جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
خاورمیانه از دیدگاه مکتب انگلیسی
●مقدمه
هدف کلی این مقاله ترسیم خطوط کلی عناصر نظری، و تا حدودی تاریخی، یک طرح پژوهشی است که هدفش بهکارگیری مفاهیم ساختاری اجتماعی نظریه مکتب انگلیسی در مورد خاورمیانه و بهویژه یافتن پاسخ به این پرسشها است که
۱. آیا در منطقه خاورمیانه ساختارهای اجتماعی مهم، متمایز و بینالمللی به یکی از شکلها یا هر دو شکل موردنظر مکتب انگلیسی، یعنی جامعهای از دولتها، یا یک جامعه جهانی که اصل و منشاء آن در ملتها و بازیگران غیردولتی منطقه است، وجود دارد یا نه؛
۲. اگر چنین ساختارهائی وجود دارند، قدرت آنها چقدر است، و چقدر متمایز از ساختارها در سطح جهانی هستند؛
۳. تمایل این ساختار [در خاورمیانه] با ساختارهای جهانی و سایر ساختارهای منطقهای و نیمهجهانی چگونه است؟
هدف من در این مقاله تشریح چارچوب تحلیلی این پژوهش و شرح اجمالی تصورات اولیه درباره آنچه که میتوان از این پژوهش یافت و چگونگی پیش بردن آن است. در بخش اول مقاله به مسائل نظری ناشی از کاربرد مفاهیم مکتب انگلیسی در سطح نیمهجهانی میپردازم، و در بخش دوم جایگاه خاورمیانه را در چارچوب جامعه بینالمللی و جهانی در سطح جهانی مشخص میکنم.
●بهکارگیری مفاهیم مکتب انگلیسی در سطح نیمهجهانی:
▪موضوعهای نظری
در ادبیات مکتب انگلیسی، اعم از ادبیات کثرتگرا یان، و همبستهانگاران، مظاهر نیمهجهانی و منطقهای ساختار اجتماعی بینالمللی یا به حاشیه رانده شدهاند یا با آنها مخالفت شده است، و منتقدان استدلال کردهاند که این موضعگیری هم به لحاظ نظری غیرقابل دفاع و هم برای نظریه مکتب انگلیسی زیانبار است (Zhang ۲۰۰۲: ۶-۷, Buzan ۲۰۰۴:۲۰۵-۱۲).
مسئله بنیادین یافتن مقیاس یا مقیاسهای مناسب برای اندیشیدن درباره جوامع میاندولتی، میانانسانی و فراملیتی است. در اندیشه کلاسیک مکتب انگلیسی، نگرانی در مقیاس جهانی ناشی از آمیزهای از تاریخ گسترش جامعه بینالمللی اروپائی، نفوذ اصول هنجاری جهانی در نظریه سیاسی؛ ترس تقویتشده با جنگ سرد از متزلزل شدن تغییرات جهانی توسط تحولات نیمه جهانی؛ و نادانی نسبت به تحولات عینی جامعه بینالمللی در اقتصاد جهانی بود. بحث این بخش این است که این بینتوجهی به سطح نیمهجهانی ساختار اجتماعی غیرضروری و بیهوده است. در قلمرو میاندولتی، تعریف کلاسیک مکتب انگلیسی از جامعه بینالمللی، به گروهی از دولتها (یا، به شکل کلیتر، گروهی از اجتماعات سیاسی مستقل)... اشاره میکند و این تعریف مسئله مقیاس را کاملاً باز میگذارد. در مورد قلمروهای میان انسانی و فراملیتی، بول در تعریف خود از جامعه جهانی، برخلاف تعریفش از جامعه بینالمللی، شرط جهانی بودن را مشخص میسازد:
استنباط ما از یک جامعه جهانی صرفاً درجهای از تعامل که همه بخشهای اجتماع انسانی را به یکدیگر پیوند میدهد نیست، بلکه احساسی از منافع و ارزشهای مشترک است که بر مبنای آنها میتوان قوانین و نهادهای مشترک را ایجاد کرد. مفهوم جامعه جهانی، در این معنا، دربرگیرنده کل تعامل اجتمای جهانی است همانگونه که مفهوم ما از جامعه بینالمللی دربرگیرنده مفهوم نظام بینالمللی میباشد (Bull ۱۹۷۷: ۲۷۹).
