دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

جشن تولد ملکه و نیم نگاهی به منافع ملی ایران


جشن تولد ملکه و نیم نگاهی به منافع ملی ایران

باید به یاد داشت که دولت انگلستان, در سالیان اخیر سعی داشت به ویژه در ارتباط سیاسی خود با ایران از سیاست مستقل تری در مقایسه با آن چه که در مساله عراق یا افغانستان رخ داد, بهره مند باشد

«کار، کار انگلیس هاست» نه، این جمله، فقط عبارتی نیست که شخصیت رمان دایی جان ناپلئون به کار می برد. این عبارتی است که جفری آدامز سفیر کبیر کنونی انگلیس که مردی است خندان و فارسی را هم تا حدودی خوب بلد است، در مقام طنز، به آن متوسل می شود.

واقعیت آن است که جو بی اعتمادی که به خاطر سیاست های دوران استعماری دولت انگلستان و به ویژه نقشی که این دولت در کودتای علیه دولت ملی دکتر مصدق ایفا کرد، چنان خاطره ای در روان جمعی ایرانیان ایجاد کرده است که عباراتی از جنس کلی بافی های فوق به سهولت می تواند در این باور جمعی استقرار یابد.

نظیر این عبارات فراوانند و از جمله می توان به این مورد اشاره داشت که در ایران، وقتی مردم بخواهند نهایت زرنگی یک فرد را تجسم بخشند و البته توام با بار منفی معنایی، وی را منتسب به «چرچیل» می کنند.

شاید در علت یابی چنین وضعیتی اغراق نباشد اگر بگوییم که تداوم این جو و عدم عذرخواهی دولتمردان انگلیسی از ملت ایران در وجود چنین نگرشی بی تاثیر نبوده و متاسفانه دولت بریتانیا نیز در این مدت حدود نیم قرن پس از کودتا هیچ گاه نیازی حس نکرد تا به ترمیم جایگاه نزد ایرانیان بپردازد و اگرچه در حکومت های دموکراتیک، دولت ها اجباری به دفاع از دولت های پیشین ندارند اما گویی برای دولتمردان بریتانیایی نیز این مساله، جنبه قدسی یافته و امکان نقد آن برای ایشان وجود ندارد؛ درست نظیر بحث تسخیر سفارت امریکا در ایران برای تسخیرکنندگان جوان آن روز که گرچه امروز دیگر جوان نیستند اما نقد این خاطره را تا حد تعدی به امور متافیزیکی فرا برده اند. اما در روزهای اخیر باز هم انگلیسی ها در ایران خبرساز شده اند. تجمع دانشجویان بسیجی در مقابل سفارت بریتانیا در روز جشن تولد ملکه و سردادن شعارهایی علیه دولت و سفیر انگلیس، صهیونیست قلمداد کردن سفیر کنونی، پیگیری بحث بازپس گیری باغ قلهک که در حال حاضر به عنوان شورای فرهنگی بریتانیا فعالیت می کند و مدیریت آن مستقل از سفارت بوده و همچنین اعتراض دولت ایران به اعطای نشان دولتی به سلمان رشدی نویسنده انگلیسی هندی الاصل توسط ملکه بریتانیا از جمله این اخبار است.

در روزهای پیش از جشن تولد ملکه، در بخش اخبار رادیو و تلویزیون و به ویژه اخبار ۳۰/۲۰ شاهد بودیم که مجری اعلام کرد که دولت انگلیس، از حدود هزار نفر از شخصیت های سیاسی مخالف نظام برای شرکت در این مهمانی دعوت به عمل آورده است. در این خصوص مواردی چند قابل اشاره است:

