پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اصول گرایی و قانون اساسی


اصول گرایی و قانون اساسی

از زمینه های بارز قابل بررسی در خصوص امکان تحقق شعارهای انقلاب پس از پیروزی, ویژگیهای میثاق ملی نظام تازه تاسیس می باشد شعارها و آرمانهایی که در فعالیتهای براندازی نقش مهمی دارند, پس از آن نیز منتظر اجرا و عمل هستند درواقع, قانونی شدن آرمانها به معنای تمهید نهادسازی و نهادینه سازی ارزشها و باورهایی است که تحرک انقلابی را موجب گشته اند

از زمینه‌های بارز قابل بررسی در خصوص امکان تحقق شعارهای انقلاب پس از پیروزی، ویژگیهای میثاق ملی نظام تازه‌تاسیس می‌باشد. شعارها و آرمانهایی که در فعالیتهای براندازی نقش مهمی دارند، پس از آن نیز منتظر اجرا و عمل هستند. درواقع، قانونی‌شدن آرمانها به معنای تمهید نهادسازی و نهادینه‌سازی ارزشها و باورهایی است که تحرک انقلابی را موجب گشته‌اند. در این زمینه انقلاب اسلامی به عنوان نمونه‌ای موفق، در خور تامل است. اصول‌گرایی، به مثابه مهم‌ترین عامل متمایزکننده انقلاب اسلامی از سایر انقلابها، در قانون اساسی جمهوری اسلامی محور اصلی است. در مقاله پیش‌رو، جلوۀ قانونی یافتن اصول‌گرایی انقلاب اسلامی بررسی و تحلیل گشته است.

از اواخر دهه ۱۳۷۰ در شرایطی که اصلاح‌طلبان، سرمست از پیروزی دوم خرداد ۷۶، رقبای خود را محافظه‌کار و اقتدارگرا قلمداد می‌کردند، اصطلاح اصول‌گرایی به ادبیات جناحی کشور وارد شد. محافظه‌کاری در فرهنگ سیاسی ما کلمه‌ای منفی، و به معنای جمود و خشکه‌مقدسی، نادیده گرفتن تحولات جدید و اصرار بی‌منطق بر روی شعارهای آرمانی بدون توجه به واقعیات بیرونی است و اسلاف اصول‌گرایان از این بابت از سوی رقیب خود بسیار تحقیر شده بودند. آنها از سال ۱۳۷۶و پس از شکستهای پیاپی در انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم، شوراهای اول و مجلس ششم از شوک این وقایع سردرگم بودند و اتهامات رقیب مبنی بر محافظه‌کاری و اقتدارگرایی را به سختی تحمل می‌کردند که نیروهای نسل جدید به بازیابی و بازسازی هویت آن شتافتند و با ابتکار گفتمان اصول‌گرایی (و انتساب تجدیدنظرطلبی به رقیب) به عکس‌العملی همه‌جانبه دست زدند و اوضاع را در مدت کوتاهی به نفع اصول‌گرایان عوض کردند.

بی‌شک این گفتمان‌سازی بر این مبنا بود که ضمن سلب مشروعیت از گفتمان اصلاح‌طلبی، که بعضی از اصول و مبانی انقلاب و نظام اسلامی را درنوردیده بود، اصول‌گرایی را به منزله اصل و متن انقلاب و نظام اسلامی قرار دهد، و از آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی، امام‌خمینی و نظام اسلامی مبتنی سازد. از سوی دیگر طرح اصول‌گرایی برای نفی اتهام محافظه‌کاری و اقتدارگرایی هم بود. گرچه این عکس‌العمل ایدئولوژیک برای رقابتهای سیاسی خلق شده بود، به سرعت به گفتمان مسلط جامعه تبدیل شد و مقام معظم رهبری با بازتعریف و تبیین مفهوم آن، ابتکار مدیریت و هدایت این گفتمان‌سازی را به دست گرفت و آن را به نحو جامع‌‌الاطرافی که حتی بعضی از اصلاح‌طلبان را هم در برگیرد تعریف نمود.

بدین‌لحاظ، اصول‌گرایی از یک شعار و گفتمان جناحی و سیاسی فراتر رفت و به اصول و مبانی نظام، انقلاب و رهبری امام خمینی(ره) پیوند خورد. این تعبیر از اصول‌گرایی، بیش از همه به انقلاب اسلامی، آرمانهای آن و افکار و اندیشه‌های معمار نظام اسلامی متکی است و باید رد پای آن را در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی جستجو کرد. نسبت اصول‌گرایی با انقلاب اسلامی و امام‌خمینی، واضح‌تر و روشن‌تر از همه جا در اساسنامه و سند رسمی نظام جمهوری اسلامی نمود یافته است تا سرمشق و هدایتگر جامعه به سمت آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی و امام‌خمینی باشد.

