جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

بررسی وضعیت مدعیان شهر الکترونیکی در ایران


بررسی وضعیت مدعیان شهر الکترونیکی در ایران

واقعیت این است که لزومی ندارد یک شهر الکترونیکی از سازه ها و معماری فضایی و ساختمان هایی با اشکال عجیب و غریب پر شده باشد, بلکه تنها ابزار اطلاع رسانی و رسانه های گوناگون هستند که در چارچوب شهری جایگاه ویژه ای برای خود باز کرده اند

“شهر الکترونیکی” واژه غریبی است؛ واژهای که هنوز تعریف واضحی از آن ارایه نشده‌ است و هرچه هست، تنها تصاویری است از آنچه شهر میتواند باشد و نه حتی آنچه باید باشد. بسیاری از دولتهای محلی، شهرداریها و دولتهای مرکزی در سراسر دنیا پس از مطرح شدن بحثهای مربوط به اجلاس سران جوامع اطلاعاتی و برگزاری اجلاس منطقهای، پیش مقدماتی و مقدماتی در سالهای نزدیک به ۲۰۰۳، حرکت به سوی تحقق “شهر الکترونیکی” را با هدایت و حمایت سازمان ملل متحد آغاز کرده‌اند و هریک اجرای بخش یا بخشهایی از آن را دستور کار خود قرار داده‌اند تا در نهایت این عزم جهانی به تحقق “شهر الکترونیکی” ، “شهر اطلاعاتی” و “جامعه اطلاعاتی” بیانجامد. عمر واژه “شهر الکترونیکی” در سراسر دنیا به ۱۰ سال هم نمی رسد؛ زمانی که کشورهای پیشرو در ارتباطات و فناوری اطلاعات از مفهومی جدید سخن گفتند مبنی بر ارایه خدمات الکترونیکی و استفاده بهینه از کامپیوتر و نو رسانه اینترنت در خدمت رسانی.البته کارشناسان به وجود آمدن چنین مفهومی را به سالهای پایانی دهه ۷۰ میلادی منتسب می دانند که تئوری استفاده از سیستم های هوشمند در شهرها مطرح شد و البته با ظهور خدمات الکترونیکی در سالهای واپسین دهه ۸۰ میلادی قوام یافت. اما واقعیت این است که استفاده از کامپیوتر در خدمترسانی، کلید طلایی شهر الکترونیکی نبود؛ این مفهوم هنگامی ملموستر شد که صحبت از مدیریت، بهکارگیری و استفاده بهینه از اطلاعات برای بهبود زندگی در جوامع بشری به میان آمد.“شهر الکترونیکی” نه “شهر ماشینی” است و نه “شهر مجازی”، بلکه همین شهری است که هم اکنون در آن زندگی می کنید، با همین ساختمانها و همین آدمها با هویت واقعی شان؛ تنها با این تفاوت که ساکنان آن از کاربردهای ارتباطات و فناوری اطلاعات برای بهبود کیفیت زندگی خود بهره می برند.شهر الکترونیکی، بر خلاف آن چه به اشتباه در اذهان عمومی جا افتاده است، یک “شهر اینترنتی” هم نیست که حضور انسان در آن حذف شده باشد؛ بلکه انسان به عنوان رکن اصلی زندگی شهری، در شهر الکترونیکی حضوری هدفمند، برنامه ریزی شده و البته پررنگ تر دارد. در شهر الکترونیکی که همان “شهر” در روزهای پیشرو است، سعی بر آن است که عناصر نامطلوب زندگی بشری به کمک کاربری های ICT، به حداقل برسد تا شهروندان بتوانند هرچه بیشتر از وقت خود بهره ببرند؛ به کارگیری شیوه های گوناگون اطلاع رسانی، ارایه خدمات الکترونیکی، استفاده از سیستمهای هوشمند حمل و نقل، سیستمهای هوشمند تاسیسات و ساختمان های هوشمند از ارکان اصلی یک شهر الکترونیکی به شمار می آیند.