۱) مهمانی جشن تولد ملکه یکی از اعیاد ملی انگلیسی هاست که البته با تاریخ دقیق تولد ملکه، همزمان نیست. به عبارت دیگر در این عید نه شخص حقیقی خانم الیزابت که شخصیت حقوقی وی با درکی که نظام پادشاهی مشروطه بریتانیا از این مقام دارد، مطرح است و از این روست که اگرچه اشخاص خاندان سلطنتی در انگلستان از بوته نقد و آسیب در امان نیستند، اما ماهیت سلطنت مشروطه به عنوان نماد قانونگرایی و اتحاد ملی در چارچوب دکترین های حقوق اساسی این سرزمین از اعتبار فراوانی برخوردار است و به همین جهت است که با وجود استقرار دموکراسی به عنوان رژیم سیاسی انگلستان، امروزه بحث تغییر نظام پادشاهی به جمهوری، حتی در میان احزاب مارکسیست نیز محلی از اعراب ندارد و از این رو اهانت و یا تهدید به این مقام و جلوگیری از برگزاری اعیادی از این دست در ذهن ملت و دولت انگلیس، نه یک مخالفت سیاسی با یک دولت که اهانت به کیان ملی آن سرزمین ارزیابی می شود، نظیر آنکه سفارت خانه های ایران در سایر کشورها در اعمال حق برگزاری اعیاد ملی و مذهبی مانند عید قربان، جشن پیروزی انقلاب یا ملی شدن صنعت نفت و نظایر آن محروم و تحدید شوند.

نکته دیگر آنکه این جشن، با حدود همین میزان از مهمانان چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی در تمامی سال های پس از انقلاب اسلامی برگزار شده و برخلاف تبلیغات به عمل آمده در بین مدعوین، بخشی از مسوولان رده بالا نیز، در تمامی این سال ها و از جمله امسال قرار داشته اند. از جمله این اشخاص می توان از آقایان حمیدرضا آصفی سخنگوی رسمی پیشین وزارت خارجه، یا آقای دکتر حسین میرمحمد صادقی سخنگوی پیشین قوه قضائیه ایران یا آقای دکتر محمدجواد لاریجانی نام برد.

۲) نکته قابل بحث دیگر، به بحث اعطای نشان شوالیه که یکی از مهم ترین نشان های دولت بریتانیاست به سلمان رشدی باز می گردد. نکته ای که در این مجال، قابل طرح است آن که، اولاً اگرچه اعطای این نشان در حقوق اساسی انگلیس توسط ملکه صورت می پذیرد اما با توجه به جایگاه حقوقی ملکه به عنوان مقام رسمی فاقد اختیارات اجرایی، بدیهی است که این امر فقط به دست ملکه و البته بدون اتخاذ تصمیم از سوی وی صورت گرفته و بسته به آنکه این مدال به چه شخصیتی و بنا بر چه وصفی صورت می گیرد، دستگاهی خاص مسوولیت آن را به عهده خواهد داشت.

به طور مثال در سالیان گذشته این نشان به «دیوید بکام» فوتبالیست مشهور و «التون جان» آهنگساز معروف و البته مخالف خاندان سلطنتی که در قضیه مرگ مشکوک پرنسس دایانا، کنسرتی عظیم در راستای درگیر ساختن پرنس چارلز و ملکه و ایراد اتهام قتل به این دو برپا کرده بود، نیز اعطا شد و امسال نیز صحبت بر آن است که اعطای این جایزه به سلمان رشدی صرفاً بر اساس جایگاه ادبی وی صورت گرفته است. همچنین چندی پیش که در فستیوال ادبی امریکای لاتین به برخی نویسندگان جنوب امریکا جوایزی اعطا شد، هرگز کنکاشی صورت نگرفت که این فرد چه خصوصیات اخلاقی یا اعتقادی دارد در این راستا ایراد وارده بیشتر به دولت انگلیس به عنوان تصمیم ساز بر می گردد.

● منافع ملی

تردیدی نیست روابط سیاسی میان دولت ها باید از منظر منافع ملی صورت پذیرد. از این رو اتخاذ سیاست هایی نظیر آن چه که دولت انگلستان در قبال دولت ایران انجام داده و به ایران به چشم دشمن دوست خود یعنی ایالات متحده نگریسته و یا آن نگاهی که در برخی دولتمردان ایرانی وجود دارد و به انگلستان به دید دوست دشمن خود یعنی ایالات متحده امریکا می نگرد اشتباه است. چرا که در هر دو نگرش، این ثالث است که محوریت می یابد و منافع ملی دو کشور به فراموشی می گراید.

