دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

غالیان گروه مورد نفرت ائمه علیهم السلام


غالیان گروه مورد نفرت ائمه علیهم السلام

مسئله ” غلوّ” درباره پیشوایان یکی از مهم ترین سرچشمه های انحراف در ادیان آسمانی بوده است غلوّ همواره یک عیب بزرگ را به همراه دارد و آن ویران نمودن اساس دین, یعنی خداپرستی و توحید است

مسئله ”‌غلوّ”‌‌ درباره پیشوایان یکی از مهم ترین سرچشمه ‏های انحراف در ادیان آسمانی بوده است. غلوّ همواره یک عیب بزرگ را به همراه دارد و آن ویران نمودن اساس دین، یعنی خداپرستی و توحید است، به همین دلیل اسلام در باره غلات سخت گیری شدیدی کرده تا جایی که در کتب ”‌عقائد”‌‌ و ”‌فقه”‌‌ غلات از بدترین کفار معرفی شده‏اند.

● معنای لغوی غلو

غلو در لغت به معنای زیادت و بلند شدن است. در لسان العرب غلو چنین معنا شده است: غلو تجاوز کردن از حد و اندازه، و یا خارج شدن از حد اعتدال است.[۱] و گفته شده غلو بلند شدن و تجاوز از حد و اندازه در هر چیز را گویند.

غلو در اصطلاح شرع به معنای افراط در دین است و آن تجاوز از حد وحی به سوی هوا و هوس و سلیقه های مختلف است؛ مانند این که پیامبران و امامان را خدا بدانند؛ مثل نصاری که به پیامران و بزرگان خود مقام الوهیت قایل شدند.

مصداق بارز غلو در دین اسلام که اگر بدون قرینه به کار برود بر آن صدق می شود، غلو کسانی است که به الوهیت ائمه (ع) به ویژه امام علی (ع) اعتقاد دارند.

ولی متأسفانه گاهی دشمنان شیعه عقاید حقه تشیع را نادیده گرفته و شیعه را به عنوان غالی معرفی می کنند؛ مثلا: زبیدی در تاج العروس می نویسد: «امامیه فرقه ای از غالیان شیعه است».[ ۲]

و دکتر کامل مصطفی می نویسد: «غالیان از شیعه عقاید اصلی تشیع، از قبیل: بداء، رجعت، عصمت و علم لدنّی را تأسیس نمودند که بعدها به عنوان مبادی رسمی برای تشیع شناخته شد …».[۳]

دیدگاه دیگری نیز نسبت به منزلت و جایگاه ائمه مطرح است که به تقصیر مشهور است و صاحبان این اندیشه را نیز مقصره می گویند. در این دیدگاه بر خلاف دیدگاه غلات، چنان شأن و منزلت امامان را پایین آورده اند که آنان را همسنگ و همطراز انسان های عادی معرفی کرده اند. امامان و علمای شیعه با این دیدگاه نیز مخالف اند، گرچه خطر دیدگاه غلات را بیشتر می دانند

درحالی که اگر در معنای صحیح این عقاید که شیعه به آن معتقد است، با انصاف نگاه کنند و عقاید شیعیان را با نظر خودشان تفسیر نکنند غلوی در بین نیست.

● غلوّ نسبت به امامان

مسئله ”غلوّ”‌ در باره پیشوایان یکی از مهم ترین سرچشمه‏های انحراف در ادیان آسمانی بوده است. غلوّ همواره یک عیب بزرگ را به همراه دارد و آن ویران نمودن اساس دین، یعنی خداپرستی و توحید است، به همین دلیل اسلام در باره غلات سخت گیری شدیدی کرده تا جایی که در کتب ”عقائد”‌ و ”فقه”‌ غلات از بدترین کفار معرفی شده‏اند.[۴]

