جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بحران عراق و عبرت از جنگ ویتنام


بحران عراق و عبرت از جنگ ویتنام

سیاست فعلی آمریكا كه بر عنصر اختلاف افكنی میان طوائف مختلف عراقی مبتنی است منجر به ایجادخشونت طوائفی در عراق شده است و بهای این خشونت ها را ده هاتن از مردم عراق اعم از كودكان و زنان می دهند

اظهارات اخیر جورج بوش در ویتنام كه به سرزمین فجایع دهشتناك سربازان آمریكایی معروف است، نشان داد كه دولت فعلی آمریكا بسیاری از درس های جنگ ویتنام را به خوبی فراگرفته است اما استبداد حاكم در مفاهیم سیاسی این كشور عامل اصلی عدم استفاده سردمداران كاخ سفید از تجربه های تلخ گذشته است.

بوش به صراحت در هانوی اعتراف كرد كه باید از درس های جنگ ویتنام برای حل بحران ها در عراق استفاده كرد، این یك سخن تاریخی است كه در تاریخ شكست های آمریكا به ثبت خواهد رسید.به گزارش ایسنا روزنامه الاهرام مصر با ارایه مقاله ای در ارزیابی سفر بوش به ویتنام با تیتری تحت عنوان «بوش و عبرت از جنگ ویتنام» می نویسد: «اظهارات بوش در هانوی نشان داد كه دولت فعلی آمریكا درگیر یك بحران واقعی در عراق است، بحرانی كه هر روز نسبت به روز دیگر درحال گسترش است و اگر اقدامات جدی برای متوقف ساختن ارابه قتل، بحران، هرج و مرج و ناامنی در عراق نشود، مطمئنا تجربه تلخ ویتنام بر فراز آسمان عراق سایه خواهد افكند و خاك این كشور به سرزمین فجایع دهشتناك دیگری برای سربازان آمریكایی تبدیل خواهد شد.

گرداب خشونت و مرگ در عراق به حدی رسیده است كه همه را از بزرگ و كوچك در خود می بلعد و اگر برای حل معضلات و بحران های عراق اقدامی نشود این گرداب مرگ كل این كشور را در خود خواهد بلعید و دهان دهشتناك خود را به سوی كشورهای منطقه خواهد گرفت.

متاسفانه همان طور كه گفتیم استبداد موجود در مفاهیم سیاسی آمریكا منجر به آن شده است كه این كشور در حل بحران عراق دیر اقدام كند و ملت مسلمان این كشور را بیش از آن كه سربازان خود را فدا كند، فدا كرده است.»در ادامه این تحلیل آمده است: «اولین درسی كه آمریكا باید از تجربه خود در ویتنام بیاموزد آن است كه نمی توان با منطق زور و سلاح بر مقاومت ملت هایی كه برای آزادسازی خاك خود از دست اشغالگران می جنگند، پیروز شد. تجربه دوم آن است كه بوش باید به جای آنكه تمام امید خود را به عنصر زمان جهت پیروزی فرهنگ كذایی كاخ سفید بر فرهنگ خصومت و بدی ها ببندد، بهتر است به تغییر ریشه ای و حقیقی در سیاست های خود در عراق اقدام كند و در راس این تغییرات واقعی و ریشه ای كنار گذاشتن سیاست طائفه گری در عراق است سیاستی كه در حال حاضر دولت بوش جهت موفقیت روند سیاسی جاری در عراق آن را دنبال می كند.

