چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

رو اسم من خط بکش


رو اسم من خط بکش

حکایت جشنواره فیلم کوتاه تهران

امسال با یک افت چشمگیر، ۱۵۳۸ فیلم به دبیرخانه جشنواره فیلم کوتاه تهران رسیده که ۷۵۲ تایش داستانی، ۴۳۵ تا مستند، ۱۹۹تافیلم تجربی و ۱۵۲ تایش انیمیشن بوده. در بخش بین الملل هم ۲۴۹۱ فیلم رسیده که به نوبه خود نشان دهنده اهمیت جشنواره فیلم کوتاه تهران در بین فیلمسازان خارجی است. حواشی جشنواره از روزی شروع می شود که اعضای هیات انتخاب معلوم می شوند و شروع به دیدن فیلم ها می کنند؛ حاشیه هایی که هر سال بیشتر و پیچیده تر از سال های پیش می شود. ناصر غلامرضایی، محمد درمنش، سعید مستغاثی، کاوه بهرامی مقدم و انسیه شاه حسینی اعضای هیات انتخاب بخش داستانی، مهرداد زاهدیان، محمود زنده نام و مانی میرصادقی اعضای بخش مستند و شهرام مکری، ناصر گل محمدی و حمید جم در هیات انتخاب بخش تجربی و انیمیشن بودند. فیلم های منتخب قرار است از بیستم تا بیست و پنجم آبان در سینما فلسطین پخش شود.

● چرا جشنواره

شاید بپرسید جشنواره فیلم کوتاه تهران به چه دردی می خورد؟ واقعاً چه اهمیتی دارد؟ اصلاً ساخته شدن یا نشدن یک فیلم چند دقیقه یی چه اهمیتی دارد که بخواهیم برایش جشنواره برگزار کنیم؟ برای پیدا کردن جواب بد نیست برگه های تاریخ را ورق بزنیم و به شروع کار عباس کیارستمی، ابراهیم حاتمی کیا، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، بهمن قبادی، کیانوش عیاری و این اواخر هم امیرشهاب رضویان، محمد شیروانی، محسن امیریوسفی، علی محمد قاسمی، بایرام فضلی، بیژن میرباقری و مهدی جعفری (که امسال مرور آثارش را هم گذاشته اند) نگاهی بیندازیم. بدون شک نقطه شروع کار حرفه یی این آدم ها و اثبات توانایی های سینمایی شان به بقیه، فیلم های کوتاه داستانی و بعضاً مستندی بوده که در بدو امر ساخته اند. دیده شدن و اهمیت دادن به همین کارهاست که باعث رشد آنها و به وجود آمدن نگاه های جدید در سینمای ما شده. این یک، دو دو تا چهارتای ساده است.

بهرام توکلی عملاً بعد از درخشش دو فیلم کوتاه آخرش توانست وارد سینمای حرفه یی شود و فیلم تحسین شده «پابرهنه در بهشت» را بسازد. محمد شیروانی بعد از ساخت «دایره» و «گیلاس هایی که کمپوت می شود» و «کاندیدا» و جوایز متعددش بود که توانست برای ساخت اولین فیلم بلندش، «ناف»، جذب سرمایه کند. علی محمد قاسمی و بایرام فضلی هم بعد از تجربه های خوب شان در عرصه فیلم کوتاه توانستند خودشان را به عنوان دو فیلمبردار خوش قریحه به سینمای حرفه یی معرفی کنند. حتی عباس کیارستمی هم که امروز شناخته شده ترین فیلمساز ایرانی در عرصه جهانی است، خط فکری اش را در سینما از همان فیلم های کوتاهی که برای کانون می ساخت کم کم پیدا کرد. فیلم کوتاه و جشنواره تهران آنقدری مهم است که بشود گفت «آینده سینمای ایران در گرو استعدادهایی است که این جشنواره به سینمای حرفه یی معرفی می کند».