اگر بخواهیم تعریفی دربرگیرنده از این مفهوم ارایه دهیم، باید گفت به طور کلی شهر الکترونیکی عبارت است از شهری که در آن از ارتباطات و فناوری اطلاعات (ICT) برای خلق سیستمهای کارآمد و ایمنتر شهری استفاده شده باشد.

امروزه نظریه پردازان علوم شهری به این نتیجه رسیده‌اند که تعریفی جدید برای “شهر” باید ارایه کرد؛ یعنی این واژه آشنا، ، دیگر در تعریف قدیمی نمیگنجد و یک واحد زیستی بدون حداقل استانداردهای فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی را نمیتوان شهر نامید. نظریه پردازان علوم شهری معتقدند اگر نخواهیم همین امروز به یقین درباره این تئوری سخن بگوییم، در آیندهای که کمینه فرصتی به رسیدنش باقی است، باید معیاری نوین به مجموعه شاخصهای تفکیک شهر از سایر واحدهای زیستی نظیر روستا اضافه کرد که همانا عنصر “ارتباطات” خوانده میشود؛ ارتباطات فناورانه که خطوط انتقال کالا و انرژی، مخابرات و رسانه‌ها را در بر میگیرد. چهره خندان شهربسیاری بر این باورند که آسمان خراش ها و ساختمان های سر به فلک کشیده، خیابان های شلوغ و آلوده و شهروندان عصبی، شناسه های شهرهای امروز هستند که شهر را بدون این عناصر نمی توان متصور بود، ولی شهر الکترونیکی خلاف این موضوع را ثابت می کند.معماری یک شهر مدرن عصر ارتباطات، شاید جزو معدود عواملی باشد که کمترین تغییرات ماهوی را به خود می بیند، هر چند که برخی از صاحب نظران با این فرضیه موافق نیستند.

واقعیت این است که لزومی ندارد یک شهر الکترونیکی از سازه‌ها و معماری فضایی و ساختمانهایی با اشکال عجیب و غریب پر شده باشد، بلکه تنها ابزار اطلاع رسانی و رسانه‌های گوناگون هستند که در چارچوب شهری جایگاه ویژه ای برای خود باز کرده اند. تئوری معمارانی چون ریچارد راجرز بریتانیایی ، شهرهای عصر حاضر را با ساختمان هایی ترسیم می کند که نمای برخی از آن ها را پرده نمایشگر بزرگی فراگرفته است و از آن برای اطلاع رسانی به شهروندان استفاده می شود.از سوی دیگر، ارایه خدمات الکترونیکی و افزایش سفرهای مجازی حجم قابل توجهی از سفرهای شهری را کاهش خواهد داد و در کنار آن استقرار سامانه های هوشمند حمل و نقل، علاوه بر افزایش ایمنی شهروندان و کاهش جرایم، بسیاری از آلودگی های صوتی و زیست محیطی را از بین می برد که به شکلی محسوس بر زیبایی چهره شهر خواهد افزود.

سهولت ارتباطات با استفاده از زیرساخت های موجود در شهر الکترونیکی و همچنین به کارگیری سیستمهای هوشمند تاسیسات، معضلاتی چون آب گرفتگی معابر به هنگام بارندگی را از میان خواهد برداشت که خود می تواند در خندان شدن چهره شهر یاری رسان باشد. از طرفی در شهر الکترونیکی نیز حمل و نقل را شاید بتوان مهمترین عنصر تاثیرگذار زندگی شهری دانست؛ چرا که حمل و نقل “حرکت” را برای یک شهر به ارمغان می آورد و شهری که حرکت و پویایی در آن بیشتر باشد، مردمان موفق تر و راضی تری را در خود جای داده است و از همین رو است که شیوه های گوناگون حمل و نقل در شهرها پدیدار شد و بشر شهرنشین سالانه هزینه های گزافی برای مبارزه با این ایستایی می پردازد.بنبست های حاصل شده در صنعت حمل و نقل شهری، خصوصا بروز معضلی جدی به نام ترافیک در شهرهای بزرگ دنیا در پایان عصر صنعت، محققان را به این نتیجه رساند که به کارگیری سیستم های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در حمل و نقل، بهترین راه برون رفت و عبور از سکون است.