هیچیک از دو تعریف کاملاً دقیق نیست، و بحث من این است که منطق حکم میکند ساختارهای اجتماعی، یعنی هم ساختارهای میاندولتی و هم ساختارهای جهانی در هر دو سطح جهانی و سطح نیمهجهانی وجود داشته باشند.
ابتدا به قلمرو جامعه میاندولتی میپردازیم، مسلماً یک جامعه میاندولتی کثرتگرا در مقیاس جهانی و در واقع مبتنی بر پذیرش جهانی نهادهای اصلی وستفالیائی نظیر حاکمیت، سرزمین، دیپلماسی و حقوق بینالملل وجود دارد. ولی به همان اندازه نیز مسلم است که این جامعه جهانی به درجهای کاملاً مشخص به شکلی نابرابر توسعه یافته است. از نظر استعاره معروف جعبه تخممرغ و ینسنت در مورد جامعه بینالمللی (که در آن دولتها به تخممرغ و جامعه بینالمللی به جعبه تشبیه شدهاند)، میتوان این نابرابری را بهعنوان ماهیتابهای از (تخممرغهای) نیمرو تلقی کرد. اگرچه تقریباً تمام دولتها در این نظام به یک جامعه میاندولتی پراکنده و کثرتگرا (لایه سفیده تخممرغ) تعلق دارند، ولی مجموعههای نیمهجهانی و یا منطقه موجود دارند که بر روی آن لایه قرار دارند که هم از عرصه جهانی متراکمتر هستند. و هم تا حدودی بهطور جداگانه به شیوههائی متفاوت از یکدیگر توسعه یافتهاند (زردههای تخممرغ)، برای مثال، اتحادیه اروپا و آمریکایشمالی هر دو بهعنوان جوامع میاندولتی نیمهجهانی محسوب میشوند، که در درون خودشان متراکم توسعه یافتهاند. تلاشهای نه چندان زیادی را که برای ایجاد جوامع میاندولتی/بینالمللی از طریق گسترش توسعه اقتصادی مشترک صورت گرفته است میتوان در بازار مشترک جنوب و دیگر همکاریهای اقتصادی منطقهای مختلف یافت. فراتر از این تلاشهای منطقهای میتوان گونههائی بزرگتر، پراکندهتر و نامنسجمتر از همان جوامع را یافت که با عنوان غرب یا جامعه آتلانتیک (Buzan and Gonzalez-Pelaes ۲۰۰۵) یا آسیا - پاسفیک شناخته میشوند، و با نگاهی به ترتیبات آسهآن، یا در میان دولتهای اسلامی یا جامعه غرب میتوان شکلهای متفاوتی از قدرتمندی نسبی را در مقایسه با عرصه جهانی یافت که منعکسکننده توجه بیشتر آنها به ارزشهای سیاسی و / یا فرهنگی است. بنابراین، شواهد تجربی محکمی، بهخصوص در بخش اقتصادی و نیز در بخشهای دیگر وجود دارند، که نشان میدهند جوامع دولتی در سطح نیمهجهانی بهطور مشخصی بسط و گسترش یافتهاند.
اگر به قلمروهای میان انسانی و فراملیتی بپردازیم، ضرورت پرداختن به سطح نیمهجهانی نیز آشکار میشود. جامعه میان انسانی عمدتاً مربوط به هویت جمعی است (Buzan ۲۰۰۴: ۱۱۸-۳۸). اغلب هویتهای ملی، همانند هویتهای مذهبی و تمدنی، به میزانی چشمگیر از نظر جغرافیائی گردهم آمدهاند. چون تکتک انسانها اغلب بهطور همزمان بیش از یک هویت دارند، مسئله این است که چگونه الگوهای توزیع (هویت) در هم تداخل میکنند، و کدام یک بهعنوان بسیجکننده یا توجیهکننده کنش سیاسی اولویت مییابد.