در این مقاله تلاش شده است با جستجوی معنای اصول‌گرایی در دیدگاههای امام‌خمینی و مقام معظم رهبری، ردپای این مفهوم در قانون اساسی جمهوری اسلامی مشخص شود.

● مفهوم اصول‌گرایی

۱) مفهوم لغوی و اندیشه‌ای:

در حوزه فکری و اندیشه‌ای، اصول‌گرایی به گرایشی اطلاق می‌شود که مبتنی بر اصول (origin) از پیش تعیین‌شده باشد. این گرایش نه تنها معیارهای از پیش طراحی‌شده‌ای برای سنجش‌ خوبی‌ها و زشتی‌های اخلاقی دارد، بلکه امور سیاسی را نیز با معیارهای ثابتی ارزیابی می‌کند.[۱] بعضاً به جای آن، اصطلاح بنیادگرایی به کار می‌رود که تعبیر منفی‌تری است. فرهنگ لغت ویکیپدیا (فارسی) بنیادگرایی را به معنای سرسختی در مذهب و جهان‌بینی می‌داند که هدف آن گذشته‌گرایی در تفکر و اندیشه بر بنیاد ریشه‌های اولیه دین و ایدئولوژی است.[۲]

بعضاً بنیادگرایی را مرکب از سنت‌گرایی و اصول‌گرایی می‌دانند و معتقدند: بنیادگرایی عبارت است از اصول‌گرایی به اضافه سنت‌گرایی. برخلاف آنچه از ظاهر امر برمی‌آید که بنیاد و اصول هر دو دارای یک معنا می‌باشد، در عمل، بنیادگرایی به حرکتی اطلاق می‌شود که هم مبتنی بر اصول باشد و هم عام و تاریخی باشد. به این معنی که بخشهای عمده‌ای از سنت غیردینی نیز در حرکتهای بنیادگرایانه به اصل تبدیل می‌شود.[۳] عمده‌ترین وجه تمایز اصول‌گرایی و بنیادگرایی نیز در همین نکته نهفته است. سنت‌گرایی (traditionalism) به معنی گرایش به گذشته‌های دور است؛ گرایش به آداب و رسومی که تاریخی شده‌اند.

حمید عنایت، اصل‌گرایی (fundamentalism) را در مقابل واقع‌گرایی (realism) به کار می‌برد و واقع‌گرایی را به معنای نادیده گرفتن اصول عالیه به منظور هماهنگ کردن آن اصول با اوضاع و احوال گذرا می‌داند که نوعی رنگ عوض کردن و به نرخ روز نان خوردن است، در حالی که آرمانهای اسلامی در هر شرایطی باید اطلاق‌پذیر باشد، هر قدر که مشکلات بر سر راه آن واقع شده باشد.[۴]

این‌گونه اصل‌گرایی در شرایطی موضوعیت یافت که بعد از جنگ جهانی دوم، موج بازگشت به اسلام‌ برای حل مشکلات اجتماعی در سراسر جهان اسلام و به‌خصوص ایران مطرح گردید. پس از شکست ایدئولوژیهای مادی (غربی و شرقی) و بی‌نتیجه ماندن تلاشهای اصلاح‌گرانه در ایران، نیروهای اسلام‌گرا با طرح اندیشه بازگشت به اسلام و بازگشت به خویشتن، عملاً اصل‌گرایی یا اصول‌گرایی را آغاز نمودند که به عناوین مختلف در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ کشورمان می‌توان آن را پی‌گیری كرد. بازگشت به قرآن، بازگشت به اسلام، بازگشت به خویشتن، احیای هویت دینی و ... مفاهیمی برای این پدیده بود که در ادبیات سیاسی قبل از انقلاب عنوان می‌شد.