شهر ایرانی پیدایش شهر در کشور ما به عهد باستان باز می گردد و مفهوم شهرنشینی در ایران را باید به آغاز حکومت مادها و هخامنشیان منتسب دانست که در آن روزگاران ایرانیها در پیشرفتهترین و متمدنترین شهرهای زمانه زندگی میکردند.با ظهور عصر کشاورزی، رشد جوامع دیگر به شکلی جدیتر دنبال شد و رفته رفته هرچه به پایان این عصر نزدیک شدیم، بیکفایتی زمامداران شاهنشاهی کشور باعث شد فاصله جامعه ایرانی با سایر جوامع بیشتر شود تا جایی که با رخ داد انقلاب صنعتی و پیدایش عصر جدید، این فاصله به وضوح خودنمایی کرد.در کشور ما نیز (همانند سایر کشورها) بسیاری از شهرها بدون طرح و برنامه از پیش تعیین شده و در کنار رودخانه‌ها، مراتع و یا شبکه های اصلی راه (همچون جاده ابریشم که شرق دور را از شانگهای به ونیز و سرزمین های غربی وصل میکرد و میکند) شکل گرفتهاند؛ اما آن چه به عنوان بارزترین مساله در بررسی امروز این شهرها نمود پیدا میکند، روند توسعهای آنها است که اغلب از سوی ساکنان و به صورت ناخواسته به بدنه شهرها تحمیل شده اند.از سوی دیگر بسیاری از شهرهای ایران - که از قدیمیترین شهرهای جهان نیز به شمار میروند- ساختاری کاملا سنتی داشتهاند که در روند مدرن سازی یا بیرویه تخریب شده و هویت اصلی خود را از دست دادهاند و یا در برابر آن مقاوت کردهاند و هنوز ساختار سنتی خود را حفظ کردهاند که از جمله شهرهای گروه دوم میتوان به شهرهای کویری کشور اشاره کرد.در این میان شهرهایی هم که به نظر میرسد در آنها طراحی هدفمند و براساس مدلهای مدرن زمان ساخت مدنظر بودهاست، المان توسعه آیندهنگر نادیده گرفته شده و یا بر اساس پیش بینیهای نادرست انجام گرفته است که در این رهاورد رشد حاشیه (که یا الگوی خاصی نداشتهاند و یا الگویی متفاوت از هسته مرکزی و برنامه اصلی در آنها به کار برده رفته بود) بر مرکز شهر چیره شدهاست؛

