سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

نگاهی به مكاتب شرق شناسی در اروپا


نگاهی به مكاتب شرق شناسی در اروپا

مطالعات شرق شناسی در كشورهای مختلف اروپایی, با توجه به انگیزه ها و اهداف مختلف سیاسی, مذهبی و علمی, خصلت و خصوصیات گوناگونی داشته است كه بر این اساس می توان آن را به مكاتب متفاوت تفكیك كرد مقاله حاضر به این مقوله پرداخته است

اولین اقدامات اروپاییان برای مطالعه درباره سرزمین‏های شرقی به خصوص شرق اسلامی به قرن‏های سیزدهم و چهاردهم میلادی همزمان با نهضت ترجمه متون اسلامی به زبان‏های اروپایی بازمی‏گردد كه با تأسیس دانشگاه‏های اختصاصی از قرن هجدهم میلادی این مطالعات به صور ت آكادمیك درآمدند. مطالعات شرق‏شناسی در كشورهای مختلف اروپایی، با توجه به انگیزه‏ها و اهداف مختلف سیاسی، مذهبی و علمی، خصلت و خصوصیات گوناگونی داشته است كه بر این اساس می‏توان آن را به مكاتب متفاوت تفكیك كرد. مقاله حاضر كه ترجمه بخشی از نوشتار دكتر فتح ا لله الزیادی در كتاب «تاریخ الاستشراق الاروبی» است، به این مقوله پرداخته است.

●مقدمه‏

تصور بر این است كه شرق‏شناسی علی‏رغم این كه در محیطهای گوناگون و متعدد صورت گرفته ماهیتی واحد و خصلت‏هایی مشترك دارد و اهداف و انگیزه‏ها و اسباب آن را می‏توان بر هر یك از شرق شناسان و فعالیت‏هایشان در هرجایی تطبیق داد. زیرا شرق‏شناسی پدیده‏ای غربی با ماهیتی تكاملی است كه اگر چه برخی رویكردها و گرایش‏های آن متفاوت هستند، ولی رشته‏های مطالعاتی مختلف آن با یكدیگر توافق دارند. امّا این تصور چندان درست نمی‏نماید. زیرا در عمل مشاهده می‏كنیم مطالعات شرق‏شناسی به لحاظ اهداف و انگیزه‏ها، ماهیت، محتوا و... تفاوت‏هایی با یكدیگر دارند و برای شناخت دقیق‏تر این پدیده لازم است آن را در قالب مكتب‏هایی تقسیم بندی كرد. البته این كار به سبب كم بودن منابع و مصادر قابل دسترس بسیار دشوار است و حتی كسانی كه تاریخ شرق‏شناسی را رقم زده‏اند به آن راه نیافته‏اند و اغلب تحق یقاتشان را به بررسی انتقادی و تحلیلی فعالیت‏های شرق شناسان متمركز كرده‏اند. در این میان برخی هم به دسته بندی مكاتب شرق‏شناسی توجه نموده‏اند مثلاً بعضی از محققان، شرق شناسان را در سه مكتب جای داده‏اند.

۱. مكتبی كه به مباحث قرآنی اختصاص دارد.

۲. مكتبی كه به پیامبر اسلام مربوط است.

۳. مكتبی كه به تاریخ عربی - اسلامی اختصاص یافته است.۲

البته این تقسیم بندی قابل اعتماد نیست، زیرا به شرق‏شناسی از این منظر كه فقط مربوط به اسلام و مسلمانان است، نگریسته است و این پذیرفتنی نیست، زیرا شرق‏شناسی حوزه‏ای وسیع‏تر است كه همه فعالیت‏هایی را كه به شرق مربوط می‏شود، در بر می‏گیرد خواه اسلامی باشد ی ا غیر اسلامی، دینی باشد یا زبان‏شناسی و یا هر گونه‏ای دیگر.

از كسان دیگری كه به این امر توجه داشته‏اند نجیب العقیقی [نویسنده مصری ]است كه فصلی از كتابش، المستشرقون، را در چاپ اوّل به این موضوع اختصاص داده بود و شرق‏شناسی را به دو مكتب منتسب كرده بود:

۱. مكتب سیاسی كه در حوزه ادبیات به معنای كلّی آن تحقیق می‏كند.