● یکه تاز میدان

اما جشنواره فیلم کوتاه به چه دردی می خورد؟ تلویزیون که بی خیال نمایش فیلم کوتاه است، مثل خیلی از کشورها هم که سینمایی نداریم تا وقتش را کاملاً به نمایش فیلم کوتاه اختصاص بدهد، در نهایت فقط می ماند چند تا جشنواره کوچک و بزرگ که همه شان به جز جشنواره فیلم کوتاه تهران، «جشنواره های موضوعی» به حساب می آیند. بنابراین در حال حاضر تنها ویترین غیرموضوعی فیلم کوتاه ایران، جشنواره فیلم کوتاه تهران است، و کلاً همین یک هفته و همین جشنواره است که در طول این ۲۶ سال توانسته جایی باشد که استعدادها و توانایی های فیلمسازهای فیلم کوتاه را در سطح وسیع به نمایش بگذارد. البته چند سال پیش این جشنواره یک رقیب بسیار قدرتمند به اسم «جشنواره سونی» هم پیدا کرده بود؛ جشنواره یی که برخلاف اسم تبلیغاتی اش کاملاً غیر موضوعی و حرفه یی برگزار می شد. متاسفانه این جشنواره هم بعد از دو دوره بسیار قوی کله پا شد و دیگر اثری از آن نماند. خیلی ها معتقدند موج جوایز چند میلیونی جشنواره های ایرانی، بعد از برگزاری جشنواره سونی و هیاهویی که جوایز ارزشمندش به پا کرد باب شد؛ جوایزی که در طول همان دو سال، جشنواره پرحاشیه فیلم کوتاه تهران را در درجه دوم قرار داده بود. الله اعلم که این جشنواره با آن شروع توفانی اش چرا یکدفعه کله پا شد، در حال حاضر جشنواره فیلم کوتاه مدعی است که ویترین فیلم کوتاه ایران است، ولی اکثر فیلمسازهای فعال فیلم کوتاه، نظری خلاف این دارند و معتقدند این جشنواره حواشی بحث برانگیزی دارد که نمی گذارد آن را ویترین واقعی فیلم کوتاه ایران بدانیم.

● حواشی جشنواره

معمولاً روز سوم یا چهارم جشنواره، یک جلسه پرسش و پاسخ با هیات انتخاب جشنواره برگزار می شود. یک طرف این میدان اعضای هیات انتخاب هستند و طرف دیگر هم فیلمسازان. اگر حواشی این جشنواره ۱۰۰ تا باشد، ۹۰ تایش به همین جلسه و مرحله انتخاب فیلم ها برمی گردد. دعوای اصلی همیشه خدا این بوده که چرا فلان فیلم آمده و بهمان فیلم نیامده، خب طبیعی هم هست؛ از بین قریب به دو هزار فیلمی که هر سال به دبیرخانه جشنواره می رسد که نمی شود همه اش را توی مسابقه شرکت داد. اما مشکل جدیدی که در چند سال اخیر به وجود آمده، دخالت های عجیب و غریب دبیر جشنواره در تصمیمات هیات انتخاب و محافظه کاری های زیاد از حد در مرحله انتخاب فیلم هاست. همه مان می دانیم که فیلم کوتاه یعنی «جسارت»، یعنی «ایده های نو»، یعنی «کارهای غیرتکراری و جدید»، چون نه آن سرمایه های هنگفت سینمای حرفه یی برایش خرج می شود که تهیه کننده اش به فکر بازگشت سرمایه باشد (یک فیلم کوتاه معمولاً با دو سه میلیون تومان جمع می شود) و نه قرار است در سطح وسیع اکران شود که کارگردانش به فکر مخاطب عام و کلیشه های رایج باشد. اما ظاهراً این بدیهیات دچار تغییراتی شده. گواه این ادعا هم جشنواره های سال های اخیر و فیلم های کلیشه یی است که در آن اکران می شود.

می توانید در یک نظرسنجی میدانی به این نتیجه برسید که اکثر مخاطبان پیگیر فیلم کوتاه معتقدند «جشنواره فیلم کوتاه تهران در سال های اخیر بی جسارت است»؛ صفاتی که اصولاً با ذات فیلم کوتاه و مستند در هیچ جای دنیا جور درنمی آید. جشنواره فیلم کوتاه به خاطر محافظه کاری هایش حتی از خودش هم عقب مانده، مثلاً اگر همین امسال فیلمی مشابه «گناه مریم» (ساخته پریسا شاهنده) که چند سال پیش در همین جشنواره به نمایش درآمده، به دبیرخانه می رسید، به احتمال زیاد برای بخش مسابقه انتخاب نمی شد چون «گناه مریم» یک مستند اجتماعی بسیار تلخ و گزنده است که به قتل های ناموسی و قبیله یی منطقه خوزستان می پردازد، به ضعف های قانون مجازات کیفری در مورد این قتل ها و بی گناهی آدم هایی که سر هیچ و پوچ به راحتی کشته می شوند. هیچ آدم عاقلی نمی تواند درباره کشته شدن یک دختر بی گناه فیلمی کمدی بسازد. واضح است که تلخی ناگزیر این فیلم هم از تلخی سوژه اش می آید. چند سال پیش این مساله جزء بدیهیات بود ولی ظاهراً سیاست های فعلی جشنواره چنین موضوعی را برنمی تابد.

