جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
انسان شناسیِ تصویری(1)
جی رابی ترجمة محمد تهامی نژاد
بخش اول
انسان شناسی تصویری ، منطقا از این عقیده ناشی می شود که فرهنگ از طریق نمادهای قابل رؤیت در اشاره ها ، مراسم ، آئین ها ،دست ساخت های موجود در محیط زیست طبیعی یا مصنوع ، آشکار می شود . فرهنگ همانست که در نمایشهایی دارای پیرنگ توسط بازیگران با لباسها و وسایل در دکورهایی ، خودش را می نمایاند . فرهنگ ، همان مستند نگاشت هایی است انسان در آن مشارکت دارد . اگر آدم می تواند فرهنگ را به بیند ، بنابر این پژوهشگران نیز باید قادر باشند تا فن آوریهای سمعی وبصری را برای ثبت آنها به عنوان داده هایی قابل تحلیل و ارائه، در اختیار بگیرند. هرچند ریشههای انسان شناسی تصویری را از جنبة تاریخی می توان در فرضیات پوزیتیویستی یافت که میگوید هر واقعیت ابژکتیو ، قابل مشاهده هم هست . بیشتر نظریه پردازان فرهنگ معاصر ، بر ماهیت اجتماعی بودن واقعیت فرهنگی و تجربی بودن درک ما از هر فرهنگ ، تاکید می ورزند . رابطة آشکار بین این فرض که فرهنگ به صورت عینی قابل مشاهده است و این عقیدة رایج در بارة خنثی بودن ، شفافیت (1) ، عینیتِ فن آوری های سمعی بصری وجود دارد . از یک منظر پوزیتیویستی ، واقعیت می تواند بدونِ محدودیت های خود آگاهیِ انسان ، بر روی فیلم به چنگ آورده شود . تصاویر ، شواهدی راستین فراهم می آورند و : منبع اطلاعات کاملا موثق و قابل اعتمادی هستند . با پذیرش چنین فرضیاتی ، به محض این که فن آوری ها دردسترس قرارگرفتند ، منطقا ، انسان شناس ها هم به مدد دوربین ، دست به پژوهش در آن نوع از دادههای عینی زدند که میشد آن ها را در آرشیو ها نگهداشت و برای مطالعه در اختیار نسل های آینده قرار داد ( ادواردز ـ 1992 )
اندیشة معاصر در بارة ماهیت دانش فرهنگی و آنچه را که فیلم می تواند ثبت کند ، خیلی تجربی تر از تئوری پوزیتیویست است . در دنیای پس از پوزیتیویسم و پست مدرن ، دوربین ، مقید به فرهنگ شخص یا فردی است که در پس دستگاه قرار دارد . یعنی فیلم ها و عکس ها همواره به دو چیز توجه نشان میدهند : فرهنگِ افرادی که از آنها ، فیلم گرفته می شود و فرهنگ آنهایی که فیلم می گیرند . در نتیجة نقش تصویر در بازنماییِ ایدئولوژی، پیشنهاد شده است که انسان شناس ها تکنولوژی را به شیوة انعکاسی بکار برند . شیوه ای که بیننده را از هر گونه فرضیات نادرست در بارة موثق بودن تصویری که می بیند ، جدا می سازد . ثانیا انسان شناس های تصویری ، در پی راهی باشند تا اختیار ( اتوریته) آنها را با مردمی که مورد مطالعه قرار می گیرند ، تقسیم کند .