۲. مكتب باستان‏شناسی كه به آثار و ابنیه بازمانده از گذشته توجه دارد.۳

با این حال او در بقیه كتابش به بررسی شرق شناسان بر اساس تقسیمات كشوری و جغرافیایی پرداخته و البته به ویژگی‏ها و خصوصیات مناطق و محیطهای فعالیت این شرق شناسان توجه نداشته و فقط تلاش خود را به ذكر نام شرق شناسان و آثارشان متمركز كرده است. به طوری كه كتاب او عبارت است از فهرستی بزرگ، مشتمل بر نام شمار زیادی از مردانی كه در حوزه شرق‏شناسی ظهور كردند. بدین ترتیب عقیقی به تقسیم بندی جغرافیایی روی آورده و از تقسیم اول خود صرف‏نظر نموده است. به طوری كه چاپ بعدی كتاب وی فاقد فصلی خاصّ درباره مكاتب شرق‏شناسی و ت قسیم‏بندی آنهاست. در واقع جای دادن شمار زیادی از شرق شناسان كه دارای نژادهای مختلف، زبان‏های متفاوت و گرایش‏های متنوع و اهداف متعدد بودند، در یك تقسیم منسجم كاری بس دشوار است و به نظر می‏رسد، تقسیم‏بندی آنان براساس تقسیمات جغرافیایی - كشوری - میسّرتر باش د. از این رو در ادامه به بررسی مكاتب شرق‏شناسی و ویژگی‏های آن‏ها در قالب همین تقسیم بندی خواهیم پرداخت.

●مكتب بریتانیا

انگلستان از دوران بسیار قدیم با مشرق زمین در ارتباط بود و این ارتباط به سالهای پیش از ظهور اسلام باز می‏گردد. به طوری كه بعضی ذكر كرده‏اند، روابط ایرلندی‏ها با نواحی شرقی از نیمه قرن سوم میلادی آغاز گردید، یعنی زمانی كه گروهی از راهبان جهانگرد مسیح ی در سفر خود به اراضی مقدس به مصر، سوریه و فلسطین وارد شدند. امّا با وجود این سفرهای قدیمی، نوشته‏های انگلیسی‏ها درباره شرق فقط در قرن اوّل هجری/هفتم میلادی ظاهر شدند یعنی زمانی كه «ویلبلاد»۴ جهانگرد انگلیسی مطالبی درباره سفرش به سرزمین‏های عربی نوشت و ا ز آن پس دیگر زائران و تاجران و مسافران كه به شرق سفر می‏كردند از وی پیروی كرده به نوشتن شرح سفرهایشان دست زدند.۵

شرق‏شناسی انگلیسی دارای ویژگی‏های خاصّی بود در واقع، شرق‏شناسی بریتانیایی برخاسته از انگیزه‏های ذاتی بود كه در تماس و ارتباط دانشمندان انگلیسی با اندلس و صقلیه به منظور آموختن زبان عربی و آگاهی از فلسفه یونانی در خلال آثار ترجمه شده به عربی در این زمینه ، جلوه‏گر شد. این انگیزه‏ها به تدریج به انگیزه‏های دینی تغییر یافتند كه هدف آنها فعال‏سازی نهضت اعزام هیئت‏های تبشیری همراه با آموختن زبان عربی و برخی علوم دینی بود و در نهایت در شرق‏شناسی انگلیسی انگیزه‏های استعماری بروز كرد كه در روابط نظامی و استعماری انگلستان در كشورهای شرقی تجلّی یافت. بدین ترتیب دو هدف مسیحی‏سازی شرق و استعمار نقش بارزی در تعیین مسیر و حركت شرق‏شناسی انگلیسی بازی كردند.

مطالعات شرق‏شناسی انگلیسی، بر زبان عربی و آن چه كه با ادبیات و بلاغت و نقد ادبی و دیگر علوم مربوط به زبان عربی مرتبط بود، متمركز شده بود. دانشگاه‏های كمبریج و آكسفورد مهم‏ترین مراكزی بودند كه شرق‏شناسی انگلیسی در آنها پا گرفت و رشد یافت. شماری از شرق شن اسان انگلیسی به طرق مختلف به عنوان اعضای فعال به مجامع مطالعات زبان عربی راه یافتند كه از آن جمله می‏توان مارگلیوث‏۶، نیكلسون‏۷ و آلفرد گیوم‏۸ را نام برد. هم‏چنین در بسیاری از دانشگاه‏های انگلستان كرسی‏های مطالعات شرقی تأسیس شدند و شمار آموزشگاه‏ها و مؤس ساتی كه به مطالعه در خصوص زبان عربی می‏پرداختند، فزونی یافت و در كنار آن‏ها تعداد كتابخانه‏ها و چاپخانه‏هایی كه در انتشار كتاب‏ها و نشریات مربوط به مطالعات شرقی فعالیت داشتند، زیاد شدند. در این قرون اخیر هم توجه شرق شناسان انگلیسی به مطالعات اسلامی در زم ینه‏های مختلف، افزایش یافت.