نتیجه اش هم این شده که دیگر خبری از مستندهای اجتماعی گزنده در جشنواره نیست؛ مستندی که بخواهد دل مخاطبش را به درد آورد. نگاهی به تاریخ جشنواره نشان می دهد جسارت جشنواره تهران، حتی در اوایل دهه ۷۰ (حدود ۱۵ ،۱۶ سال پیش) هم با وجود شرایط سختی که آن زمان بر کل جامعه حاکم بود، بیشتر از الان بود. هیات انتخاب جشنواره در این چند سال نشان داده که حتی جرات انتخاب بعضی از تولیدات جسورانه خود انجمن سینمای جوان را هم ندارد؛ فیلم هایی که یا ساختارهای تجربی تر داشته اند یا مثل «گناه مریم» سراغ موضوع های حساس رفته اند، در صورتی که متولیان فیلم کوتاه (مثل انجمن و مرکز گسترش) فیلمسازان را همواره به ساخت کارهای جسورانه ترغیب می کنند و عملاً با دست پیش می کشند و با پا پس می زنند. نمود عینی این تناقضات همان جلسه پرسش و پاسخ با هیات انتخاب و دعواهای تکراری است که معمولاً راهی به جایی نمی برد.

به کرات پیش آمده که فیلمی در این جشنواره پذیرفته نشده باشد ولی در ده ها جشنواره معتبر جهانی و داخلی دیگر نمایش داده شده و بعضاً جایزه هم گرفته باشد. نمونه بارزش فیلم «همسفر خاموش» (ساخته الهام حسین زاده) است که در بیش از ۴۰ جشنواره جهانی (مثل جشنواره ونیز) و چندین جشنواره داخلی (مثل فجر) نمایش داده شده و جوایز متعددی هم از آن خودش کرده ولی به راحتی در مرحله انتخاب فیلم جشنواره تهران رد شده و وارد مسابقه نشده است. یا سال پیش فیلم «لطفاً از خط قرمز فاصله بگیرید» (ساخته کاظم ملایی) با اینکه در چهار رشته در جشن خانه سینما نامزد شد و در چندین جشنواره خارجی (مثل جشنواره فیلم های تجربی استرالیا، توس اکرانز، فیلم های مستقل یونان) به نمایش در آمده بود، در جشنواره فیلم تهران پذیرفته نشد.

گل سرسبد دخالت های دبیر جشنواره در تصمیمات هیات انتخاب، در جشنواره بیست و چهارم (۱۳۸۶) بود که توی خیلی از سایت ها و نشریات هم نوشته شد. سال ۱۳۸۶ بعد از اینکه هیات انتخاب لیست نهایی خودش را به دبیرخانه جشنواره داد، دبیر جشنواره شخصاً ۱۲ فیلم را از لیست بیرون کشید. چند تا از فیلمسازها که از این حرکت آگاه شده بودند، نسبت به این تصمیم اعتراض کردند ولی پاسخ دبیرخانه جشنواره این بود که «دبیر جشنواره مختار است هر فیلمی که به صلاح جشنواره نباشد را از جشنواره بیرون بکشد»، البته معمولاً دبیر هر جشنواره یی این اختیار را دارد ولی برای یک یا دو فیلم، نه دیگر ۱۲ فیلم. یکی از آن ۱۲ فیلم، ساخته تحسین شده حامد خسروی، یعنی «ترانه اندوهگین کوهستان» بود که همان سال جوایز اصلی جشن خانه سینما، جشنواره فجر، جشنواره سینماحقیقت و جشنواره رویش را از آن خودش کرده بود. خسروی نسبت به ۱۱ فیلمساز دیگر خوش شانس تر بود، چون نهایتاً توانست با وساطت محمد آفریده (رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) فیلمش را وارد بخش مسابقه جشنواره کند، و جالب این جا بود که «ترانه اندهگین کوهستان» دست آخر برنده یکی از جوایز اصلی جشنواره فیلم کوتاه تهران هم شد.

