سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

روغن كاری چرخ های خلاقیت


روغن كاری چرخ های خلاقیت

روغن كاری چرخ های یك سامانه تنها وقتی به درستی صورت خواهد گرفت كه اولاً روغن مناسبی انتخاب شود و ثانیاً در جاهای درستی روغن ریخته شود, بنابراین, این فرضیه كه مدیر نیازی به تخصص ندارد, رد می شود

(۱)حتماً شما هم بارها شنیده اید (شاید هم خودتان در تاكسی یا اتوبوس، در این باره نظریه پردازی كرده اید) كه اساس مشكل ایران و ایرانی جماعت، مدیریت است. مدیران ناوارد، مدیران كم تجربه، مدیران بی تخصص، مدیران كارتابلی، مدیران چند پُسته و... و حتماً شما هم تفاوت بین شعبه های مختلف یك بانك یا بانك های مختلف را از جنبه های مختلف متوجه شده اید.

در بعضی شعبه ها هیچ كس به شما لبخند نمی زند و كارمندان خونسرد، بی تفاوت، چای نوشیدن را به گرفتن ۲هزار تومان پول برق ترجیح می دهند، اما در شعبه دیگری، حس می كنید همه منتظر بوده اند تا شما از راه برسید و كارتان را با لبخند و مهربانی راه بیاندازند. حتماً شما هم قبول دارید كه تمایز میان این دو شعبه، حاصل تفاوت عملكرد مدیران آنهاست.

(۲)حتماً شما هم بارها شنیده اید كه هنرمندان انسان های حساس و خاصی هستند. شاید خودتان هم گاهی در تاكسی یا اتوبوس با هنرمندی برخورد كرده اید كه حساسیت از سر و رویش می باریده و چنان به افق های دوردست خیره بوده كه از دور هم می توانسته اید بفهمید طرف، هنرمند است!

(۳)مدیریت شاید بیش از هر چیز روغن كاری چرخ های یك سامانه باشد برای گردش یكنواخت، بدون اصطكاك و سریع.

اما روغن كاری چرخ های یك سامانه تنها وقتی به درستی صورت خواهد گرفت كه اولاً روغن مناسبی انتخاب شود و ثانیاً در جاهای درستی روغن ریخته شود، بنابراین، این فرضیه كه مدیر نیازی به تخصص ندارد، رد می شود. مدیر اگر چه تعمیركار ماشین تحت مدیریت خود نیست، اما لازم است از فرایند و روابط علت و معلولی چرخه سازمانی كه می چرخاند مطلع باشد.

(۴)هنر شاید بیش از هر چیز، خلق باشد. فرایند تولید در عرصه هنر، فرایندی شهودی- تكنیكی است كه در بهترین حالت به خلق می انجامد و آن چه كه هنر یك فرهنگ را به قله های رفیع تری می رساند، سلامت فرایند خلق در سطح فردی و جمعی است. به این ترتیب كار مدیر هنری، روغن كاری چرخ های خلاقیت است؛ خلاقیت هنرمندانی كه در بهترین شرایط، خالق زیبایی و ماندگاری اند و خلاقیت جامعه ای كوچك یا بزرگ همچون چرخ دنده های یك ماشین نامرئی، پنجه در پنجه هم، سامانه هنر را در آن جامعه شكل می دهد.

(۵)با این وصف، مدیریت در عرصه هنر، بیش از آن كه در ساخت سینما و بالا بردن تیراژ كتاب و مسائل سخت افزاری دیگری از این دست خلاصه شود، به نخ های نامرئی سحرآمیزی برمی گردد كه فضای خلق را فراهم كند.این نخ های نامرئی به سرانگشتان مدیر متصل اند.

كامران محمدی