این نوع بیداری اسلامی عمدتاً با تمسک به اصول و مبانی دینی و اسلامی و در آرزوی تشکیل حکومت اسلامی، برقراری حاکمیت مشروع و اعمال حاکمیت به نام خداوند از طریق اجرایی قوانین الهی برای تحقق عدالت بود. جالب است که در ایران و مذهب تشیع، بیش از همه، اندیشه‌های مکتب اصولی (نه اخباری) محرک و محمل این کار بوده است که نوعی تجدد و پویایی در اندیشه سیاسی شیعه تلقی می‌شود و نه محافظه‌کاری یا جزم‌اندیشی و بازگشت به عقب که امروزه به عنوان معادل اصول‌گرایی به کار می‌رود.

حمید عنایت، محمل اصلی بیان اندیشه حکومت اسلامی به عنوان علی‌البدل خلافت را نوعی اصل‌گرایی می‌داند که سیاسی‌ترین جلوه اندیشه دینی از اواسط دهه ۱۹۲۰ به این سو بوده است. این اصل‌گرایی در جهان تسنن، ملهم از وهابیگری و نیز سلفیگری بود که بازگشت به اسلام اولیه را تبلیغ می‌کرد.[۵] به نظر وی، حکومت اسلامی مورد نظر رشید رضا، بازگشت به مفاهیمی از آرمانخواهی اسلام اولیه بود که غبار تحریف و تعصب دنیوی، قومی و فرقه‌ای بر آن ننشسته باشد. امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این حکومت توسط قانونی اساسی تنظیم می‌شد که اصول کلی‌اش ملهم از قرآن، سنت و تجربه تاریخی خلفای راشدین بود.[۶]

وی همچنین مجله مصری «لواء الاسلام» را در دورۀ ۱۹۶۵ــ۱۹۴۷ به این دلیل دارای سبک و سیاق اصل‌گرایانه می‌داند که مسائل گوناگون جامعه اسلامی و تاریخ اسلام را بیان می‌كرد و برخلاف ارگانهای رسمی الازهر به دستگاه دولت وابسته نبود.[۷] این نشریه به امام حسین(ع) و قیامش به گونه‌ای نو و جدید نگاه می‌كرد که برخلاف نظر غالب دنیای اهل تسنن بود. از این نظر، اصل‌گرایی آن، نوعی تجددخواهی است تا بنیادگرایی یا محافظه‌کاری. در شرایطی که تفسیرهای نادرستی از قیام امام حسین (در جهت دفاع از یزید) در جهان اهل تسنن حاکم بود، گروهی اصل‌گرا، به تفسیرهای دیگری مخالف با تفاسیر موجود دست زدند.[۸] از این نظر، اصل‌گرایی مخالف مصلحت‌اندیشی و به معنای زدودن غبار تحریف و نیز جزم و جمودهایی است که بر اندیشه یا آرمانی خاص نشسته و نتیجه آن رسیدن به اصل همان اندیشه یا آرمان است.

به همین دلیل، حمید عنایت اصل‌گرایی را با تعهد اجتماعی اسلام معادل قرار می‌دهد و معتقد است طرفداران اصل‌گرایی در عالم سنی، در تحلیل قیام امام‌حسین(ع)، ارجاعات و اشارات مکرری به تاریخ اسلام و قرآن دارند و از فضای غالب حاکم بر محیط اطراف خود فاصله می‌گیرند. بدین لحاظ، اصل‌گرایی یا اصول‌گرایی، محافظه‌کاری یا جزم‌اندیشی و تعصبات کور (ارتجاع) نیست، بلکه اصلاح انحرافات پیش‌آمده در متن واقع و اصول مورد قبول است. شاید با همین مبانی بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی هم اصطلاح «اصول‌گرایی اصلاح‌طلبانه» را مطرح کردند.

۲) مفهوم سیاسی:

به لحاظ تاریخی گفته می‌شود که اصول‌گرایی به معنای «ارزش‌گرایی» در مقابل «لیبرالیسم» است و یاران امام‌خمینی، در پی نامزدی بنی‌صدر در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برای جبهه خودی از این اصطلاح بهره گرفتند.[۹] عده‌ای دیگر معتقدند در اوایل دهه ۱۳۷۰، مقام معظم رهبری، ضمن بیان مطالبی درباره شیوه عملکرد و نگرش گروه‌های فعال سیاسی، با انتقاد از نام‌گذاری طیفهای سیاسی به راست و چپ، اظهار می‌كرد که مسلمات انقلاب و ایده‌آلهای حضرت امام چنین می‌طلبد که به جای تقسیم‌بندی راست و چپ، اصطلاح اصول‌گرا و غیراصول‌گرا را برای هویت‌بخشی انقلابی گروه‌ها و جریانها به کار برد.[۱۰] البته این گفتمان در جامعه چندان انعکاسی نداشت تا اینکه بعضی از نیروهای انقلابی در هنگام انتخابات مجلس پنجم در زمستان ۱۳۷۴، ائتلافی به نام حزب‌الله تشکیل دادند و شخصیتهای ارزشی هر دو طیف سیاسی را به عنوان کاندیدا وارد صحنه کردند و در آستانه انتخابات هفتم ریاست جمهوری در خردادماه ۱۳۶۷ هم آقای ری‌شهری با تشکیل جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی در انتخابات حضور یافت.