عقلا ، دامنة انسان شناسی تصویری ، در تمام جنبه های قابل مشاهدة فرهنگ از ارتباط غیر کلامی گرفته تا فضاهای مؤثرفرهنگی (2) ، آداب و رسوم ، مراسم آئینی ، رقص و هنر و فرهنگ مادی ، گستره است .( استفادة فنآوری های سمعی و بصری در تحقیقات متنوع انسان شناسی جسمانی و باستان شناسی ، از این بحث خارج است) . هرچند انسان شناس های تصویری ، در تمام این حیطه ها، مشغول به کارند ، اما در این محدوده ، یک نظریة جامع و مورد قبول عام در بارة انسان شناسیِ ارتباط سینمایی یا عکسی ، وجود ندارد . ( ورث ـ 1981) و با عنایت بر ماهیت پاره پاره بودن نظریه پردازیِ معاصر بعید بنظر می رسد که چنین نظریة یکپارچهای هرگز مورد قبول همه نیز قرار بگیرد . ممکن است که حیطه و دامنةمورد نظر از جنبة عقلی ، بسیار وسیع بنماید اما در عمل و مقدمتا : انسان شناسی تصویری زیر سلطة علاقه به رسانه های تصویری( یعنی فیلم های اتنوگرافیک و عکس ها) در آمده که وسیلة ارتباط وانتقال دانش انسان شناختی است . همچنین مطالعة نمود های تصویریِ فرهنگ که در مرحلة بعد قرار دارد . انسان شناسی تصویری ، هرگز به جریان اصلیِ انسانشناسی، ملحق نشده است . برخی از انسان شناس ها ، از طریق اختصاص انسان شناسیِ تصویری به امر کمک آموزشی،آن را تحقیر می کنند . در نیمه دوم قرن بیستم ، هنوز خیلی مانده است تا مؤسسات انسان شناختی به نقش اساسیِ وسایل ارتباط جمعی در صورت بندیِ (3) هویت فرهنگی اذعان کنند . در نتیجه ، انسان شناس های تصویری ، گاهی اوقات ، بیش از آن که با کار سایر انسان شناس های فرهنگی روبرو باشند ، خود را با تحقیق و تفحص تصویر سازان حرفهای و دانشمندانِ سایر رشته های جامعه شناسی بصری ، مطالعات فرهنگی ، تئوری فیلم ، تاریخ عکاسی ، مطالعات رقص و نمایش و نظریة معماری ، روبرو می بینند .
مطالعة انسان شناسی تصاویر
مطالعة علمیِ عکس توسط نگارندگان تاریخ هنر ، به انحصار پژوهش و جستجوی آثار هنرمندان مهم و کشف کارهای سادة عکاسان محلی در آمده است . در دهة گذشته ] منظوردهة 1980 است [در رهیافتی اجتماعی به تاریخ عکس به عنوان یک دست ساز اجتماعی مورد توجه بود که معلوماتی در بارة فرهنگِ به تصویر در آمده و فرهنگ عکاس ، ارائه می نمود . چنین مطالعاتی ، بیشتر روی بافت اجتماعیِ تولید و استفاده از تصاویر متمرکز است تا روی عکس به عنوان یک متن .
انسانشناسان تصویری با تحلیل های خودشان از فعالیت تاریخیِ عکاسی به عنوان یک رفتار فرهنگی (رابی ـ 1988) و مطالعة مردم نگاریِ فعالیت های ساده ای مثل عکس های غیر حرفه ای (4) ، به این جنبش یاری رسانده اند . ( موسِلو ـ 1980) این مطالعات بر شرایط تولید و مصرف عکس پرتو افکنده اند ، به این نحو که معنی تصویربیشتر از آن که نهایی ( فیکس ) شده باشد ، می تواند امری قابل بحث باقی بماند . برای مثال عکس های ادوارد کورتیس ، دارای نظرگاه رمانتیک در بارة بومیان آمریکایی است که می توان آنها را به عنوان کارهایی نژادپرستانه و اتنو سنتریک مورد انتقاد قرار داد ( لیمن 1982) در عین حال عکس های کورتیس ، از جنبة ارزش شان برای بومیان معاصر آمریکایی که می خواهند همان ها را برای دوباره سازی هویت فرهنگی شان بکار برند ، قابل بررسی است ( لیپارد ـ1992) .
