دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

بانوی خیریه


بانوی خیریه

در میان هزاران هزار نفری که هر روز در کلان شهر تهران از تاکسی ها پیاده و سوار می شوند شاید کسی را گمان آن نرود که بنیان گذار سیستم تاکسی رانی در پایتخت یک زن باشد

در میان هزاران هزار نفری که هر روز در کلان‌شهر تهران از تاکسی‌ها پیاده و سوار می‌شوند شاید کسی را گمان آن نرود که بنیان‌گذار سیستم تاکسی‌رانی در پایتخت یک زن باشد. زنی که به لیاقت و کاردانی در تاریخ مشهور است و او کسی نیست جز اشرف‌الملوک ملقب به فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه قاجار.

اشرف‌الملوک که در سال ۱۲۶۱ از مادری به نام سرورالسلطنه (دختر فیروز میرزا نصرت‌الدوله فرمان‌فرما) متولد شد ابتدا نامزد پسرخاله‌ی خود یعنی محمد مصدق بود، اما مظفرالدین شاه از حاج میرزا علی خان امین‌الدوله صدر اعظم خواست که پسرش را وادارد دختر شیخ محسن خان معین‌الملک (مشیرالدوله) را طلاق دهد و با نهمین دخترش اشرف‌الملوک (فخرالدوله) ازدواج کند. میرزا محسن خان نیز چنین کرد، همسر خود را طلاق داد و پس از برگزاری جشنی باشکوه، عروس و داماد به خانه‌ی مشترک رفتند و از آن پس بین خاله‌ی وی نجم‌السلطنه (بانی بیمارستان خیریه‌ی نجمیه در سال ۱۳۰۵ هـ .ش) و خانواده‌ی سرورالسلطنه اختلافی عظیم ایجاد شد که هیچ‌گاه به مودت تبدیل نشد.

اما امین‌الدوله در قبال این ازدواج که البته از سر قدرت‌طلبی بود در عوض از شاه تقاضا کرد در مقابل هزار اشرفی ملک لشت نشا را که بسیار باارزش و شامل ۴۲ آبادی بزرگ و کوچک بود به او واگذارد. پس چنین بود که امین‌الدوله در زمان حیات، ملک لشت نشا را به وی انتقال داد و درباره‌ی این مساله گفته شده است که اگر این اقدام رخ نمی‌داد امکان داشت آن‌چه از میرزا علی خان امین‌الدوله به محسن خان امین‌الدوله به ارث رسیده بود از بین برود، هر چند که فخرالدوله توانست با بهره‌گیری از این ارثیه و مدیریت خود به یکی از ثروتمندان ایران تبدیل شود.

فخرالدوله که علاوه بر برقرار کردن سیستم تاکسی‌رانی در تهران، احداث مسجد فخرالدوله و چند بنای دیگر از یادگار‌های اوست خیلی زود توانست، لیاقت و کاردانی خود را بروز دهد و تاریخ از او به عنوان یک زن خلاق، اجتماعی، مدیر و مدبر یاد کرده‌اند. شاهزاده خانم صاحب یک دختر و هفت پسر شد که در تعلیم و تربیت فرزندانش نهایت کوشش را به خرج داد و فرزندانش در هر زمانی نقشی مهم در تاریخ سیاسی این مرز و بوم ایفا کردند. یک پسرش دکتر علی امینی بود که به نخست‌وزیری ایران رسید و دیگری ابوالقاسم امینی که در کابینه‌ی دکتر مصدق به پست وزارت رسید.

به نوشته‌ی متون تاریخی نفوذ فخرالدوله به حدی بود که بدون مشورت او کاری صورت نمی‌گرفت و همواره نقش اصلی را بر عهده داشت و حتی گفته می‌شود بسیاری از کارهایی که همسرش هم‌چون تأسیس کارخانه‌ی قند و کهریزک، کبریت‌سازی الهیه شمیران، تأسیس مدرسه‌ی رشدیه و تأسیس اداره‌ی پست به روش جدید انجام داد را به سعی و برنامه‌ریزی وی نسبت می‌دهند. اشرف‌الملوک هم‌چنین با تدبیر و کاردانی، خود و خانواده‌اش را از آشفتگی‌های مربوط به عزل پدر شوهر و غضب دربار به او، خلع برادرزاده‌اش احمدشاه از سلطنت، روی کارآمدن سلسله‌ی پهلوی و دیگر گرفتاری‌های سیاسی نجات داد و کاری کرد کارستان.

گفته می‌شود فخرالدوله از ثروت خود در امور خیریه هم فروگذاری نکرد و از جمله کارهای مهمش تأسیس آسایشگاه سالمندان در املاک موروثی‌اش واقع در کهریزک است که امروزه جزو عظیم‌ترین مؤسسات یاری‌رسانی به مصدومان، از کارافتادگان و سالمندان به شمار می‌رود.

اواخر دوره‌ی قاجار و در بحبوحه‌ی اقدامات سردار سپه بود که ۷۸ دختر و پسر یتیم را تحت پوشش قرار داد و به همراه عده‌ای از زنان خیر در اطراف پرورشگاه که بعدها بنگاه خیریه‌ی بانوان نیکوکار نامیده شد، از دختران و پسران نگهداری کرد هر چند که طی این مسیر تنها نبود و کسانی هم‌چون جباره فرمان‌فرما، عزت‌الملوک فرمان‌فرما، هما فرمان‌فرما (اتحادیه)، همسر دکتر حسین علا، قدسی عنایت دختر ظهیرالاسلام، نورافشار (پایه‌گذار بیمارستان مسیح دانشوری)، همدم نفیسی خواهر سعید نفیسی و معصومه امینی (نفیسی) دختر فخرالدوله نام برد که بر اساس قوانینی که برای کار خود نوشته بودند به کودکان بی‌سرپرستی که در چارچوب مقررات قرار داشتند، خدمت می‌کردند.

اگرچه برخی منابع تاریخی متذکر شده‌اند که فخرالدوله اولین فرد واردکننده‌ی تاکسی به تهران نبوده است و این اقدام را به علی امینی فرزند پسرش نسبت داده‌اند اما در کتاب اولین زنان نوشته‌ی عذرا دژم هم به این کار وی اشاره شده است و در برخی منابع دیگر آمده است که او به پسرهایی که می‌خواستند متأهل شوند یک تاکسی برای امرار معاش هدیه می‌داده است.

فخرالدوله که به خلاقیت و نبوغ در میان زنان هم دوره‌ای‌اش معروف و مشهور است چنان فضای مردانه آن روزگاران را مسحور خود کرده بود که رضاخان با همه‌ی کینه‌ای که از خاندان قجر داشت درباره‌ی او گفت: "قاجار یک مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله بود و نیم مردش آغامحمدخان."

اما مرگ پسرش، حسن امینی، فخرالدوله را خانه‌نشین کرد. پس از این حادثه بیش‌تر وقت خود را در باغ الهیه می‌گذراند و کم‌تر میهمان می‌پذیرفت. فخرالدوله که در آخرین سفر خود به عتبات عالیات قبری برای خود در نجف اشرف خریده بود اما بعد از مرگ پسر وصیت کرد که در ابن‌بابویه و در مجاورت پسرش به خاک سپرده شود.

و این داستان زندگی زنی است از خاندان قجر که در سن ۷۳ سالگی در دی ماه ۱۳۳۴ درگذشت و در ابن‌بابویه در مقبره‌ای اختصاصی مدفون شد هر چند که هم‌چنان حضورش به واسطه‌ی پایه‌گذاری بنیادهای خیریه در تهران احساس می‌شود.