خاصه در مورد تهران که به نظر می رسد هسته مرکزی آن، در موج مدرن سازی، با وام گرفتن از نظریه ایبنزر هوارد بریتانیایی در باره “شهرهای باغ مانند” (به مرکزیت پارک شهر و محوریت میدان توپخانه) شکل گرفته باشد، می بینیم که ساخت و سازهایی که بر پایه تقلید از نمونه های اروپایی و براساس نظریه های گوناگون بنا شدهبود و در نتیجه توسعه بدون بهره از یک برنامه جامع، پایتخت امروز ایران را به ملغمه ای بدل کرده که چهار گوشه آن ساز خود سر دادهاند!و اما واژه شهرالکترونیکی در کشور ما از سال ۱۳۸۰ و با مطرح شدن پروژه ناکام شهر الکترونیکی کیش مطرح شد؛ هرچند که کمی بعدتر و با قرارگرفتن گسترش ارایه خدمات الکترونیکی و استقرار سیستم های هوشمند در دستورکار دولت، مقدمات عملی حرکت به سوی ایجاد شهر الکترونیکی فراهم شد.پروژه کیش هرچند هیچگاه به سرانجام نرسید و مروارید خلیج فارس، هیچوقت به شهرالکترونیکی بدل نشد، ولی آن را باید آغازی دانست بر روند شکلگیری برخی مفاهیم پایهای در زندگی شهری امروز.در همان سالها، شهرالکترونیکی بهانهای شد برای همایشی بینالمللی که میهمانان بسیاری از دولتمردان و صاحبنظران ایرانی و خارجی را به جزیره مرجانی کیش کشاند؛ دولتمردانی که برخیشان تا به آن روز یا از ارتباطات و فناوری اطلاعات نشنیده بودند، یا اگر اندکی این واژه به گوششان آشنا بود، دیدی از آن نداشتند.درست است که آنچه از شهر الکترونیکی در آن روزها ارایه میشد، تنها جزئی بود از کل و تصویری که ساخته میشد تنها بخش کوچکی از زندگی شهری در دنیای امروز را ترسیم میکرد، ولی نباید نقش این حرکت را در فرهنگسازی ،خصوصا در لایه مدیران، نادیده گرفت. گرچه اجرای آن میتوانست نتایج بهتری به همراه داشته باشد.از آن پس خبرهای بسیاری در مطبوعات و سایر رسانهها دیده شد مبنی بر راهاندازی شهرهای الکترونیکی و اینترنتی در کشور که کرج، همدان، قائمشهر، شیراز، مشهد و ... بیش از بقیه در چشم بودند اما به جز چند نمونه نسبتا موفق، بقیه در حد حرف باقی ماندند.

پایتخت ابرمشکل‌ها تهران (که بیشک باید آن را یک ابرشهر – مگالوپلیس- خواند) همواره پس از اعلام به عنوان پایتخت و قرارگرفتن کانون قدرت در آن پس از عهد قاجار، به مرکزیت بی بدیل سیاسی- اقتصادی کشور شناخته شد؛ به گونهای که پس از گذشت چند سال، توجه سیاستمداران و تمرکز اشتباه اقتصاد و رفاه ظاهری در آن، پدیده کم نظیری در تاریخ جهان به وجود آورد و قدرت مرکزی در زمان حکومت خاندان پهلوی نتوانست در برابر “مهاجرت” دوام بیاورد و ایرانیان از سراسر کشور، از شهرهای کوچک و روستاها، در جستجوی کار و به امید رفاه بیشتر روانه پایتخت شدند. اندک زمانی نگذشت که جمعیت این شهر در سالهای واپسین حکومت پهلوی رشدی فزاینده به خود دید و این مساله شد سرمنشا بسیاری از مشکلات جدید که قرارگرفتن آن در کنار قدیمیها، دست کم در ظاهر، دیوی از مشکلات حل ناشدنی ساخت.پس از وقوع انقلاب اسلامی نیز داستان واضح است: مردم هنوز سرخوش از پیروزی ارزشمند خود بودند که حمله متجاوزان بعثی، معادلات توسعه را کاملا بههم ریخت و کشور به مرکزیت تهران، درگیر یک جنگ دربرگیر و فرسایشی طولانی مدت شد.