در دهة 1940 تحلیل انسان شناختیِ فیلم ، تلویزیون و سایر تولیدات وسایل ارتباط جمعی با مطالعات گریگوری بیتسون ، مارگارت مید و رودا مترو ،آغاز شد . آنها به فرهنگ از راه دور متمرکز شدند و عناصر فرهنگیِ سینمای تجارتی از طریق تحلیل متن مورد تحقیق قرار گرفت ( بیتسون ، مید و مترو 1953) . از دهة 1980 دیگر کمتر توجهی به تولید کننده و متن وجود دارد و بیشتر روی نقش مخاطبان فیلم وتلویزیون در تولید معنا ، مطالعه می شود . دانشمندانی از رشته های مختلف از جمله مطالعات فرهنگی و ارتباطات ، اینک روش های مردمنگاری را در مطالعة نحوة انتخاب کانال توسط بینندگان غربی ، بکار میگیرند . به علاوه ، برخی مردمنگاران حتی روی تماشا و رسوخ تلویزیون در میان جماعات بومی ( مایکل 1987 ، کوتاک 1990) و فرایندهای فرهنگی ای که در تولید برنامه های تلویزیونی در آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد ، به مطالعه پرداخته اند .( این تین تولی ـ 1984) همچنین ویلتون مارتینز ـ 1992 مطالعة سختی را در بارة مشاهدة فیلم های اتنو گرافیک توسط محصلین کالج ها در برنامة آموزش مردمشناسی شان ، انجام داد او دریافت : گرچه هدف دوره این بود که به شیوة زندگیِ سایر مردم احترام گذارده شود ، اما فیلم ها نگرش قوم محوری ( اتنو سنتریک ) محصلان را تقویت کرده بود .
عکاسی مردم نگاری
عکاسی مردمنگاری عملی بدون هیچگونه نظریة ساخته وپرداخته است . از سال 1890که عکاسی در فضای آزاد نسبتا به سهولت انجام گرفت ، بسیاری از انسان شناس هایی که در میدان تحقیق کار می کردند ، از مردمان مورد تحقیق خویش ،عکس گرفتند .برخی از آنها در میدان تحقیق ، از عکس به عنوان مشوق مصاحبه ، بهره جستند. کاربرد اولیة عکس هایی که در میدان تحقیق گرفته می شد این بود که یاور خاطره باشد . یادداشت هایی هم که سر صحنه برداشته می شد ، کمک می کرد تا خاطرة رخداد رادر ذهن مردمنگار زنده سازد . برخی از تصاویر برای تزئین در انتشارات بکار رفتند ، به صورت اسلاید در سخنرانی ها و گاهی در نمایشگاهها استفاده شدند . هنگامی که کار پژوهش میدانی بپایان می رسد ، عکس ها به همراه یادداشت های پژوهش ، یا به موزه سپرده می شوند و یا در آرشیو خصوصیِ مؤلف بایگانی و معمولا فراموش می گردند . عکس هایی که به وسیلة یک انسان شناس گرفته می شود ،در ظاهر شبیه همان عکس های غیر حرفه ای و یا تصاویر هنری ایست که توسط جهانگردان گرفته می شود . هیچ سبک عکاسی انسان شناختیِ قابل تشخیصی وجود ندارد . گرچه عکاسیِ مردمنگاری شباهت هایی با مستند دارد ، لیکن هدف زیبایی شناختی ویا سیاسیِ بیشتر تصاویر مستند ، آنها را از عکاسی مردم نگاری جدا می سازد . کتاب شخصیت بالی یایی نوشتة بیتسون و مید (1942) و باغ های جنگ اثر گاردنر و هایدر (1968) از کوشش های استثنایی در چاپ یک مردمنگاری با عکس محسوب می شوند .مردم نگارهای جامعه شناس مانند داگلاس هارپر و دیگران در انجمن بین المللی جامعه شناسیِ بصری، سنت مردمنگاری با عکس را دامن گستر میسازند . در دهة 1990 آزمایشِ فن آوری چند رسانه ای ـ فوق متنی ] متن رایانه ای[ دریچه امیدی را در تولیدِ اتنو گرافی های رایانه زاد ، بر روی آینده گشود که روش تازه ای در متن سازی و تجربة متفاوتی در یادگیریِ تجربیات فراهم خواهد آورد .