یعنی فیلمی که توسط دبیر جشنواره از جشنواره بیرون کشیده شده بود، بعد از ورود از دست داوران همان جشنواره یکی از جایزه ها را گرفت، ولی آن ۱۱ فیلمساز دیگر که دست شان به جایی بند نبود عملاً غیر از حرص خوردن کاری نتوانستند انجام دهند. همین امسال طبق شایعاتی که از هیات انتخاب بخش فیلم های مستند به بیرون درز کرده، دبیر جشنواره سه فیلم را خودش شخصاً بیرون کشیده که یکی از آنها «خاطره نیاوران» ساخته هادی آفریده است. فیلم های نوجو و متفاوتی هم که با وجود ساختار حرفه یی شان به جشنواره راه پیدا نمی کنند جای خود دارد، مثل سوسک (یک پلان- سکانس ۱۸ دقیقه یی، به کارگردانی کاوه مظاهری و بازی بهناز جعفری) یا ترینتی (یک فیلم تجربی و جسورانه به کارگردانی آزاد جنتی). فیلم های نمایش داده شده در سال های اخیر نشان می دهد در این سال ها جشنواره دنبال فیلم های خنثی بوده؛ فیلم هایی که نمایشش نه قرار است به کسی بر بخورد، نه حرف تندی بزند و نه چیزی را نقد کند. یا اگر هم جسارتی دارد، آنقدر ملو و آرام باشد که با نمایشش آب از آب تکان نخورد.

توی بخش مستند هم جشنواره عملاً به حامی درجه یک تولیدات واکسینه شده تلویزیونی تبدیل شده که نقطه اوج این حمایت جشنواره امسال است، البته ناگفته نماند همیشه استثناهایی هم وجود دارد ولی نه در این حد که قاعده بشوند. جایگاه جشنواره فیلم کوتاه تهران بین فیلمسازان سینمای کوتاه، شبیه جایگاه جشنواره فجر بین سینماگران حرفه یی است، تمام آن نقاط مثبت و منفی جشنواره فجر هم به نحوی در این جشنواره وجود دارد، اما اگر جشنواره فجر ویترین تولیدات حرفه یی در یک سال گذشته خودش باشد، جشنواره فیلم کوتاه تهران در حال حاضر به هیچ وجه چنین جایگاهی ندارد، چون بین بیش از هزار فیلمی که به دبیرخانه جشنواره می رسد فیلم هایی را انتخاب می کنند که همه می دانند در همان مرحله انتخاب حذف شده اند.

● فیلم هایی که دیده نمی شوند

دو سال پیش یکی از فیلمسازان فیلم کوتاه در ایام جشنواره یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت که با اعداد و ارقام ثابت می کرد «غیرممکن است اعضای هیات انتخاب جشنواره وقت کنند همه فیلم ها را ببینند» تا قبل از آن یادداشت این شایعه وجود داشت که اعضای هیات انتخاب فیلم ها را روی تصویر جلو می زنند و اصطلاحاً آنها را از روی SEARCH می بینند و برای همین است که بعضاً به تصاویر کارت پستالی فیلم توجه می کنند تا چیزهای دیگر. در قسمتی از این یادداشت آمده بود؛ «سال ۸۶ حدود دو هزار و ۶۰۰ فیلم به دبیرخانه جشنواره رسیده؛ کار هیات انتخاب جشنواره از ۳۱/۶/۸۶ شروع شد و لیست فیلم های انتخاب شده در تاریخ ۲۵/۷/۸۶ اعلام شد. اگر این وسط ۱۰ روز را برای نظارت و ارزشیابی فیلم ها در وزارت ارشاد کم کنیم، مشخص می شود اعضای هیات انتخاب همه فیلم ها را در عرض ۱۶ روز دیده اند. اگر میانگین زمان هر فیلم را ۱۵ دقیقه فرض کنیم و باز اگر اعضای هیات انتخاب روزی ۱۰ ساعت از وقت شان را به صورت مفید به بازبینی فیلم ها اختصاص داده باشند، ۶۵ روز لازم بود تا بتوانند همه فیلم ها را فقط یک بار ببینند.

در صورتی که زمان بازبینی فیلم های امسال فقط ۱۶ روز بوده یعنی به طور میانگین روزی ۴۰ ساعت فیلم دیده اند (یادآوری؛ هر شبانه روز فقط ۲۴ ساعت است) و باز به طور میانگین، اعضای هیات انتخاب روزانه باید ۱۶۲ فیلم را بازبینی می کردند که با توجه به توانایی جسمی و ذهنی هر انسان، عددی قابل تامل است» و در ادامه آمده بود که «متاسفانه این دفعه اول نیست که این اتفاق می افتد؛ سال ۱۳۸۵، حدود دو هزار فیلم در عرض ۲۷ روز دیده شد، سال ۱۳۸۴ هم هزار و ۹۰۰ فیلم در عرض ۴۷ روز و سال ۱۳۸۳ هم همه هزار و ۸۰۰ فیلم رسیده به دبیرخانه جشنواره در عرض ۱۹ روز دیده شد». متاسفانه از سال ۸۶ به بعد روابط عمومی جشنواره به خاطر اینکه گزک دست کسی ندهد، دیگر تاریخ شروع کار هیات انتخاب را اعلام نکرد و ماجرا مخفی تر از قبل شد، ولی در نهایت یک اتفاق مثبت افتاد؛ اعضای هیات انتخاب زیادتر شدند تا فیلم ها به صورت تفکیک شده دیده شود، یعنی تا سال ۱۳۸۶ همه فیلم های مستند و داستانی و تجربی و انیمیشن را فقط یک گروه می دیدند که از دید مسوولان جشنواره صلاحیت نظر دادن در هر چهار رشته را داشتند،

