گرفت.