لفظ «جناح ارزشی» یا «نیروهای ارزشی» کم و بیش در این ایام به کار برده می‌شد و مقام معظم رهبری[۱۱] اهتمام به ارزشها را تنها مبنای صحیح و اصولی ارزش‌گذاری و تقسیم‌بندی افراد و گروهها خواندند و با انتقاد از تعابیر چپ و راست، فرمودند: این جناح‌بندیها غیرواقعی و بی‌معناست و تنها ملاک حقیقی برای ارزیابی افراد و گروهها، اهتمام یا بی‌مبالاتی به ارزشها و معیارهای ارزشی است. به همین دلیل، ایشان بی‌توجهی به ارزشها را دارای آثار بسیار زیانبار برشمرد و خواستار لزوم پای‌بندی و اهتمام همه گروههای جامعه به ارزشها شد. اما از سال ۱۳۷۸، کم‌کم فضا برای طرح گفتمان اصول‌گرایی فراهم شد و در انتخابات مجلس هفتم و به خصوص در نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، رقابت در قالب اصول‌گرا و اصلاح‌طلب.

بنابراین به لحاظ سیاسی، این مفهوم متعلق به تحولات دهه اخیر کشورمان است و ریشه در تحولات مربوط به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی دارد. بعد از فروپاشی شوروی، غرب در تهاجمی تبلیغاتی و روانی، شوروی را به عنوان نماد اصول‌گرایی، و جمهوری اسلامی را هم، مثل آن معرفی نمود و محکوم به فروپاشی تلقی كرد و مورد تهاجم فرهنگی و بمباران تبلیغاتی قرار داد. پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ و طرح اصلاحات از سوی جبهه دوم خرداد، این سیر تشدید شد و غرب با نوعی قرینه‌سازی، فرایندی شبیه فرایند فروپاشی شوروی را برای جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داد. صرف‌نظر از اهداف غرب و صحت و سقم برداشت آنها از فروپاشی شوروی و تسری آن به جمهوری اسلامی، در داخل کشور، اصول‌گرایی دقیقاً در مقابل اصلاح‌طلبی جبهه دوم خرداد و به خصوص از سال ۱۳۷۸ مطرح شد تا حد و مرز جریانهای سیاسی موجود و وضعیت آنها در قبال مواضع و اهداف انقلاب اسلامی، آشکار و شفاف شود.

از سال ۱۳۷۸ و با تحولات جامعه و تنشهای ناشی از افراط‌گرایی اصلاح‌طلبان و سیاستهای تساهل و تسامح آنان، که به تضعیف و تخطئه ارزشها و اصول انقلاب منجر شده بود، گروهی از نیروهای انقلابی و ارزشی همراهِ احزاب، گروهها و جمعیتهای موسوم به «همسویی جامعه روحانیت» در قالب شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به تجدید سازماندهی اقدام كردند و در مبارزات سیاسی ــ انتخاباتی خود از سال ۱۳۸۰ به بعد، این عنوان را برای معرفی خود در مقابل اصلاح‌طلبان (و به تعبیر منفی‌تر، تجدیدنظرطلبان دوم خردادی) به کار بردند. تفاوت این اصول‌گرایان با گروه همسویِ جامعه روحانیت مبارز، که جناح راست یا راست سنتی نامیده می‌شدند، در این بود که رهبری و مدیریت فکری و عملیاتی‌شان با نیروهای نسل دوم و سوم انقلاب بود که غالباً تحصیل‌کرده، نوگرا و دارای سوابق فعالیت در دفاع مقدس بودند و از روشهای مرسوم و معمول جناح راست برای فعالیت سیاسی استفاده نمی‌کردند.

محمد شفیعی‌فر*

پی‌نوشت‌ها

* دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران

[۱]- http://aftab۱۳۸۰.blogfa.com/post-۶۹.aspx.