بعضی از هویتها در داخل سایر هویتها جای میگیرند، نظیر عروسکهای روسی (مثلاً، دانمارکی داخل اسکاندیناوی، [اسکاندنیاوی] داخل اروپائی، [اروپائی]، داخل غربی)، در همین حال هویتهای دیگری ممکن است نسبتاً پراکنده و الگوهای پیچیده تداخل داشته باشند (مثلاً، هویتهای مذهبی در رابطه با هویتهای قومی - ملی). با نگاه کردن با قلمرو میانانسانی با این عینک، آنچه را که انسان، در یک تصویر کلی، میبیند، یک رابطه معکوس بین مقیاس از یک طرف، و شدت هویت مشترک از طرف دیگر است. خانوادهها، قبایل، عشایر و ملتها اغلب به شدت هویدا و نمایان هستند، در حالیکه نوع بشر، یا اعضاء اکوسیستم سیارهای هنوز نمود کمرمقی دارند (هر چند که در گذشته بسیار نزدیک همین نمود هم وجود نداشت). استثناءهائی در این الگو وجود دارند. بعضی از هویتهای ملی شمار عظیمی از مردم و سرزمینهای وسیعی را دربرمیگیرند. تعداد اندکی از مذاهب، عمدتاً مسیحیت و اسلام، توانستهاند اجتماعات پراکنده ولی وسیع از هویت مشترک ایجاد کند. برخی تمدنها (غرب، کنفسیوسی) نیز چنان اجتماعاتی را ولی با شدت کمتر بهوجود آوردهاند. در مورد هویت، هنوز تنگنظری حاکم است. هویت در مقیاس جهانی، بهرغم پیشرفتهائی در زمینه ایجاد مقیاسی بزرگتر، هنوز به شدت ضعیف است. در خصوص هویت، بهاصطلاح زردههای نیمهجهانی روی شالوده نازک و بسیار جدید بهاصطلاح سفیدهای قرار دارند که با پذیرش عمومی برابری همه انسانها فراهم شده است. قبل از شروع استعمارزدائی وسیع پس از جنگ جهانی دوم، قرار دادن انسانها بهطور رسمی و قانونی در طبقات مافوق و مادون به لحاظ نژاد، فرهنگ، کاست یا روابط ارباب - رعیتی، عملی عادی بود.
جامعه فراملیتی تقریباً به لحاظ تعریف کمتر از جامعه میاندولتی یا میانانسانی تابع طبقهبندی جغرافیائی است. معهذا، و باز هم بهطور بسیار کلی براساس یکی از دیدگاهها، تراکم زیادتری از هنجارها، قواعد و نهادها در مقیاسهای کوچکتر یافت میشوند تا مقیاسهای بزرگتر. باشگاهها، شرکتها، لابیها، انجمنها و نظایر آنها همگی اغلب در سطح محلی به شدت سازمانیافتهتر از سطح جهانی هستند. بهدست آوردن مقیاس بزرگ، حتی جهانی، در قلمرو فراملیتی جامعه، به شیوهای فوقالعاده پراکنده امکانپذیر است. برای مثال، شبکه پژوهشگران علاقهمند به مکتب انگلیسی، در بهترین حالت بیش از چند صد نفر نیست، ولی با داشتن اعضاء در تمام قارهها میتوان بهطور موجهی ادعا کرد که یک شبکه جهانی است. پاسخ به این مسئله که توسعه ظرفیت تعاملی نظیر اینترنت بیشتر از پیشرفتهای جهانی پراکنده در قلمرو فراملیتی حمایت میکند، یا توسعه کنشگران غیردولتی نیمهجهانی/منطقهای را نیز تقویت میکند. تنها از طریق شواهد تجربی امکانپذیر است.