● قوانین نانوشته

معیارهای انتخاب فیلم طبیعتاً همان اصول سینمایی است که باعث خوبی و بدی فیلم ها می شوند، به علاوه سلیقه خاص هر جشنواره که مشخص می کند چه فیلمی برای نمایش در چه جشنواره یی مناسب تر است. مثلاً جشنواره «اوبرهاوزن» دنبال فیلم های تجربی تر است، جشنواره «کلرمون» از سینمای آسیا توقع دارد که مسائل ژورنالیستی تر را با دیدی هنرمندانه روایت کنند یا جشنواره ترایبکا دلش می خواهد به سینمای مستقل پر و بال بدهد و... اما در مورد جشنواره فیلم کوتاه تهران واقعاً نمی توان سلیقه خاصی تعیین کرد، چون هر چند سال یک بار سلیقه جشنواره به طرز پیش بینی نشده یی عوض می شود. مثلاً یک سال به «بهار اندک» روح الله بهرامی جایزه می دهد و سال بعد به «روی خط» محمد صوفی (رئیس دفتر تهران انجمن سینمای جوان) و سال دیگر به مستند تجربی «م.جامع از فریومد» (حمید اسماعیلی) یا «آندوسی» (شهرام مکری). تنها چیزی که می توان گفت این است که داوران اصولاً به فیلم هایی اهمیت می دهند که معمولاً بر مبنای همان اصولی که مدرسان انجمن سینمای جوان در کلاس هایشان درس می دهند، ساخته شده باشند. نمونه بارز چنین فیلمی «بومرنگ» (ساخته داریوش غریب زاده) است که اصطلاحاً «یک فیلم سینمای جوانی» است که خوب هم ساخته شده.

اما در سال های اخیر خیلی از این اصول سینمایی جای خودشان را با خط قرمزهای من درآوردی هیات انتخاب جشنواره، که بعضاً از خط قرمزهای وزارت ارشاد هم جلوتر می زند، عوض کرده. به عبارتی هیات انتخاب از همان اول دنبال فیلم های بی خطر است، در صورتی که خیلی از فیلم های خطرناک از دید جشنواره، از دید وزارت ارشاد «معمولی» ارزیابی می شود. همین امسال چند تا از فیلم هایی که جشنواره به خاطر مشکلات ممیزی رد کرده بود توانستند از وزارت ارشاد مجوز نمایش بگیرند، سال های پیش هم به کرات این اتفاق افتاده بود. نتیجه چنین پیش داوری ، به وجود آمدن سیستم حذفی است که در این چند ساله باعث کم رونق شدن جشنواره و حذف یکسری از استعدادها شده. بارها پیش آمده که نمایش یک فیلم خوب یا حتی متوسط در جشنواره، زندگی و آینده کاری سازنده اش را از این رو به آن رو کرده، و برعکس اش هم حذف یک فیلم خوب چنان آسیب روحی و بعضاً مالی به سازنده اش زده که طرف برای همیشه فیلمسازی را بوسیده و گذاشته کنار. روند حذفی جشنواره فیلم کوتاه در سال های اخیر، عملاً باعث دلسردی خیلی از فیلمسازانی شده که با هزار امید و آرزو و صد جور خوش خیالی، فیلم شان را به دبیرخانه می فرستند و انتظار دارند که هیات انتخاب هم بدون جانبداری در مورد آنها قضاوت کنند، اما وقتی لیست نهایی اعلام می شود و بعدترش وقتی که فیلم های انتخاب شده در سالن سینما فلسطین پخش می شود، غیر از یأس و ناراحتی نتیجه یی برایشان ندارد. دست آخر همیشه علامت سوالی بزرگ در ذهن ها نقش می بندد؛ «آیا واقعاً ویترین یک ساله فیلم های کوتاه ما این است؟»

کیوان امینی