با توجه به اهداف تبشیری و استعماری انگلستان تحقیقات و توجهات شرق شناسان انگلیسی به برخی سرزمین‏های شرقی مانند هندوستان، مصر و شام معطوف گردید. و در همین راستا برخی شرق شناسان این كشور در كارهای نظامی و دیپلماسی وارد شدند و شماری از آنان به عنوان كارمند یا مستشار سیاسی یا نظامی در وزارت خانه امور خارجه یا وزارت مستعمرات به كار پرداختند مثلاً ریچارد بورتون (۱۸۲۱-۱۸۹۰ م) شرق شناس مشهور انگلیسی كه پس از تحصیل در آكسفورد به خدمت ارتش بریتانیا در هند درآمد و به بسیاری از كشورهای عربی سفر كرد و از حجاز و شهره ای مقدس آن دیدار نمود و مدتی كنسول انگلستان در سوریه بود.۹ هم‏چنین چارلز مورواتسون (۱۸۴۴-۱۹۱۲ م) فارغ التحصیل دانشكده دوبلین در رشته علوم عربی و زبان‏شناسی كه مدت‏ها در ارتش بریتانیا در مصر خدمت كرد.۱۰ همین طور اكتشاف نفت در برخی كشورهای اسلامی در افزایش توجه انگلستان به شرق و در نتیجه افزایش آمورشگاه‏ها و مؤسساتی كه به آموزش و مطالعه زبان‏های شرقی و در رأس آنها عربی اهتمام داشتند، تأثیر بسزایی داشت.

●مكتب آلمان‏

ارتباط آلمان با شرق به قرن دهم میلادی می‏رسد، یعنی زمانی كه اوتو امپراتور آلمان در سال ۹۵۶ میلادی راهبی را با نام یوحنا به عنوان سفیر خود به نزد عبدالرحمن الناصر (۳۰۰-۳۵۰ ه/۹۱۳-۹۶۳ م) حاكم مسلمان اندلس روانه كرد و الناصر نیز به نوبه خود یكی از كشیش ‏های سرزمینش را به عنوان سفیر به دربار امپراتور آلمان فرستاد.۱۱ امّا اولین آلمانی كه به تدریس زبان عربی توجه كرد، كرستمنا (۱۵۵۴-۱۶۱۳ م) بود كه كتابی را برای آموزش زبان عربی و چگونگی نوشتن به این زبان تدوین كرد.۱۲ به دنبال او شرق شناسان آلمانی به فعالیت د ر مطالعات عربی و اسلامی روی آوردند. در خصوص شرق‏شناسی آلمانی دو نكته قابل توجه است كه اكثر محققانی كه به بررسی شرق‏شناسی آلمانی پرداخته‏اند به آن اشاره كرده‏اند و این دو نكته عبارتند از: ۱. آلمان در كشورهای عربی مستعمراتی نداشت از این رو شرق‏شناسی آلمانی از یوغ مسائل سیاسی آزاد بوده است. ۲. آلمانی‏ها فعالیت‏های تبشیری و مسیحی‏سازی نداشتند، لذا شرق شناسان آلمانی از دست كاری و تحریف در تاریخ اسلام مبرّی هستند.

این دو نكته نیاز به دقت و تأمل بیشتری دارند، زیرا به نظر می‏رسد بر مدارك و اصول علمی استوار نیستند. در خصوص نكته اوّل اگر شرق‏شناسی را به مفهوم عام آن در نظر بگیریم یعنی هر فرد غیر مسلمانی كه درباره اسلام مطالعه می‏كند و در یكی از شاخه‏های علوم اسلامی ت خصص می‏یابد و در مفاهیم آن‏ها دست اندازی و دست كاری می‏كند، می‏توان قسمت اوّل آن - یعنی این كه آلمان مستعمراتی در كشورهای عربی و شرق نداشت - را پذیرفت امّا اگر شرق‏شناسی را به مفهوم دانشگاهی آن در نظر بگیریم، یعنی هر غربی كه به مطالعات شرقی توجه دارد، هم ین را هم نمی‏توانیم بپذیریم زیرا كشور آلمان هم در مشرق زمین مستعمراتی داشت و منافع مختلفی در آنها برای خود فراهم ساخته بود و مناطق وسیعی از افریقا و آسیا تحت استعمار این كشور قرار داشتند. امّا درباره قسمت دوم این نكته یعنی رها بودن شرق‏شناسی آلمانی از یو غ سیاست؛ شاید در خصوص شرق‏شناسی قدیمی آلمان درست باشد ولی در ادوار متأخر بدون شك شرق‏شناسی به نحوی مطیع سیاست شد و به خصوص اگر به قضیه اكتشاف نفت در كشورهای شرقی و به دنبال آن دگرگونی روابط آلمان با شرق توجه كنیم، این امر بعید به نظر نمی‏رسد. امّا درباره نكته دوم می‏توان گفت اصلاً درست نیست و سخنی بدون تعمق در تاریخ آلمان و نهضت شرق‏شناسی در آن كشور می‏باشد و بنابه دلایل زیر می‏توان آن را رد كرد:

