شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
حالا حکایت شماست
![حالا حکایت شماست](/web/imgs/16/166/kx2ed1.jpeg)
در یک نگاه کلی و گذرا به گمانم بتوان پذیرای این گزاره بود که ما در مجموع صاحب ادبیات عبوسی هستیم. چرایی این کیفیت به عوامل بسیاری بستگی دارد که نه برشمردن آنها کار چون منی است و نه این مجال برای آن بسنده و مناسب. در این بازار داغ عصبیت و سگرمه، متنی که در حوالی شعر بماند و طنازی کند و حتی به این توفیق برسد که هرازگاهی لبخندی هم بر لب خوانندهاش بنشاند باید از وجوه مختلف مورد تدقیق قرار بگیرد. «زنبورهای عسل...» به خاطر همین ویژگیاش کتاب بسیار مهمی محسوب میشود و به خاطر فقدان بسیاری از ویژگیهای دیگری که میتوان از شعر انتظار داشت، کتابی کمارزش است. قصد ندارم که این دو گزاره را دو کفه الاکلنگ داوری قرار بدهم و یکی را سنگینتر یا سبکتر از دیگری جلوه دهم حتی اگر به عقیده من این کتاب بیش از پتانسیلی که دارد، ارج دیده باشد.
جسارت «اکسیر» در خلق شعرهایی که میکوشند با گزارههایی بسیار نزدیک به زبان روزمره با پرهیز از هرگونه پیچیدگی و در کوتاهترین زمان ممکن به انتقال شوخیهای موردنظر مولف منجر شوند، قابل ستایش است. مشکل بزرگ این مجموعه اما روشن نبودن مرزبندیهای میان لطیفه و شعر است. اگر این مرزبندی پررنگتر بود، یا به بیان بهتر، اگر تعداد شعرهای این مجموعه بر تعداد لطیفههایش میچربید، بدون تردید با یکی از شاهکارهای شعر امروز ایران مواجه میشدیم اما این اتفاق رخ نداده است. در اغلب قطعات این کتاب شاعر به جای آنکه شوخی را تا حد شعر ارتقا دهد، شعر را تا حد لطیفه تنزل داده و به این ترتیب سعی کرده از سادهترین راه ممکن به خلق موقعیت طنز برسد. این سادهترین راه، غالبا استفاده از سلسله تداعیهای ناشی از جناس میان کلمات و بازیهای نخنمای زبانی بوده است که نمونههای جد و هزل و طنز آن را در گذشته بسیار نزدیک تجربه کرده و خواندهایم: وای که من چقدر دلم میخواهد هدایت بشوم!/ افسوس که روستایمان/ لولهکشی گاز نشده است!/ راستی سگ ولگرد، هدایت را گاز گرفت/ یا هدایت؟... (ص۱۱-متن کتاب)
در کتاب «زنبورهای عسل...» بارها به کاریکلماتورهای کمرمق و کهنه و لوسی از این دست برمیخوریم. هر چند گاهی قوه طنز و حتی بار کمیک آنها بسیار چشمگیر و جالب توجه هستند اما اینها ربطی به شعر ندارد و در صورتی که برخلاف میل ذهن شرطیشده بنده و شما، تقطیع پلکانیشان برداشته شود و از پی هم نوشته شوند، به شدت یادآور نوشتههای طنز نیک یاد «عمران صلاحی» خواهند بود. تاثیر طنز «عمران» در این مجموعه بسیار بارز و انکارناشدنی است.
« اکسیر» از نوع نگاه وی به خوبی گرتهبرداری کرده و جنس دیریاب و همهپسندی را بهعنوان ماده خام طنز خود به کارگرفته است بهویژه که با تدوینی هوشیارانه ساختار قطعات خود را به ساختار لطیفه نزدیک کرده است: او همانند لطیفه کوتاه میگوید، روایتی را بیان میکند، ساده تعریف میکند و بار نهایی شوخی را به سطر آخر میسپارد اما همهچیز تنها با ایجاد یک گره ساده زبانی و یک شوخی کلامی تمام میشود و متنها چند قدم مانده به شعر تمام میشوند.