باید به یاد داشت که دولت انگلستان، در سالیان اخیر سعی داشت به ویژه در ارتباط سیاسی خود با ایران از سیاست مستقل تری در مقایسه با آن چه که در مساله عراق یا افغانستان رخ داد، بهره مند باشد و این موضوع را به وضوح در بیانات جک استراو وزیر سابق خارجه دولت بریتانیا می توان مشاهده کرد و به نظر می رسد اعزام آدامز رئیس دفتر استراو در دوران وزارت به ایران نیز بر اساس همین نگرش صورت گرفت.

جفری آدامز، با فرهنگ و زبان ایرانی آشناست و از این رو سعی داشته رابطه دو دولت در جو التهاب و هیجان، دستخوش تحولات غیرقابل مهار قرار نگیرد و به رغم برخی برخوردها که با سفارت دولت متبوع ایشان انجام شد، هیچ گاه موضع گیری تندی نداشت، اما در بحران اخیر که بحث بازپس گیری باغ قلهک در صحن مجلس شورای اسلامی مطرح شد، ایشان عبارت کوتاهی به کار بردند که بسیار قابل تامل است.

سفیر بریتانیا به وضوح هشدار داد که در این صورت، دولت انگلستان نیز تلافی کرده و اماکن فرهنگی دولت ایران در انگلیس را بازپس خواهد گرفت. آیا بزرگنمایی مسائلی نظیر برگزاری عید ملی انگلیسی ها، ما را در مسیر آرامش قرار می دهد یا آنکه به تقویت جناح ضدایرانی در انگلستان و همراهی بیشتر این دولت با امریکا می انجامد؟ کسانی که درخواست اخراج سفیر انگلیس را مطرح می کنند، آیا تحلیلی از گرایشات سفیر فعلی دارند و آیا به این اندیشیده اند که سفیر بعدی چه کسی می تواند باشد؟ به ویژه آنکه دیگر، فردی که این سفیر را اعزام می کند، مانند سلف خود آقای استراو نبوده و به حفظ مناسبات با ایران چندان علاقه ای ندارد.

معلم انقلاب دکتر علی شریعتی در جمله مشهوری می گوید که «اگر می خواهی چیزی یا کسی را خراب کنی به آن خوب حمله نکن، از آن بد دفاع کن»، و اقداماتی از این دست، این تردید را تقویت می کند که چنین اقدامات و تبلیغاتی، آیا به تداوم سیاست های بی منطق و اصطلاحاً مشی امپریالیستی دولت انگلستان با ایران نمی انجامد؟

اصرار نیروهای ملی و دموکراسی خواه ایران بر عذرخواهی دولت انگلستان از ملت ایران به خاطر سیاست های دوران استعماری و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نه فقط نشأت گرفته از نوعی خودخواهی که در راستای حل مشکلات تاریخی فیمابین نبوده از این رو به نظر می رسد استمرار چنین اقداماتی پایین آوردن سطح مطالبات ملت ایران از انگلیسی ها و ایجاد بهانه و زمان برای بخشی از حاکمیت بریتانیاست که اتفاقاً مصلحت خود را در افزایش تنش و عدم حل مشکلات فیمابین، می بینند.

با توجه به تمایلاتی که جفری آدامز در مصاحبه ها، دیدار با شخصیت ها و در عمل از خود نشان داده، به نظر می رسد عدم استفاده از حضور ایشان در راستای بهبود روابط، یکی دیگر از فرصت سوزی هایی است که دستگاه خارجه مرتکب خواهد شد. به ویژه آن که با توجه به تمایلات خانم بکت مشخصات سفیر بعدی نیازی به پیشگویی ندارد.

مهدی معتمدی مهر