متاسفانه سیاست فعلی آمریكا كه بر عنصر اختلاف افكنی میان طوائف مختلف عراقی مبتنی است منجر به ایجادخشونت طوائفی در عراق شده است و بهای این خشونت ها را ده هاتن از مردم عراق اعم از كودكان و زنان می دهند. از مهم ترین پیامدهای خطرناك سیاست فعلی آمریكا درعراق كه بر تبعیض طوایفی نیز متكی است آن است كه این كشور به سمت و سوی تجزیه و تقسیم حركت می كند و به كشورهای كوچكتری تقسیم می شود.»الاهرام در ادامه می نویسد: «تنها راه خروج آمریكا از بحران عراق جز با تعیین جدول زمانی مشخص جهت عقب نشینی نیروهای این كشور از عراق محقق نخواهد شد كه البته این جدول زمانی باید براصول كاملا مشخصی پی ریزی شود و به مثابه آن نباشد كه دولت آمریكا از تعهدات ومسوولیت های خود در قبال عراق تخطی كند، زیرا این دولت از همان زمانی كه این كشور را به صورت نامشروعی به اشغال خود درآورد مسوولیت هایی را در قبال ملت عراق به عهده گرفت كه تا به امروز نتوانسته است هیچ یك از این تعهدات ها را جامه عمل بپوشاند.

یكی از این تعهدات آمریكا برقراری امنیت و ثبات در عراق به واسطه آموزش نیروهای عراقی و تشكیل یك ارتش منظم و قوی است البته پیش از همه این مسوولیت ها مسوولیت تشكیل یك حكومت قدرتمند فعال در عراق وظیفه آمریكا بود كه متاسفانه به اعتقاد بسیاری ازجمله سردمداران كاخ سفید این امر محقق نشده است و مردم عراق از یك دولت منتخب مردمی قوی و فعال كه بتواند اوضاع سیاسی و اقتصادی این كشور را سرو سامان دهد برخوردار نشده اند.»الاهرام در پایان می نویسد: «متاسفانه سیاست های دولت آمریكا در عراق بسیارناشیانه بود به طوری كه این كشور با دنباله روی كوركورانه از تعریف های سیاسی محافظه كاران كاخ سفید و مسوولان و رهبران آمریكایی كه تحت اداره انجمن های یهودی آمریكایی اداره می شوند عراق را به مرحله ای رساند كه به یك گرداب مرگبارتبدیل شده است گردابی كه كل منطقه را تهدید می كند و نه تنها عراق را در قعر جهنم جنگ های داخلی خواهد كشاند بلكه كل منطقه را با این خطر بسیار بزرگ مواجه خواهد ساخت.

اگر دولت آمریكا بخواهد به سیاست های فعلی خود در عراق ادامه دهد و همچنان بر منطق یكجانبه گرایانه خود در این كشور اصرار ورزد هیچ یك از بحران های این كشورحل و فصل نخواهد شد. متاسفانه دولت بوش همچنان معتقد است كه بحران عراق رویارویی میان آزادی و تروریسم است و باید آزادی بر تروریسم پیروز شود.

این اعتقاد پوچ كه بیشتر به شعر و قصه و خیال شبیه است، نمی تواند امنیت و ثبات را برای مردم زجر كشیده این كشور تامین كند. دولت آمریكا باید به جای منطق پوچی كه در عراق دنبال می كند به فكر راه های اساسی و واقعی جهت حل بحران عراق باشد در غیر این صورت پایان كار آمریكا درعراق چیزی بسیار بدتر از ویتنام خواهد بود و مردم این كشور بهای آزادی كشور خود از دست اشغالگران را بسیار گران تر از مردم ویتنام خواهند داد.

پیش از آنكه كشورهای اروپایی به فكر حل بحران عراق باشند و نگران تاثیرگذاری این بحران بر معادلات سیاسی و اقتصادی خود باشند، این كشورهای منطقه هستند كه باید با احساس این نگرانی درصدد حل بحران عراق باشند هر چند سیاست های آمریكا به گونه ای بوده است كه به هیچ یك از كشورهای منطقه چون ایران و سوریه اجازه نداده است اقداماتی برای حل بحران های این كشور كنند.

اما دیگر كشورهای منطقه به خصوص كشورهای عربی باید زودتر از آنكه عنصر زمان را از دست دهند به اقدامات لازم جهت جلوگیری از وقوع جنگ های داخلی در عراق دست زنند، در غیر این صورت پیامدهای بحران های داخلی عراق بی شك در وهله اول گریبان گیر این كشورها خواهد شد.»