پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عقل و دین


عقل و دین

با وجود عقل, چه نیازی به دین است و گستره این نیاز تا کجاست

در پاسخ، توجه به چند مطلب زیر، بایسته است:

امام‏صادق‏علیه‏السلام خطاب به هشام فرمود: «ای هشام! همانا که خداوند، بر مردم دو گونه حجت دارد؛ حجتی آشکار و حجتی پنهان؛ حجت آشکار او، رسولان، پیامبران و امامان هستند و حجّت پنهان، عقل‌های ایشان است».۱

همچنین از آن حضرت خطاب به هشام آمده است: «ای هشام! همانا خدای متعال، حجت‏ها را برای مردم، به وسیله عقل‏هایشان کامل کرد و انبیا را به وسیله بیان یاری نمود».

با توجه به روایات یاد شده و دیگر دلایل مربوط به فلسفه دین و دین‌داری درمی‏یابیم که نیاز انسان به دین، گستره فراخ و فراگیری دارد. دین نه تنها راهبر به سوی تأمین سعادت جاودان اخروی است، بلکه در زیست این جهانی نیز به گونه‏های مختلف و در عرصه‏های گوناگون حیات فردی و اجتماعی و حوزه‏های روابط چهارگانه انسان، یعنی رابطه با خدا، رابطه با خود، رابطه با همنوعان و رابطه با طبیعت، تأثیرات منحصر به فرد و بدیل‏ناپذیری دارد. در یک تقسیم‏بندی می‏توان خدمات و کارکردهای دین را در چند حوزه اساسی زیر تقسیم‏بندی کرد:

۱) حوزه هدایت، معرفت و دانایی.

۲) عرصه روان‏شناختی.

۳) عرصه اخلاق.

۴) حوزه تمدن و اجتماع.

بررسی هر یک از عرصه‏های یاد شده، مجالی فراخ می‏طلبد. آن چه اکنون اشاره می‏شود، کلیات و اموری در باب وجه نیاز به دین در کنار عقل و خرد بشری است. این امور، عبارتند از:

۱) آموزه‏های فراعقلی

پاره‏ای از معارف و حقایق، تنها از طریق وحی آسمانی در اختیار بشر قرار می‏گیرند و شاهباز خرد و دانش بشری به تنهایی، توان پرواز در آن ساحت را ندارد. پاره‏ای از آموزه‏های مربوط به اوصاف و افعال الهی، عوالم هستی، سنن و قوانین فراطبیعی حاکم بر هستی و... از این گروهند.

۲) ارائه تجربه‏های دیریاب در زمان مناسب

پاره‏ای ازحقایق، زمانی در تور تجربه بشری می‏افتند که کار از کار گذشته و هیچ فرصتی برای استفاده و بهره‏برداری از آن نمانده و چه بسا خسارتی جبران‏ناپذیر دامن‏گیر آدمی شده است. مسائلی چون ویژگی‏های سرای جاودان، جزئیات مربوط به سعادت و شقاوت آدمیان و نقش هر یک از کنش‏های این جهانی انسان در تعیین سرنوشت ابدی او از اموری هستند که تنها پس از خروج از دنیا به تجربه می‏آیند و آن گاه دیگر فرصتی برای انسان نمانده، تا سرنوشتی نیکو برای خود رقم زند و خود را از خسارت ابدی برهاند. تنها دین حق الهی است که همه این حقایق را به رایگان و به موقع -یعنی تا زمانی که در این جهان فرصت باقی است- در اختیار بشر می‏گذارد و راه سعادت جاودان را به او می‏نمایاند.

۳) آسان‌سازی حقایق دشوار

پاره‏ای از حقایق موثر در سعادت و بهروزی آدمیان، اگر چه با کاوش‏های عقلانی یافتنی هستند، اما شناخت و درک آنها جز با کاوش‏های ژرف و دشوار، آن هم برای تنی چند از نخبگان و با طی مقدمات فراوان و در گذر طولانی زمان، ممکن نیست و دیگران از دریافت آنها و درک سعادت مبتنی بر آنها محروم خواهند ماند.