بهطور خلاصه، سطح نیمهجهانی به شدت در قلمروهای میاندولتی و میانانسانی، و شاید در قلمرو فراملیتی، اشغال شده است. تکرار دیدگاه ویلیامز (Wiliams ۲۰۰۱) جالب است که براساس آن سطح جهانی بهطور قابل قبولی فقط در قلمرو میاندولتی کاملاً توسعه مییابد. ساختار دیپلماتیک و سیاسی جامعه بینالمللی جهانی، و رژیمها و نهادهای اقتصاد جهانی، همگی با هم چشمگیرتر و واقعیتر از نمود ضعیف هویت مشترک نظیر نوع بشر یا چشمانداز دور یک جامعه فراملیتی خالص هستند.
مکتب انگلیسی، با نادیده گرفتن تحولات نیمهجهانی، مفهوم ضعیفی از کل ایده جامعه بینالمللی/جهانی را حفظ کرده است. جامعه درجه دوم در سطح جهانی تقریباً جامعهای ناگزیر پراکنده است، ولی تحولات نیمهجهانی میتواند کاملاً متراکمتر باشند. کل چارچوب جوامع میاندولتی، میان انسانی و فراملیتی باید بهعنوان کنش متقابل بین سطوح نیمهجهانی و جهانی تلقی شود.
اگر اعتبار کاربرد مفاهیم ساختار اجتماعی مکتب انگلیسی را در مورد سطوح جهانی و نیمهجهانی بپذیریم، آنگاه سه مجموعه از مسائل نظری مطرح میشوند. مجموعه نخست مربوط به رابطه بین قلمروهای میاندولتی و غیردولتی در هر مورد خاص از سطح نیمهجهانی/منطقهای ساختار اجتماعی بینالمللی، مجموعه دوم مربوط به تأثیر متقابل بین ساختارهای اجتماعی در سطح منطقهای یا نیمهتجهانی و ساختارهای اجتماعی در سطح جهانی، و مجموعه سوم مربوط به تأثیر متقابل بین و میانساختارهای اجتماعی مختلف در سطح منطقهای/نیمهجهانی است.
● رابطه محلی بین قلمروهای میاندولتی و غیردولتی
درباره رابطه محلی بین قلمروهای میاندولتی و غیردولتی دو بحث متشابه وجود دارند. بحث نخست، عقیده رایج در ادبیات مکتب انگلیسی است که براساس آن فرهنگ مشترک بنیانی مهم و شاید حتی لازم برای جامعه میاندولتی است. همانگونه که وایت (Wight ۱۹۷۷:۳۳) میگوید: باید بپذیریم که نظام دولتها (یعنی جامعه بینالمللی) بدون ذرهای وحدت فرهنگی در میان دولتهای عضو بهوجود نخواهد آمد. یونان باستان و اروپای مدرن نمونههای اصلی این رابطه هستند. در مورد اروپا، این پیوند با وحدت فرهنگی این نگرانی را در ادبیات مکتب انگلیسی بهوجود آورده است که گسترش جامعه بینالمللی از اروپا به جهان با وارد شدن مقداری تنوع فرهنگی [به اروپا] که برای هنجارها، قواعد و نهادهای مشترک [اروپا] بالقوه زیانبار است آن را تضعیف کرده است. تا اندازهای که این امر درست باشد، میتوانیم انتظار یافتن جوامع میاندولتی متراکمتر و مستحکمتری را در مقیاسهای نیمهجهانی که با فرهنگ مشترک تعیین شدهاند داشته باشیم. این یکی از دلایل نگریستن به خاورمیانه است، یعنی جائیکه عربیت و اسلام، هر دو، بنیانهای فرهنگی مشترک احتمالی را فراهم میکند.
بری بازان / محمود عبداللهزاده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات احمد وحیدی عراق حسن روحانی مجلس شورای اسلامی حجاب دولت نیکا شاکرمی مجلس روز معلم رهبر انقلاب شهید مطهری
ایران سیل هواشناسی تهران آتش سوزی شهرداری تهران قوه قضاییه پلیس آموزش و پرورش معلم فضای مجازی سلامت
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی مالیات دولت سیزدهم بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال ساواک عمو پورنگ سینمای ایران مهران مدیری تبلیغات مسعود اسکویی سینما عفاف و حجاب
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر جواد نکونام بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
هوش مصنوعی اپل فناوری خودروهای وارداتی گوگل آیفون ناسا
فشار خون کبد چرب