پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مسافر زندگی


مسافر زندگی

مردی جهانگردی شنید روحانی مقدسی در سرزمین خاور زندگی می کند. وسایلش را جمع کرد تا برود و شکوه و عظمت او را ببیند. وقتی به خانه روحانی رسید او را در کلبه محقری تنها یافت در حالی که …

مردی جهانگردی شنید روحانی مقدسی در سرزمین خاور زندگی می کند. وسایلش را جمع کرد تا برود و شکوه و عظمت او را ببیند. وقتی به خانه روحانی رسید او را در کلبه محقری تنها یافت در حالی که در آن خانه جز یک قفسه کتاب و میز و صندلی چیزی وجود نداشت.

مرد جهانگرد از روحانی پرسید: « پس وسایل خانه شما کجاست؟»

روحانی پرسید: « وسایل تو کجاست؟»

مرد جهانگرد پاسخ داد: « من وسیله ای ندارم. اینجا مسافرم.»

روحانی نیز پاسخ داد: « من هم وسیله ای ندارم. اینجا مسافرم ...»