شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

برگی از مظلومیت امام صادق ع


برگی از مظلومیت امام صادق ع

روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین اکنون جعفربن محمد امام صادق علیه السلام را در اینجا حاضر کن

● خشونت منصور برامام صادق(علیه السلام)

روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین اکنون جعفربن محمد (امام صادق)علیه السلام)) را در اینجا حاضر کن .

ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق)علیه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آنحضرت رو کرد وگفت :

«خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم آیا در مورد سلطنت من اشکال تراشی می کنی ؟»

امام : آنکس که چنین خبری به تو داده دروغگو است ...

ربیع میگوید : امام صادق (علیه السلام) را دیدم هنگام ورود لبهایش حرکت می کند، وقتی که کنار منصور نشست، لبهایش حرکت می کرد و لحظه به لحظه از خشم منصور کمتر می شد .

وقتی که امام صادق) علیه السلام) از نزد منصور رفت، پشت سر امام رفتم و به او عرض کردم:

وقتی که شما وارد بر منصور شدید منصور نسبت به شما بسیار خشمگین بود ولی وقتی که نزد او آمدی ولبهای تو حرکت کرد خشم او کم شد شما لبهایتان را به چه چیز حرکت می دادی ؟

امام صادق(علیه السلام) فرمود : لبهایم را به دعای جدم امام حسین(علیه السلام) حرکت می دادم و آن دعا این است :

«یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی وَیا غَوثِی عِندَ کُربَتی اَحرِسنِی بعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَاکَنِفنِی برُکنِکَ الذَّی لایُرام ؛ ای نیرو بخش من هنگام دشواریهایم و ای پناه من هنگام اندوهم به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن و مرا در سایه رکن استوار و خلل ناپذیرت قرار بده »

آتش کشیدن خانه امام صادق(علیه السلام)

مفضّل بن عمر می گوید : منصور دوانیقی برای فرماندار مکه و مدینه حسن بن زید پیام داد : خانه جعفر بن محمد ( امام صادق ع) را بسوزان، او این دستور را اجرا کرد و خانه امام صادق(علیه السلام) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق(علیه السلام) آمد و میان آتش گام برمی داشت ومی فرمود :« اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ ؛ منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ وریشه دراطراف زمین پراکنده اند منم فرزند ابراهیم خلیل خدا( که آتش نمرود براو سرد وسلامت شد»

● برنامه قتل امام صادق(علیه السلام)

سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود.

این نکته را ناگفته نگذاریم که بنی عباس درس مسموم کردن امامان را از پیشوایان راستین خود، یعنی بنی امیه آموختند. معاویه بارها گفته بود خداوند از عسل لشکریانی دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود میداد.

منصور توسط والی خود در مدینه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند و بعد حیله گرانه به گریه و زاری و عزاداری او پرداخت.

اینکه در امر شهادت امام، منصور دست داشته جای شکی برای ما نیست، زیرا که خود بارها گفته بود که او چون استخوانی در گلویم گیر کرده است.

شاید منصور جداً و قلباً دوست نداشت امام را بکشد ولی چه می توان کرد که مقام است وسلطنت، مگر هر کسی میتواند از آن بگذرد؟ امر شهادت او را توسط منصور، برخی چون ابو زهره انکار کرده اند، بدلیل ابراز تأسف منصور ازمرگ او و هم گفته اند که این امر خلاف تحکیم پایه های حکومت او بود. دیگران هم همین افکار را داشته اند و یا برخی دیگر از آن به تردید یاد کرده اند. ولی باتوجه به سابقه برخورد و احضار و تهدید منصور، و با توجه به اعمال زمامداران پس از او معلوم می شود بنی عباس چون بنی امیه در خط امام کشی بودند و شش تن از امامان ما را مسموم کرده اند.



همچنین مشاهده کنید