یکی از فواید مهم و انحصاری دین، این است که این‏گونه حقایق را سهل و آسان در اختیار همگان قرار می‏دهد. «اتین ژیلسون» در تبیین فلسفه «توماس آکویناس» می‏نویسد:

«آیا خدا روا می‏بیند که حقایق فلسفی قابل قبول عقل را از طریق وحی به مردم افاضه کند؟ جواب این است که هرگاه این حقایق در زمره اموری باشد که علم بدان‏ها برای نجات بشر ضرورت دارد، چنین افاضه‏ای حاصل می‏شود. اگر جز این می‏بود، این حقایق و نجاتی که مشروط بدان‏هاست، منحصر به تعداد محدودی از مردم می‏شد و دیگران خواه به سبب حرمان از نور فطری عقل، خواه به دلیل فقدان فراغ و فرصت برای بحث و جست‌وجو و خواه به جهت عدم جرأت به مطالعه و تحقیق، از این موهبت محروم می‏ماندند. علاوه بر این، کسانی هم که قادر به تحصیل این حقایق بودند، رنج فراوان در این راه می‏بردند و مدت مدیدی از عمر آنان در تفکر می‏گذشت و اکثر ایام حیات‌شان در جهلی که می‏توانست منشأ خطر باشد، سپری می‏شد».۲

۴) پرورش عقل و خرد

یکی دیگر از کارکردهای دین، شکوفاسازی خرد و رهاسازی آن از گرفتار آمدن در دام عوامل لغزنده، انحراف‏انگیز و مزاحمت‌آفرین است. استاد مطهری در این‏باره می‏نویسد:

«ذهن و فکر انسان در بسیاری موارد، دچار اشتباه می‏شود. این موضوع نزد همه ما شایع و رایج است؛ البته منحصر به عقل نیست؛ بلکه حواس و احساسات نیز مرتکب خطا می‏شوند؛ مثلاً برای قوه باصره، ده‏ها نوع خطا ذکر کرده‏اند. در مورد عقل بسیار اتفاق می‏افتد که انسان استدلالی ترتیب می‏دهد و براساس آن، نتیجه‏گیری می‏کند؛ اما بعد احیاناً درمی‏یابد که استدلال از پایه نادرست بوده است».۳

وی سپس به تبیین لغزش‌گاه‏های اندیشه پرداخته، موارد زیر را به عنوان علت‌های رخداد خطا در فکر و اندیشه بشر از دیدگاه قرآن، یادآور می‏شود:

۱) تکیه بر ظن و گمان به جای علم و یقین.

۲) میل‏ها و هواهای نفسانی.

۳) شتاب‌زدگی.

۴) سنت‏گرایی و گذشته نگری.

۵) شخصیت گرایی.۴

افزون بر نشان دادن لغزش‌گاه‏های اندیشه و راه چاره آن، دین حق از راه‏های دیگری به رشد و شکوفایی خرد آدمیان مدد می‏رساند که برخی از آنها عبارتند از:

۱) انگیزش و دعوت به سوی تفکر، اندیشه و خردورزی.

۲) تأیید و تقویت آموزه‏های عقلی از طریق نقل.

۳) سمت و سو دهی به عقل و خرد و فعال ساختن آن در جهت صحیح و مفید به حال بشریت.۵

۴) پشتیبانی احکام عقلی توسط دین، بدین معنا که وقتی عقل عملی ما، فضایل اخلاقی را به عنوان وظایف انسانی از ما درخواست می‏کند، در شرایط عادی اگرچه وجدان اخلاقی مؤثر است، ولی سرانجام و به ویژه در شرایط خاص، این دیانت و اوامر و نواهی الهی است که ما را وادار به انجام وظایف خود خواهد ساخت.۶

● رابطه عقل و دین

از آن چه گذشت، روشن می‏شود که چرا با وجود عقل، انسان به دین نیازمند است. حقیقت آن است که دین، مکمل عقل و خرد بشری است و کار بشر با عقل تنها، به سامان نمی‏رسد. از طرف دیگر، دین مؤید عقل، پرورش‏دهنده و رهاننده آن از اسارت و برطرف کننده موانع شکوفایی آن و جهت دهنده به کاوش‏های عقلانی نیز است. بنابراین، کارکرد دین درباب عقل عبارت است از:

۱) تکمیل عقل.

۲) تأیید عقل و پشتیبانی از احکام آن.

۳) بیدارگری، آزادسازی اندیشه و رشد و شکوفاسازی خرد.

۴) جهت بخشی و سمت و سودهی به عقل.

۵) آسان‏یاب سازی دستاوردهای دیریاب خرد.

حمید رضا شاکرین

محمد ایمانی، پیام نور اراک

پی‌نوشت‌:

۱. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۶.

۲. اتین ژیلسون، روح فلسفه قرون وسطی، ترجمه ع. داودی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۰، ص ۵۳.

۳. شهید مطهری، آشنایی با قرآن، صدرا، ۱۳۷۴، ج ۳، ص ۵۳.

۴. ر.ک: مطهری، انسان و ایمان (جهان‏بینی توحیدی)، صدرا،۱۳۷۴، ص ۶۶ - ۷۱.

۵. همان، ۷۲ - ۷۴.

۶. ر.ک: مظفر، اصول‏الفقه، ج ۲، ص ۱۰۹؛ شهید صدر، دروس فی علم الاصول ص ۲۸۹؛ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر حقوق اسلامی، ص ۳۲۷.