پایان بخش اول – ادامه دارد
انسان شناسی تصویری ، منطقا از این عقیده ناشی می شود که فرهنگ از طریق نمادهای قابل رؤیت در اشاره ها ، مراسم ، آئین ها ،دست ساخت های موجود در محیط زیست طبیعی یا مصنوع ، آشکار می شود . فرهنگ همانست که در نمایشهایی دارای پیرنگ توسط بازیگران با لباسها و وسایل در دکورهایی ، خودش را می نمایاند . فرهنگ ، همان مستند نگاشت هایی است انسان در آن مشارکت دارد . اگر آدم می تواند فرهنگ را به بیند ، بنابر این پژوهشگران نیز باید قادر باشند تا فن آوریهای سمعی وبصری را برای ثبت آنها به عنوان داده هایی قابل تحلیل و ارائه، در اختیار بگیرند. هرچند ریشههای انسان شناسی تصویری را از جنبة تاریخی می توان در فرضیات پوزیتیویستی یافت که میگوید هر واقعیت ابژکتیو ، قابل مشاهده هم هست . بیشتر نظریه پردازان فرهنگ معاصر ، بر ماهیت اجتماعی بودن واقعیت فرهنگی و تجربی بودن درک ما از هر فرهنگ ، تاکید می ورزند . رابطة آشکار بین این فرض که فرهنگ به صورت عینی قابل مشاهده است و این عقیدة رایج در بارة خنثی بودن ، شفافیت (1) ، عینیتِ فن آوری های سمعی بصری وجود دارد . از یک منظر پوزیتیویستی ، واقعیت می تواند بدونِ محدودیت های خود آگاهیِ انسان ، بر روی فیلم به چنگ آورده شود . تصاویر ، شواهدی راستین فراهم می آورند و : منبع اطلاعات کاملا موثق و قابل اعتمادی هستند . با پذیرش چنین فرضیاتی ، به محض این که فن آوری ها دردسترس قرارگرفتند ، منطقا ، انسان شناس ها هم به مدد دوربین ، دست به پژوهش در آن نوع از دادههای عینی زدند که میشد آن ها را در آرشیو ها نگهداشت و برای مطالعه در اختیار نسل های آینده قرار داد ( ادواردز ـ 1992 )
اندیشة معاصر در بارة ماهیت دانش فرهنگی و آنچه را که فیلم می تواند ثبت کند ، خیلی تجربی تر از تئوری پوزیتیویست است . در دنیای پس از پوزیتیویسم و پست مدرن ، دوربین ، مقید به فرهنگ شخص یا فردی است که در پس دستگاه قرار دارد . یعنی فیلم ها و عکس ها همواره به دو چیز توجه نشان میدهند : فرهنگِ افرادی که از آنها ، فیلم گرفته می شود و فرهنگ آنهایی که فیلم می گیرند . در نتیجة نقش تصویر در بازنماییِ ایدئولوژی، پیشنهاد شده است که انسان شناس ها تکنولوژی را به شیوة انعکاسی بکار برند . شیوه ای که بیننده را از هر گونه فرضیات نادرست در بارة موثق بودن تصویری که می بیند ، جدا می سازد . ثانیا انسان شناس های تصویری ، در پی راهی باشند تا اختیار ( اتوریته) آنها را با مردمی که مورد مطالعه قرار می گیرند ، تقسیم کند .