غلوّ در دین به مثابه انکار دین است؛ زیرا زیان غلوّ کمتر از زیان انکار و نقض دین نیست. گاه غلو در دین سبب می‏شود که بسیاری از دین برگردند؛ زیرا فطرت پاک آنان آلودگی ها و خلط های غلوّ را نمی‏پذیرد. آن گاه به همراه ردّ و انکار آن آلودگی ها اصل دین هم مورد ردّ و انکار واقع می‏شود؛ مثلاً غلوّ مسیحیان در حق عیسی سبب گریختن فرهیختگان و مردم با فرهنگ از دین مسیح و انکار رسالت گردید؛ زیرا آنان به فطرت صاف خود دریافته بودند که ایمان به الوهیت بشری از سخافت برخوردار است؛ از این رو کفر را بر این سخافت ترجیح دادند و خود را به رنج نیفکندند تا مگر خرافات را از حقیقت دین جدا سازند.

با بررسی ادیان مختلف به وجود برخی اندیشه های غالیانه در آنها پی می بریم قرآن کریم در مواردی به این موضوع اشاره دارد و انسان ها را به پرهیز از غلوّ توصیه می نماید.[۵]

دین اسلام نیز مانند سایر ادیان الهی دچار این آفت خطرناک گردید. پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) اولین سخنان غلوّ آمیز راجع به آن حضرت آغاز گردید. در دوره های مختلف گروه هایی در میان مسلمانان ظهور کرده و تفکّرات غالیانه ای را تبلیغ می نمودند. تلاش عمده این گروه ها امتیاز فوق بشری بخشیدن به شخصیت ها و رهبران سیاسی و دینی بود.

● تأکید قرآن و روایات بر مخلوق بودن انبیاء و امامان

قرآن کریم در مناسبت های مختلف بشر بودن انبیاء را گوشزد نموده و ما را از غلوّ درباره آنان پرهیز داده است [۶]. و پیامبران را مخلوق[۷] و بشر[۸] ، مانند دیگران معرفی نموده است.

ائمه اطهار همواره شیعیان و پیروان خویش را به میانه روی در مسائل مختلف و به ویژه در این امر توصیه نموده اند.[۱۵] در برخی روایات چگونگی نگاه به جایگاه ائمه و فضایل آنها مطرح گردیده است

پیامبر (ص) و امامان شیعه نیز همواره بر مخلوق بودن، عجز و نیازشان به خدا تأکید داشته اند. پیامبر (ص) می فرماید: ما بندگان و مخلوق و مربوب خداوندیم به أمر او منقاد می گردیم و به نهی وی منزجر می شویم.[۹]

امام صادق (ع) در نقلی از حالات پدر بزرگوارشان این گونه می فرماید: شب ها من بستر خواب پدرم را آماده می‏کردم و منتظر می‏شدم تا بیاید و بیارامد. موقعی که پدرم به بستر می‏رفت، من برمی‏خاستم و به بستر خود می‏رفتم. یک شب انتظار من طولانی شد. با اضطراب به مسجد رفتم و کسی را در مسجد ندیدم، در آن وقت، همه آرمیده بودند. ناگهان پدرم را در گوشه‏ای به حال سجده دیدم که می‏نالد و می‏گوید: «پاک و مقدسی، ای خدای من. اینک توئی پروردگار بر حقّ من. به خاک درت افتاده‏ام ای مولای من. بار خدایا طاعت من ناچیز و قلیل است تو بر پاداش من بیفزا. بار خدایا به روز رستاخیز که بندگانت را از دل خاک برانگیزی، مرا از عذاب دوزخ برهان. بار خدایا با من آشتی کن که تو آشتی‏پذیر و مهربانی».[۱۰]

‏همچنین امام صادق (ع) در پاسخ شخصی که به وی گمان الوهیت داشت می فرماید: ما بندگانی مخلوق هستیم که برای عبادت خدا آفریده شدیم [۱۱]، یا می فرماید: قسم به خدا ما بندگانی مخلوق هستیم و خدایی داریم که او را عبادت می کنیم و اگر او را نپرستیم ما را عذاب خواهد نمود.[۱۲]