اما پس از پایان جنگ تحمیلی، آهنگ سازندگی در تهران سریعتر از سایر نقاط کشور به نظر میرسید و همچنان هم بسیاری از شهرهای کشور(حتی کلانشهرها) از امکانات تهران بیبهرهاند.نظریههای مدرن شهرسازی و مدلهای برنامهریزی شهری این روزگار، بر نامتمرکز ساختن تجربیات جدیدی که قرار است در قالب برنامهای یکپارچه به توسعه یک جامعه بیانجامد، تاکید ویژهای دارد؛ چنانکه انتخاب پایلوتهای توسعه در یک کشور (و حتی منطقهای متحد المنافع همچون اتحادیه اروپایی) به فراخور مختصات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی منطقه، از ملزومات بالا بردن شانس موفقیت برنامه شناخته میشود؛ موضوعی که به عمد یا از روی غفلت در کشور ما نادیده گرفته شده است. از این رو است که بسیاری از طرحها و برنامهها برای نخستین مرتبه در پایتخت تجربه میشود و تهران شده است پایلوت غیررسمی اغلب پروژهها، به ویژه در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات که البته ریشه این تمرکزگرایی را از یک سو باید در همگرایی قدرت سیاسی و اقتصادی کشور دانست و از سوی دیگر، فقدان یک برنامه جامع و مدل یکپارچه توسعه در کشور نیز بر این پدیده دامن میزند؛ گرچه هم اکنون به مدد سند بالادستی چشم انداز ۲۰ ساله توسعه (که کاملا هوشمندانه طراحی شدهاست) و همچنین وجود برنامههای ۵ ساله دقیقتر برای توسعه، این مشکل تا حدودی برطرف شده است و قطعا اجرای مناسب و هوشمندانه آنها میتواند مشکلگشا باشد. به هرحال کاملا طبیعی است که وجود همین تمرکز باعث شود الکترونیکی شدن شهری چون تهران از سایر کلانشهرها مشکلتر بنماید؛ یک ابرشهر با بیش از ۸میلیون نفر جمعیت و گستردگی فراوان جغرافیایی که مدیومهای زندگی ساکنانش در شمال و جنوب و شرق و غرب تفاوتهای بنیادی دارد، رویارویی با معضلاتاش نیز باید همگون با مختصاتش باشد و مهمتر از همه عاملی است به نام مدیریت: تهران، ابرمدیریت میخواهد.

در چنین شهری اقدام جداگانه سازمانها و نهادها (که در کشور ما اغلب دولتی هستند) میتواند کارساز باشد، اگر و تنها اگر در قالب یک برنامه یگانه و با مدیریت یکپارچه صورت پذیرد؛ یک رابطه دو شرطی تاکیدی که اگر هم بر اساس آن در (پایتخت) اجرایی در کار باشد، تنها مقدم شرط (بخش اول) را در بر میگیرد و از تالی خبری نیست.تفاوت در خور توجه ضریب نفوذ استفاده از وسایل نوین ارتباطی (چون تلفنهمراه و اینترنت) و خدمات نیمبند الکترونیکی (همچون بانکداری الکترونیکی و آموزش الکترونیکی) در تهران به نسبت سایر شهرهای کشور نیز موید همین موضوع است و به جرات میتوان گفت خود به نوعی شکاف دیجیتالی داخلی را پدیدار ساخته است.از نمونههای بسیار موفق موضوع گفته شده، میتوان به عملکرد وبگاه شهرداری تهران پس از روی کار آمدن محمدباقر قالیباف اشاره کرد. او پیش از این هم در سمت قبلی خود - فرمانده نیروی انتظامی کل کشور- با یک تجربه نصفه نیمه اما موفق به نام “پلیس+۱۰” ثابت کرد که ضرورت بهکارگیری فناوری اطلاعات و مدیریت آن در خدمترسانی به شهروندان را درک کرده است و صد البته که شهرداری بستری مناسبتر در اختیارش میگذاشت.هم اکنون www.tehran.ir را باید یکی از بهترین نمونههای اجرا شده در کشور قلمداد کرد. بخشهای بسیاری در این سایت اینترنتی راهاندازی شدهاند که به طور آزمایشی به شهروندان تهرانی خدمترسانی میکنند (از جمله آنها میتوان سامانه اینترنتی ۱۳۷ و سامانه هوشمند مبتنی بر GIS آدرسیابی را نام برد) که نوید بخش روزهای روشنی در آینده است ولی در سایر بخشهای دیگر یک شهرالکترونیکی (که بعضا باز هم در مسئولیت مجموعه شهرداری قرار میگیرد) سردرگمی آشکارا مشهود است؛ برای مثال، بهکارگیری سیستمهای حمل و نقل هوشمند و یا سیستمهای هوشمند تاسیسات که کاملا به صورت جداگانه به آنها پرداخته میشود و البته سایه بخش خدمات شهری نیز بر آنها کاملا سنگینی میکند.

نویسنده: سامان سیف اللهی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.