[۲]-http://fa.wikipedia.org/wiki/%D۸%A۷%D۸%B۵%D۹%۸۸%D۹%۸۴ _%DA%AF%D۸%B۱%D۸%A۷%DB%۸C%DB%۸C

[۳]- http://aftab۱۳۸۰.blogfa.com/post-۶۹.aspx.

[۴]ــ حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۵، ص۳۸

[۵]ــ همان، ص۱۲۸

[۶]ــ همان، صص۱۴۸ــ۱۴۷

[۷]ــ همان، ص۳۲۱

[۸]ــ مراجعه شود به: همان، صص۳۲۵ــ۳۱۵

[۹]- http://abdmohamadi.blogfa.com

[۱۰]ــ سعید پورسینا، «تفاوت اصولگرایی و محافظه‌كاری»، بازتاب، ۲۹/۹/۸۵؛ چنین تعبیری در بیانات رهبری در اوایل دهه ۱۳۷۰ یافت نشد و صرفا برای افاده مطلب این ادعا آورده شده است.

[۱۱]ــ پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری به آدرس:

http://www.leader.ir/langs/FA/index.php

آرشیو بیانات، دیدار اعضای مجمع نمایندگان رزمنده مجلس شورای اسلامی، ۱/۷/۷۶. [همه ارجاعات به سخنان رهبری مبتنی بر همین منبع است و بعد از این صرفا تاریخ سخنرانی ذكر می‌شود]

[۱۲]ــ سعید پورسینا، همان.

[۱۳] - http://abadgaranejavan.com/news.asp?news=۸۹

[۱۴]ــ صحیفه امام، ج۲۱، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹، ج۲۱، ص۴۰۱

[۱۵]ــ همان، ص۴۰۲

[۱۶]ــ همان، صص۴۰۳ـ۴۰۲

[۱۷]ــ همان، ص۴۰۳

[۱۸]ــ همان، ص۴۰۴

[۱۹]ــ همان، ص۳۳۵

[۲۰]ــ امام‌خمینی، ولایت فقیه (حكومت اسلامی)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چ۷، ۱۳۷۷، صص۲۰ــ۱۷

[۲۱]ــ صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۵

[۲۲]ــ همان، ج۲۰، ص۳۵۰

[۲۳]ــ همان، صص۲۲۴ــ۲۲۳

[۲۴]ــ همان، ج۲۱، صص۲۱۸ــ۲۱۷

[۲۵]ــ همان، ص۴۰۴

[۲۶]ــ سخنان مقام معظم رهبری در جمع عزاداران خمینی در حرم امام(ره)، ۱۴/۳/۸۱

[۲۷]ــ صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۴۰

[۲۸]ــ همان، ج۱۸، ص۲۴۳

[۲۹]ــ همان، ج۶، ص۵۴

[۳۰]ــ همان، ج۲۱، ص۲۰۳

[۳۱]ــ همان، ج۶، ص۵۸

[۳۲]ــ همان، ج۲۰، صص۵۵ــ۵۴

[۳۳]ــ همان، ج۲۱، صص۵۵

[۳۴]ــ همان، ج۲۰، صص۵۶ــ۵۵

[۳۵]ــ همان، ج۲۱، ص۱۵۶

[۳۶]ــ همان، ج۱۲، ص۲۵

[۳۷]ــ همان، ص۱۵۶

[۳۸]ــ همان، ج۲۰، ص۳۱۹

[۳۹]ــ همان، ص۳۳۹

[۴۰]ــ همان، ص۳۴۰

[۴۱]ــ سخنان مقام معظم رهبری در جمع عزاداران خمینی در حرم امام(ره)، ۱۴/۳/۸۱

[۴۲]ــ مراجعه شود به بیانات: ۲۲/۴/۶۸ و ۲۰/۵/۷۱

[۴۳]ــ سعید پورسینا، همان.

[۴۴]ــ سخنان مقام معظم رهبری در جمع عزاداران خمینی در حرم امام(ره)، ۱۴/۳/۸۱؛ در سایت مقام معظم رهبری منویی تحت عنوان آرمانهای حكومت دینی هم وجود دارد كه همه این آرمانها و اصول در آن یكجا جمع شده است.