● تقصیر در مورد ائمه

دیدگاه دیگری نیز نسبت به منزلت و جایگاه ائمه مطرح است که به تقصیر مشهور است و صاحبان این اندیشه را نیز مقصره می گویند. در این دیدگاه بر خلاف دیدگاه غلات، چنان شأن و منزلت امامان را پایین آورده اند که آنان را همسنگ و همطراز انسان های عادی معرفی کرده اند. امامان و علمای شیعه با این دیدگاه نیز مخالف اند، گرچه خطر دیدگاه غلات را بیشتر می دانند.[۱۳]

در واقع مخالفان ائمه (ع) از این دو روش؛ یعنی غلو و تقصیر در مورد امامان و همچنین ساختن روایاتی در مذمت دشمنان آنها سعی در خدشه دار نمودن چهره اصیل شیعه و امامان داشتند.[۱۴]

● نگاه اصیل شیعه به جایگاه ائمه

ائمه اطهار همواره شیعیان و پیروان خویش را به میانه روی در مسائل مختلف و به ویژه در این امر توصیه نموده اند.[۱۵] در برخی روایات چگونگی نگاه به جایگاه ائمه و فضایل آنها مطرح گردیده است.[۱۶] علمای شیعه نیز بر اساس دلایل عقلی و نقلی برای پیامبران و ائمه ویژگی هایی را اثبات می نمایند که هر یک از این ویژگی ها لازمه مقام و جایگاه این افراد است؛ مانند عصمت انبیاء و امامان و یا علم لدنی آنها که مورد تأیید قرآن و روایات و همچنین مورد پذیرش عقل است. در نگاه علمای شیعه امامان صاحب کرامات و برتری هایی نسبت به سایر انسان ها هستند. بخشی از این کرامت ها در متون روایی شیعه وارد شده است. منابع اهل سنت نیز متذکر این فضایل شده اند؛ مانند فضایلی که پیامبر(ص) برای حضرت علی (ع)و اهل بیت برشمرده اند.[۱۷] نکته قابل تأمل در بحث غلوّ این است که باید به مرزبندی بین عقاید غالیانه و غیر آن توجه داشت؛ یعنی هر چیزی که به سمع ما رسید و احیاناً از درک آن ناتوان بودیم و یا با نوع تفکر ما در تضاد بود نباید آن را غلوّ بپنداریم. بسیاری از کرامات ممکن است در نگاه اولیه و عامیانه غیر واقعی به نظر برسد، ولی با کمی دقت و تأمل مبنای عقلی و نقلی از قرآن و سنت برای آن می توان یافت، لذا شایسته است در طرح مسائل اعتقادی فارغ از تعصبات ناشی از وابستگی های مذهبی از آمیختن مفاهیم غالیانه در مورد پیامبران و امامان با کرامات و فضائل آنان پرهیز شود.

بر این اساس، باید توجه داشت آنچه ما را از غلوّ دور می کند عنایت به این نکته است که ائمه با همه این مقامات، باز بندگان خدا بودند و این همه فضایل، کرامات و مقامات را با اذن الهی و در ظلّ و سایه عنایت او داشتند، آنان همان گونه که در ذات خود محتاج خداوند هستند، در صفات خود نیز محتاج اویند و از خود استقلالی ندارند، بنابر این، اثبات این توانایی ها هیچ منافاتی با توحید ندارد، بلکه تأکید کننده توحید است.[۱۸]

● نگاه ائمه (ع) راجع به غلات

اگر در روایات صحیح شیعه جست و جو کنیم و قدری در سخنان اهل بیت (ع) پیرامون این انحراف تأمل نماییم درخواهیم یافت که هیچ کس به اندازه امامان شیعه به تبیین انحراف و مبارزه با این جریان نپرداخته است.

