چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

یک خنده معمولی


یک خنده معمولی

نگاهی به نمایش”شهادت پیوتر اوهه” نوشته اسلاومیر مروژک و کارگردانی بهرام سروری نژاد

"شهادت پیوتر اوهه" درباره یک واقعیت تمثیلی است. واقعیتی که در جهان خارج مابه‌ازایی دارد، اما این که چنین موردی اتفاق بیفتد و مسئله دیگران باشد، کاملاً کمیاب و یا در برخی از نقاط نایاب جلوه می‌کند.

اسلاومیر مروژک می‌خواهد که ببری را به حمام خانه خانواده‌ای متوسط ببرد تا نظم آن جا را بر هم بزند. همین غیر معمول شدن یک واقعیت که تداعی‌گر یک مفهوم خواهد شد، زمینه تمثیلی شدن آن را فراهم می‌کند. ببر با تمام خشونت و زیبایی پنهان و آشکار خود از جنگل به شهر و خانه‌ای پناه می‌برد. حالا همه می‌آیند که این ببر را به نفع خود مصادره کنند بی آن که بخواهند کمکی به این خانواده کنند که از شر خطرات احتمالی ببر در امان بمانند. این وضعیت تا به آن جا پیش می‌رود که مرد صاحب خانه(پیوتر اوهه) هدف گلوله‌ مهاراجه هندی قرار می‌گیرد که این هم با هدف جلب رضایت هندی‌ها و ارتباطات بین‌الملل از سوی وزارت خارجه القا می‌شود.

سیدبهرام سروری‌نژاد در مقام کارگردان بر آن است تا برداشت خود از متن اسلاومیر مروژک با ترجمه محمدرضا خاکی را با ایجاد یک کمدی موقعیت اجرا کند. اجرایی که متکی به بازی‌های تیپ است. مرد دانشمند، مامور باغ وحش، مامور مالیاتی، مدیر سیرک، منشی وزارت‌ خارجه از جمله‌ تیپ‌های اجتماعی هستند که هر یک به دنبال سودجویی از این موقعیت بکر و خارق‌العاده وارد عمل می‌شوند. قربانی شدن پیوتر اوهه حقیقت تلخی را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد که منفعت طلبی دیگران مرگ تراژیکی را رقم خواهد زد.

این کمدی گاهی به سمت مزه‌پرانی می‌رود، گاهی بر آن است تا در عمل نمایشی خنده‌اور ایجاد کند و گاهی نیز با دیالوگ‌ها اتفاق خوشایندی را گوشزد خواهد کرد.

علاوه بر بازی طوفان مهردادیان(پیوتر اوهه) می‌توان به بازی سیدبهرام سروری‌نژاد(دانشمند)، محمود تیموری(مدیر سیرک)، محمدجواد ذوالقدر(شکارچی) و آتوسا راستی(منشی وزارت خارجه) اشاره کرد که هر یک لحظات شیرینی را در صحنه ممکن می‌سازند. دانشمند با آن موهای وزوز شده و لباس فانتزی‌اش ‌دلالت بر دانشمندی غیرمعمول می‌کند که به جای کشف یک حقیقت علمی، در‌صدد است تا در صحنه لحظات غلو شده‌ای را تدارک ببیند. ورود عروسکی در دستان دختر خانواده که نشانه فرزند او و دانشمند است، خود گویای مزه‌های بسیاری است که در حاشیه این همه جار و جنجال به وقوع پیوسته است. بنابراین طنز و کمدی در حاشیه نیز جریان دارد.

گریم یوحنا کریمی نیز با تحریف چهره‌ها، فضای غیرمعمول و آدم‌های غیرطبیعی را در صحنه نمودار می‌کند تا ما نیز در جایگاه تماشاگران بپذیریم که یک نمایش کمدی با شرایط استثنایی اجرا می‌شود. همین که ببر می‌آید، همه رفتار عجیب و غریبی پیدا می‌کنند. بنابراین موقعیت برپایه همین غیرمعمول شدن تا مرگ غیرمعمول پیوتر اوهه پیش می‌رود. آن چه مدنظر اسلاومیر مروژک است، یک طنز گروتسک و سیاه خواهد شد. چیزی که در اجرای بهرام سروری‌نژاد کمرنگ است چون این کارگردان بر آن است تا به خود کمدی بپردازد تا این که بخواهد بر وحشت و سیاهی فضا بیفزاید. یعنی این مورد در فضا احساس نمی‌شود و تاکیدات کارگردان در میزانسن و بازی‌ها هم القاگر یک خنده معمولی است. خنده‌ای که شاید برای برخی گزنده باشد، اما مروژک می‌خواهد با این ببر نامرئی! همه را متوجه موضوعی فرادست کند. این قربانی شدن آیا فقط منحصر به پیوتر اوهه است؟ یا هر یک از آد‌م‌های این جامعه نفع طلبانه، خود به گونه‌ای دیگر ‌قربانی ‌خواهند شد؟ آیا نوعی ترس و دلهره بر روابط این آدم‌ها چیره نیست؟ آیا هر یک از این قربانیان، خود به نوعی دیگر جانی نبوده‌اند؟ این پرسش‌ها می‌تواند ذهن را در ابعاد پنهان و پیدای متن مروژک به جست‌وجو درآورد تا بتوان بر آن چه باید مسلط شد.

موسیقی مهدی وجدانی هم به موقع در کنار افکت باعث تداعی لحظات نمایشی می‌شود. او بر آن است تا با توجه به درام، موسیقی را بنوازد و این موسیقی هم در خدمت اجرا باشد. گاهی به بازی کمک کند و گاهی در فضاسازی موثر باشد و گاهی نیز در القای یک میزانسن حضور هماهنگی داشته باشد، سر آخر نیز خود مولد نوعی ضرباهنگ حقیقی برای ایجاد ارتباط‌ بهینه با اجرا باشد.

طراحی صحنه و لباس نیز بر پایه همان فضای غیر معمول، از عناصر غیر معمول بهره می‌جوید. مبلمان، تخت خواب، پنجره، حمام، درها و... معین کننده وضعیتی غیرمعمول است. اما این غیر معمول شدن تابع القای یک حقیقت است. حقیقتی که نمی‌تواند در پس رفتارها و گفتارهای شخصیت‌ها همچنان پنهان بماند. بنابراین تاکیدگذاری بر حضور ببر و القای ترس بیشتر در فضا و القای جانی بودن دیگران خود زمینه را برای عمق‌ اجرا ایجاد خواهد کرد وگرنه همه چیز به یک کمدی موقعیت بدون ابعاد گسترده ختم خواهد شد. شاید تا این حد، دیگر همه چیز مطلوب خاص مروژک نباشد چون او تجربه تلخ دوران کمونیستی را در اروپای شرقی(لهستان) به زیبایی در تمامی متن‌هایش منعکس کرده و"شهادت پیوتر اوهه" نیز برخوردار از چنین فرآیند موثری است و باید کارگردان نیز در القای آن بکوشد!

زیبایی کار سروری‌نژاد نیز علاوه بر انتخاب متن، تاکید بر حضور بازیگران ناشناخته(به جز خود بهرام سروری‌نژاد) است که این تاکید را باید در ادامه تمرین‌ها و اجراهای بعدی گروه تازه‌ تاسیس"فارس" (البته پیدایش این گروه به سال ۷۲ در شیراز برمی‌گردد) دانست. با این حال می‌توان امیدوار شد که این گروه در آینده کمدی‌های در خور تاملی را به صحنه بیاورد و این خود فتح بابی برای اتفاقات خوشایند است.

رضا آشفته