[۴۵]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و كارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۱۵/۵/۸۲

[۴۶]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاههای استان كرمان، ۱۹/۲/۸۴

[۴۷]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و مسئولان قوه قضائیه و خانواده‌های شهدای هفتم تیر، ۷/۴/۸۴

[۴۸]ــ موارد متعددی از این مساله در بیانات مقام معظم رهبری وجود دارد كه بسیار گویاست. مراجعه شود به: بیانات ۸/۳/۸۴ و ۲۳/۸/۸۴ و ۳/۳/۸۵

[۴۹]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاههای استان كرمان، ۱۹/۲/۸۴

[۵۰]ــ جزوه «جناح اصول‌گرا و انتخابات نهم ریاست جمهوری؛ استراتژی، نقش نخبگان، سناریوها و راهكارها»، تهران، بی‌نا، تابستان ۱۳۸۳، ص۵

[۵۱]ــ سخنان مقام معظم رهبری در جمع عزاداران خمینی در حرم امام(ره)، ۱۴/۳/۸۱

[۵۲]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و كارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۱۵/۵/۸۲

[۵۳]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاههای استان كرمان، ۱۹/۲/۸۴

[۵۴]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای ستاد برگزاری مراسم ارتحال حضرت امام‌خمینی، ۱۰/۳/۸۴

[۵۵]ــ سخنان مقام معظم رهبری در جمع عزاداران خمینی در حرم امام(ره)، ۱۴/۳/۸۱

[۵۶]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای ستاد برگزاری مراسم ارتحال حضرت امام‌خمینی، ۱۰/۳/۸۴

[۵۷]ــ همان.

[۵۸]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاههای استان كرمان، ۱۹/۲/۸۴

[۵۹]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و كارگزاران نظام، ۲۹/۳/۸۵

[۶۰]ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیات دولت همزمان با هفته دولت، ۶/۶/۸۵

[۶۱]ــ مراجعه به سایتها و لینكهای مربوط به این جریان، بسیار گویاست

Rouzaneh.htm لینك نوشته‌های موافق و مخالف درباره فراخوان رفراندوم

http://www.sarbedaran.org/archives/etelaiye/karikator-refrandom.htm

http://www.sarbedaran.org/archives/etelaiye/h۱۱referandum.htm

[۶۲]ــ مراجعه شود به: محمد هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۲: حاكمیت و نهادهای سیاسی، تهران، نشر دادگستر، چ۵، ۱۳۸، صص۲۲۲ــ۲۲۱

[۶۳]ــ همان، ص۲۲۵

[۶۴]ــ همان، ص۲۸۴

[۶۵]ــ محمد هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۱: اصول و مبانی كلی نظام، تهران، نشر دادگستر، چ۲، ۱۳۷۸، ص۶۷

[۶۶]ــ همان، ج۲، صص۸۴ــ۴۷

[۶۷]ــ همان، ص۶۴

[۶۸]ــ همان، صص۵۳۴ــ۵۳۳

[۶۹]ــ روح‌‌الله رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۵۸

[۷۰]ــ محمد هاشمی، همان، ج۱، ص۲۸۹

[۷۱]ــ همان، ص۲۲۶

[۷۲]ــ همان، ج۲، صص۴۹۲ــ۴۹۱

[۷۳]ــ همان، صص۴۹۸ــ۴۹۷

[۷۴]ــ همان، ج۱، ص۱۹۶

[۷۵]ــ همان، صص۱۰۴ــ۱۰۳

[۷۶]ــ همان، ص۲۲۴

[۷۷]ــ همان، ج۲، ص۳۷۴

[۷۸]ــ برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: محمد هاشمی، همان، ج۱، صص۳۱۱ــ۳۰۴

[۷۹]ــ همان، ج۲، ص۳۴۴

[۸۰]ــ همان، ص۳۴۵

[۸۱]ــ مراجعه شود به: جلال‌الدین مدنی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، نشر همراه، چ۱، ۱۳۷۰، ص۱۱۹

[۸۲]ــ همان، ص۱۲۴؛ برای ملاحظه نظر رسمی شورای نگهبان و مبنای اختلاف نظر مجلس و شورای نگهبان در مورد بازرگانی خارجی و نیز توضیحات تفصیلی در این زمینه مراجعه شود به: جلال‌الدین مدنی، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، ج۴، قوه مقننه ــ شورای نگهبان، تهران، سروش، چ۱، ۱۳۶۶، صص۲۳۹ــ۲۳۱

[۸۳]ــ محمد هاشمی، همان، ج۲، ص۳۷۰

[۸۴]ــ همان، ج۱، ص۲۸۶

[۸۵]ــ همان، صص۱۲۶ــ۱۲۴

[۸۶]ــ همان، ص۱۲۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.