پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

زنان از شوهرانشان چه می خواهند؟


زنان از شوهرانشان چه می خواهند؟

شوهر نازنینم ، وقتی روز بدی را گذرانده ام و از همه چیز شکایت دارم. لطفا فقط گوش کن . توصیه برای چگونه بهتر کردن اوضاع را فراموش کن. فقط به من بگو دوستم داری و بغلم کن.
در میان روز به …

شوهر نازنینم ، وقتی روز بدی را گذرانده ام و از همه چیز شکایت دارم. لطفا فقط گوش کن . توصیه برای چگونه بهتر کردن اوضاع را فراموش کن. فقط به من بگو دوستم داری و بغلم کن.

در میان روز به من تلفن کن و بگذار بدانم که به من فکر می کنی. این کار کوچکی است.... اما برای من خیلی معنی دارد.

همیشه وقتی می خواهی دیر به خانه بروی . قبلا تلفن کن. به این ترتیب نه او نگرانت می شود و نه بر تو خشم می گیردحتی اگر احساس مرا نمی فهمی، حداقل سعی کن بفهمی که چرا آن طور احساس می کنم..

وقتی می خواهم با تو حرف بزنم. دلم می خواهد دست از کاری که مشغولش هستی بکشی و در چشم هایم نگاه کنی که من بفهمم واقعا داری به حرفم گوش می کنی.

وقتی پشتت به من است و با من حرف می زنی ، یا از پشت روزنامه با من حرف می زنی، احساس تنهایی می کنم. حداقل دو بار در روز واقعا به من نگاه کن. درست در چشمم نگاه کن. مهم نیست موضوع بر سر چه باشد. مهم ارتباط است.

پیش از ازدواج، مرد ادعا می کند که حاضر است برای خدمت کردن به تو از زندگی اش بگذرد. بعد از ازدواج حتی حاضر نیست برای حرف زدن با تو از خواندن روزنامه اش بگذرد.

به جای این که فقط زبانی بگویی، نشانم بده که دوستم داری. یک بوسه وقتی اصلا انتظارش را ندارم. هدیه کردن گل بدون هیچ علتی، گرفتن دستم ، شگفتی های کوچکی مثل اینها، گاه بسیار بیشتر از کلمات معنی می دهند.

به نظر من تغییر رفتار یه زن (بهونه گیری، کج خلقی، دلگیری) ارتباط مستقیمی با رفتار مرد داره {البته متأسفانه}

وقتی مرد توجه کمی به زن می کنه (حالا به علت کار زیاد یا به قول معروف رفتن توی غار) باعث میشه که زن خودش رو تنها ببینه اصولا برای زنانی که به جز همسرشون با افراد دیگه ای هم راحتن مثل خواهر یا یه دوست صمیمی این اتفاق کمتر می افته چون خیلی راحت می تونن با یه تماس کوچولو با اونها فکر تنهایی رو از سرشون بیرون کنن ولی زنایی که تنها دوست و همرازشون همسرشون هست چی؟

تصور کنید خانم توی خونه نشسته و منتظر تماس همسرشه یا قبلا به همسرش زنگ زده و اون با عجله گفته باهات تماس می گیرم و بعد قطع کرده... شاید یکی دو ساعت اول تحملش آسون باشه خانم خودشو مشغول می کنه اما هر از چند گاهی هم گوشی رو چک می کنه مبادا شوهرش تماس گرفته و نفهمیده. بعد از گذشت ۲ ساعت یه اس ام اس به شوهرش می زنه گاهی محبت آمیز و گاهی شکایت آمیز در هردو مورد هیچ جوابی دریافت نمی کنه...

بعد دیگه اون خانم تبدیل می شه به بهونه گیر ترین زن دنیا، اون قدر ناراحت میشه که خودش رو دلشکسته ترین انسان روی زمین میبینه. یادش می افته که قرار بوده همدم تنهایی هم باشن اما شوهرش باعث تنها بودنش شده. شاید بدترین فکرها رو اون لحظه بکنه (که تموم حرفایی که بهم میزنه دروغه و اصلا برام ارزشی قائل نیست مگه یه زنگ کوچولو چقدر وقتشو میگیره...)

حالا اگه خانم باز تحملش زیاد باشه بعد از ۵ ساعت آقا تماس می گیرن که کاری داشتی زنگ زدی؟ اون وقت با زنی روبه رو میشن که بی اعتنا و سرد بهشون جواب میده و بعد عصبانی می شن که : من با یه ذوق و شوقی به خانم زنگ زدم واسم اخم و تخم می کنه!!!!

بعد خانم شروع می کنه قضیه رو گفتن. آقا هم حق رو به جانب خودش می دونه که خانمش درکش نمی کنه که خسته اس و مشغول کار بوده برای آسایش زندگیشون! و بعد اکثر مواقع خانم ها به این مرحله که می رسه ناراحتی خودشون فراموششون می شه و همش به این فکرن که شوهرشون رو ناراحت کردن و چه طوری از دلش در بیارن و اینبار به علت ناراحتی بزرگتری با لحنی غمگین تر حرف می زنن و اوضاع بدتر میشه....

این جور مواقع باید چی کار کرد؟ واقعا خانمها باید چقدر صبر داشته باشن؟