عقلا ، دامنة انسان شناسی تصویری ، در تمام جنبه های قابل مشاهدة فرهنگ از ارتباط غیر کلامی گرفته تا فضاهای مؤثرفرهنگی (2) ، آداب و رسوم ، مراسم آئینی ، رقص و هنر و فرهنگ مادی ، گستره است .( استفادة فنآوری های سمعی و بصری در تحقیقات متنوع انسان شناسی جسمانی و باستان شناسی ، از این بحث خارج است) . هرچند انسان شناس های تصویری ، در تمام این حیطه ها، مشغول به کارند ، اما در این محدوده ، یک نظریة جامع و مورد قبول عام در بارة انسان شناسیِ ارتباط سینمایی یا عکسی ، وجود ندارد . ( ورث ـ 1981) و با عنایت بر ماهیت پاره پاره بودن نظریه پردازیِ معاصر بعید بنظر می رسد که چنین نظریة یکپارچهای هرگز مورد قبول همه نیز قرار بگیرد . ممکن است که حیطه و دامنةمورد نظر از جنبة عقلی ، بسیار وسیع بنماید اما در عمل و مقدمتا : انسان شناسی تصویری زیر سلطة علاقه به رسانه های تصویری( یعنی فیلم های اتنوگرافیک و عکس ها) در آمده که وسیلة ارتباط وانتقال دانش انسان شناختی است . همچنین مطالعة نمود های تصویریِ فرهنگ که در مرحلة بعد قرار دارد . انسان شناسی تصویری ، هرگز به جریان اصلیِ انسانشناسی، ملحق نشده است . برخی از انسان شناس ها ، از طریق اختصاص انسان شناسیِ تصویری به امر کمک آموزشی،آن را تحقیر می کنند . در نیمه دوم قرن بیستم ، هنوز خیلی مانده است تا مؤسسات انسان شناختی به نقش اساسیِ وسایل ارتباط جمعی در صورت بندیِ (3) هویت فرهنگی اذعان کنند . در نتیجه ، انسان شناس های تصویری ، گاهی اوقات ، بیش از آن که با کار سایر انسان شناس های فرهنگی روبرو باشند ، خود را با تحقیق و تفحص تصویر سازان حرفهای و دانشمندانِ سایر رشته های جامعه شناسی بصری ، مطالعات فرهنگی ، تئوری فیلم ، تاریخ عکاسی ، مطالعات رقص و نمایش و نظریة معماری ، روبرو می بینند .
مطالعة انسان شناسی تصاویر
مطالعة علمیِ عکس توسط نگارندگان تاریخ هنر ، به انحصار پژوهش و جستجوی آثار هنرمندان مهم و کشف کارهای سادة عکاسان محلی در آمده است . در دهة گذشته ] منظوردهة 1980 است [در رهیافتی اجتماعی به تاریخ عکس به عنوان یک دست ساز اجتماعی مورد توجه بود که معلوماتی در بارة فرهنگِ به تصویر در آمده و فرهنگ عکاس ، ارائه می نمود . چنین مطالعاتی ، بیشتر روی بافت اجتماعیِ تولید و استفاده از تصاویر متمرکز است تا روی عکس به عنوان یک متن .
انسانشناسان تصویری با تحلیل های خودشان از فعالیت تاریخیِ عکاسی به عنوان یک رفتار فرهنگی (رابی ـ 1988) و مطالعة مردم نگاریِ فعالیت های ساده ای مثل عکس های غیر حرفه ای (4) ، به این جنبش یاری رسانده اند . ( موسِلو ـ 1980) این مطالعات بر شرایط تولید و مصرف عکس پرتو افکنده اند ، به این نحو که معنی تصویربیشتر از آن که نهایی ( فیکس ) شده باشد ، می تواند امری قابل بحث باقی بماند . برای مثال عکس های ادوارد کورتیس ، دارای نظرگاه رمانتیک در بارة بومیان آمریکایی است که می توان آنها را به عنوان کارهایی نژادپرستانه و اتنو سنتریک مورد انتقاد قرار داد ( لیمن 1982) در عین حال عکس های کورتیس ، از جنبة ارزش شان برای بومیان معاصر آمریکایی که می خواهند همان ها را برای دوباره سازی هویت فرهنگی شان بکار برند ، قابل بررسی است ( لیپارد ـ1992) .
در دهة 1940 تحلیل انسان شناختیِ فیلم ، تلویزیون و سایر تولیدات وسایل ارتباط جمعی با مطالعات گریگوری بیتسون ، مارگارت مید و رودا مترو ،آغاز شد . آنها به فرهنگ از راه دور متمرکز شدند و عناصر فرهنگیِ سینمای تجارتی از طریق تحلیل متن مورد تحقیق قرار گرفت ( بیتسون ، مید و مترو 1953) . از دهة 1980 دیگر کمتر توجهی به تولید کننده و متن وجود دارد و بیشتر روی نقش مخاطبان فیلم وتلویزیون در تولید معنا ، مطالعه می شود . دانشمندانی از رشته های مختلف از جمله مطالعات فرهنگی و ارتباطات ، اینک روش های مردمنگاری را در مطالعة نحوة انتخاب کانال توسط بینندگان غربی ، بکار میگیرند . به علاوه ، برخی مردمنگاران حتی روی تماشا و رسوخ تلویزیون در میان جماعات بومی ( مایکل 1987 ، کوتاک 1990) و فرایندهای فرهنگی ای که در تولید برنامه های تلویزیونی در آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد ، به مطالعه پرداخته اند .( این تین تولی ـ 1984) همچنین ویلتون مارتینز ـ 1992 مطالعة سختی را در بارة مشاهدة فیلم های اتنو گرافیک توسط محصلین کالج ها در برنامة آموزش مردمشناسی شان ، انجام داد او دریافت : گرچه هدف دوره این بود که به شیوة زندگیِ سایر مردم احترام گذارده شود ، اما فیلم ها نگرش قوم محوری ( اتنو سنتریک ) محصلان را تقویت کرده بود .