تخیل، تصویر، کشف و فرم بهجز در چند قطعه، در سایر قطعات این دفتر غایب هستند. برگ برنده شاعر آن است که طنزش با فرمتی مدرن اتفاق میافتد. روستایی ساده که از تغییر و تحول مداوم جامعه مدرن حیرت میکند و با لحنی نوستالژیک به تحقیر خود نوعیاش میپردازد. در این میان «اکسیر» هرازگاهی که فرصت بیابد، میکوشد تا فیگور بهلولوار ساده روشنفکرستیز را تکمیل و به کاراکتر فرامتنی خود الصاق کند. این اغراق و معصومنمایی صداقت متن را به مخاطره میاندازد و نهایتا به رویکردی افراطی منجر میشود: چه بانمک شدهام/ دیروز کهنههای پدر میپوشیدم/ امروز کهنههای پسر!/ مرا به نمکی بدهید/ و در ازای آن یک سطل زباله بگیرید/ راستی، کی پستمدرن میشویم؟ (ص۸ - متن کتاب)
بیم شاعر از پذیرفته نشدن شعرش با متر و معیارهای مرسوم نقد امروز بسیار واضح است. بنابراین میکوشد تا دست پیش را بگیرد و به سخره منتقدان احتمالی شعرش بپردازد و به رشد شخصیت بهلولوارش کمک کند. گاهی به کنایت و به طور غیرمستقیم و گاهی هم مثل شعر ذیل به صراحت و وضوح: با آرزوهای اجارهای/ در گورهای اجارهای دفن میشویم/ آنگاه، منتقدی کوچک/ در روزنامهای بزرگ تیتر میزند:/ «متاسفانه شعرهای این دفتر/ به استقلال زبانی نرسیده است»/ طنز از این قویتر؟ (ص۳۶ -متن کتاب)
با این وجود از ارزش چند شعر این مجموعه نمیتوان و نباید گذشت. مثلا جایی که شاعر با طنزی گزنده به نقد موقعیت انسانی خویش در مقام شاعر دوران پسامدرن میپردازد و به دور از بازیهای پیش پا افتاده زبانی، موفق میشود به فرمی در خور اعتنا و ساده برسد و به معنای واقعی کلمه «شعر» خلق کند: پدر یک گاو خرید/ و من بزرگ شدم/ اما هیچ کس حقیقت مرا، نشناخت/ جز معلم عزیز ریاضیام/ که همیشه میگفت:/ گوساله بتمرگ (ص۲۷ -متن کتاب)
او بهخوبی طنز حضور کاراکتر پرتی چون «شاعر» را در دنیای جنون گرفته و راهی به سمت ناکجای تکنولوژی و سرعت درک کرده است و پارادوکس وجودی خود را در برابر شوکت و حرمت از دسترفته هنر- و بهویژه شعر- بهطرزی عالی و کمنظیر بیان میکند.
در چنین لحظاتی است که طنز صادقانه او باورپذیر و دوستداشتنی میشود و شعرش از ادا میافتد و به رویکرد کلاسیک اما تاثیرگذار پیامرسانی نزدیک میشود: کتاب شعرم را کسی نخرید/ کتابهای ارسالی هم برگشت خورد/ با شرمندگی تمام/ به جنگل رفتم/ به درختهای بریده گفتم:/ ببخشید خیلی معذرت میخواهم/ نمیدانستم این روزها/ مردم/ به درخت بیشتر از شعر/ احتیاج دارند! (ص۵۸ -متن کتاب)
جای دیگری که «اکسیر» بر آن اشراف دارد، مونولوگهای درونمتنی به شیوه ادبیات پسامدرن است. او در اجرای مولفههای چنین شعری گاه بسیار توانا نشان میدهد بهویژه در شعری با عنوان «فراشعر» که مونولوگ را بدل میکند به دیالوگی با خواننده و همزمان، شعر را در حال اتفاق و حین سرودن اجرا میکند و با روندی مشابه فاصلهگذاری برشتی در تئاتر، خواننده احتمالی را به حضور در مراحل ذهنی پیدایش شعر دعوت میکند و از این راه به طنز مدرن و جذابی میرسد و در نهایت به خواننده رودست میزند و تسلط خود را بر تروکاژهای کلامی به خوبی نمایش میدهد: دارید عصبانی میشوید/ غر بزنید، فحش بدهید اما خواهش میکنم/ این شعر را نیمهکاره رها نکنید/ در پایان شعر جالبی خواهیم داشت/ دیدید پدر راست میگفت؟ (ص۷۰ - متن کتاب)
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
ویدیوهای آموزشی هفتم
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم پزشکیان دولت محمدجواد ظریف رئیس جمهور انتخابات انتخابات ریاست جمهوری ظریف مجلس شورای اسلامی سعید جلیلی
تب دنگی تهران هواشناسی سازمان هواشناسی پشه آئدس قتل شهرداری تهران وزارت بهداشت گرمای هوا پلیس گرما شهر تهران
واردات خودرو دولت سیزدهم خودرو برق قیمت خودرو قیمت دلار مایکروسافت حقوق بازنشستگان قیمت طلا بازار خودرو بازنشستگان مسکن
عاشورا تلویزیون سینمای ایران محرم دفاع مقدس امام حسین امام حسین (ع) عزاداری سینما فیلم اوشین مهران مدیری
فناوری اختلال جهانی
رژیم صهیونیستی غزه دونالد ترامپ اسرائیل فلسطین روسیه یمن آمریکا تل آویو جو بایدن ترامپ چین
پرسپولیس فوتبال استقلال نقل و انتقالات باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ برتر ایران نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ برتر تراکتور سپاهان علی علیپور
اینترنت همراه اول هوش مصنوعی ناسا موبایل ویندوز سامسونگ گوگل مریخ تبلیغات فیلترینگ عیسی زارع پور
افسردگی پوست کاهش وزن آلزایمر سیب زمینی