امیر المؤمنین (ع) می فرماید: خداوندا من از غلات برائت می جویم همان گونه که عیسی (ع) از نصاری برائت جست. خداوندا آنان را تا ابد خوار گردان و احدی از آنان را پیروز نگردان. امام صادق راجع به غلات و نوع تفکر آنها می فرماید: بترسید بر جوانان خود از غلات که آنان را به فساد نکشانند. به تحقیق که غلات شرورترین خلق خدا می باشند. عظمت خدا را کوچک می انگارند، و برای بندگان خدا ربوبیت قائلند.[۱۹]

نیز می فرماید: کمترین چیز که انسان را از ایمان خارج می نماید، این است که انسان نزد فردی غالی بنشیند و به سخن او گوش فرا دهد و او را تصدیق نماید. سپس می فرماید: پدرم از جدم …از رسول الله (ص) نقل نموده است که: دو گروه از امت من بهره ای از اسلام ندارند ،غلات و قدریه.[۲۰]

در روایتی از امام رضا (ع) که راجع به غلات و مفوضه از وی سؤال شده است می فرمایند: غلات کافرند و مفوّضه مشرک، هر کس با آنان همنشینی کند یا با آنان بخورد و بیاشامد و یا به آنها زن بدهد یا از آنان زن بگیرد…و یا با کلمه ای از آنان پشتیبانی نماید از ولایت خدا و رسول و اهل بیت او خارج شده است.

پی نوشت ها :

[۱]. ابن منظور، لسان عرب، ماده غلو، ج ۶، ص ۳۲۹

[۲]. واسطی زبیدی، تاج العروس، ماده غلو، ج ۸، ص ۱۹۴

[۳]. رضوانی، علی اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۷۱ به نقل از؛ الصلة بین التصوف و التشیع، فصل غلات.

[۴]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۵، ص۲۶۵، مؤسسة الوفاء، بیروت، لبنان‏ ۱۴۰۴ ق.

[۵]. نساء، ۱۷۱.

[۶]. ابراهیم ،۱۱.

[۷]. آل عمران، ۵۹.

[۸]. کهف، ۱۱۰.

[۹]. وسائل ‏الشیعة، ج ۴، ص ۳۰۲.

[۱۰]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۳، ص ۳۲۳، دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، چاپ چهارم‏ ،۱۳۶۵ ش.‏

[۱۱]. راوندی، قطب الدین، الخرائج‏ و الجرائح، ج ۲، ص ۶۳۷، مؤسسه امام مهدی (عج) قم‏، چاپ اول‏، ۱۴۰۹ ق.

[۱۲]. ابن شهرآشوب، محمد، المناقب، ج ۴، ص ۲۱۹، مؤسسه انتشارات علامه – قم‏ ،۱۳۷۹ق.

[۱۳]. طوسی محمد بن حسن‏، امالی، ص ۶۵۰، انتشارات دارالثقافة، قم‏، چاپ اول،‏ ۱۴۱۴ ق.

[۱۴]. صدوق، محمد بن علی، عیون ‏أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۳۰۳ ، انتشارات جهان‏، ۱۳۷۸ ق.

[۱۵]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۸ ص ۷۰.

[۱۶]. الخرائج‏ و الجرائح، ج ۲، ص ۷۳۵.

[۱۷]. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر،ج ۳ ص ۴۱، ۵۰، ۵۶، ۱۰۸، مکتبة العلوم و الحکم، موصل، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق .

[۱۸]. طوسی، محمد بن حسن‏، الأمالی، ص ۶۵۰، انتشارات دارالثقافة، قم‏،چاپ اول،‏ ۱۴۱۴.

[۱۹]. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج ۱، ص ۷۲، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم،‏ ۱۴۰۳ق.

[۲۰]. همان، عیون‏ أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۲۰۳، انتشارات جهان‏، ۱۳۷۸ ق.

فراوری: محمدی

منبع اسلام پدیا