عکاسی مردم نگاری
عکاسی مردمنگاری عملی بدون هیچگونه نظریة ساخته وپرداخته است . از سال 1890که عکاسی در فضای آزاد نسبتا به سهولت انجام گرفت ، بسیاری از انسان شناس هایی که در میدان تحقیق کار می کردند ، از مردمان مورد تحقیق خویش ،عکس گرفتند .برخی از آنها در میدان تحقیق ، از عکس به عنوان مشوق مصاحبه ، بهره جستند. کاربرد اولیة عکس هایی که در میدان تحقیق گرفته می شد این بود که یاور خاطره باشد . یادداشت هایی هم که سر صحنه برداشته می شد ، کمک می کرد تا خاطرة رخداد رادر ذهن مردمنگار زنده سازد . برخی از تصاویر برای تزئین در انتشارات بکار رفتند ، به صورت اسلاید در سخنرانی ها و گاهی در نمایشگاهها استفاده شدند . هنگامی که کار پژوهش میدانی بپایان می رسد ، عکس ها به همراه یادداشت های پژوهش ، یا به موزه سپرده می شوند و یا در آرشیو خصوصیِ مؤلف بایگانی و معمولا فراموش می گردند . عکس هایی که به وسیلة یک انسان شناس گرفته می شود ،در ظاهر شبیه همان عکس های غیر حرفه ای و یا تصاویر هنری ایست که توسط جهانگردان گرفته می شود . هیچ سبک عکاسی انسان شناختیِ قابل تشخیصی وجود ندارد . گرچه عکاسیِ مردمنگاری شباهت هایی با مستند دارد ، لیکن هدف زیبایی شناختی ویا سیاسیِ بیشتر تصاویر مستند ، آنها را از عکاسی مردم نگاری جدا می سازد . کتاب شخصیت بالی یایی نوشتة بیتسون و مید (1942) و باغ های جنگ اثر گاردنر و هایدر (1968) از کوشش های استثنایی در چاپ یک مردمنگاری با عکس محسوب می شوند .مردم نگارهای جامعه شناس مانند داگلاس هارپر و دیگران در انجمن بین المللی جامعه شناسیِ بصری، سنت مردمنگاری با عکس را دامن گستر میسازند . در دهة 1990 آزمایشِ فن آوری چند رسانه ای ـ فوق متنی ] متن رایانه ای[ دریچه امیدی را در تولیدِ اتنو گرافی های رایانه زاد ، بر روی آینده گشود که روش تازه ای در متن سازی و تجربة متفاوتی در یادگیریِ تجربیات فراهم خواهد آورد .
پایان بخش اول – ادامه دارد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات احمد وحیدی عراق حسن روحانی مجلس شورای اسلامی حجاب دولت نیکا شاکرمی مجلس روز معلم رهبر انقلاب شهید مطهری
ایران سیل هواشناسی تهران آتش سوزی شهرداری تهران قوه قضاییه پلیس آموزش و پرورش معلم فضای مجازی سلامت
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی مالیات دولت سیزدهم بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال ساواک عمو پورنگ سینمای ایران مهران مدیری تبلیغات مسعود اسکویی سینما عفاف و حجاب
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر جواد نکونام بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
هوش مصنوعی اپل فناوری خودروهای وارداتی گوگل آیفون ناسا
فشار خون کبد چرب