۱. به طور قطعی ثابت شده كه آلمان انجمن‏های تبشیری داشته كه به تقویت مادی و معنوی نهضت مسیحی‏سازی شرق می‏پرداختند. و یكی از مهم‏ترین گردهمایی‏های تبشیری كه گردهمایی استعماری نامیده می‏شد در آلمان برگزار شد. در یكی از سخنرانی‏های این گردهمایی تأكید شده بو د كه مبشران مسیحی خودشان را وقف فعالیت درباره اسلام و تحقیق در شئون مستعمرات آلمانی كرده‏اند و لازم است در عین مدارای با اسلام حتی‏الامكان برای جلوگیری از انتشار آن در مستعمرات آلمان تلاش شود.۱۳

۲. بعضی مصادر تأكید دارند كه بسیاری از شرق شناسان پیشگام آلمانی نزد شرق شناسان فرانسوی و به خصوص سیلوستر دوساسی‏۱۴، شخصیتی كه همگان نقش او را در فعالیت‏های تبشیری و دینی می‏دانند، شاگردی كرده‏اند و از این طریق شرق شناسی آلمانی تحت تأثیر اندیشه‏های تبشیر ی فرانسوی قرار گرفت.

مترجم:حسن حسین‏زاده شانه‏چی

منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۲۰

نویسنده:فتح الله الزیادی

‏ پی‏نوشت‏ها:

۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و دكتری تاریخ اسلام.

۲. اسماعیلیویچ، احمد، فلسفه الاستشراق و اثرها فی الادب العربی، ص ۲۱۹.

۳. نك: العقیقی، نجیب، المستشرقون، فصل اوّل، چاپ اول.

۴. wiliblod.

۵. حُجا، میشال، الدراسات العربیه و الاسلامیه فی اروپا، ص ۲۷.

۶. مارگلیوث (۱۸۵۸-۱۹۴۰) - margoliouth: مستشرق معروف انگلیسی كه از دانشگاه آكسفورد در رشته زبان‏های شرقی فارغ التحصیل شد و به عنوان استاد در آن جا به تدریس پرداخت و فعالیت‏های گوناگونی در این زمینه داشت.

۷. رینولد آلن نیكلسون (۱۸۶۸-۱۹۴۵) - r.a. nicholson: فارغ التحصیل از دانشگاه كمبریج در رشته ادبیات باستانی بود و زبانهای عربی و فارسی را هم فرا گرفت وی به خصوص در ادبیات فارسی و عربی و تصوف اسلامی مطالعات بسیاری داشت.

۸. آلفرد گیوم (متولد ۱۸۸۸ م) - a. guillaume: از دانشگاه آكسفورد فارغ التحصیل گردید مدت‏ها به عنوان استاد زبان‏های شرقی در كشورهای مختلف فعالیت داشت و آثار قلمی متعددی در حوزه ادبیات عربی اسلامی دارد.

۹. حُجا، پیشین، ص ۳۹.

۱۰. همان.

۱۱. همان، ص ۷۵.

۱۲. المنجد، صلاح الدین، المستشرقون الآلمان، دارالكتاب الجدید، بیروت، ۱۹۸۲، ص ۷.

۱۳. میدانی، عبدالرحمن، اجنحه المكر الثلاثه، دارالقلم ص ۵۰.

۱۴. سیلوستر دوساسی (۱۷۵۸-۱۸۳۸ م) s. desacy: او تحصیلات خود را در رشته ادبیات لاتینی و یونانی آغاز كرد و زبانهای عربی و فارسی و تركی را هم فرا گرفت و به تدریس آنها پرداخت وی از بزرگترین متخصصان و محققان در ادبیات عربی و شرقی است و بسیاری از شرق شناسان ار وپایی شاگردان وی به شمار می‏روند.

۱۵. فردیناند ووستنفلد (۱۸۰۸-۱۸۹۹ م) f. wustenfeld: در رشته زبان‏های شرقی از دانشگاه‏های برلین و گوتینگن فارغ التحصیل شد و شمار زیادی از آثار اسلامی عربی را تصحیح و منتشر كرد.

۱۶. یوهان رایسكه (۱۷۱۴-۱۷۷۹ م) - j. riseche: تخصص خود را در رشته زبانهای شرقی در برلین گرفت و در زبان عربی تبحر یافت. او تعداد زیادی از آثار ادبی به زبان عربی را به چاپ رسانید.

۱۷. حُجا، پیشین، ص ۱۸۴.

۱۸. المنجد، پیشین، ص ۸ .

۱۹. فریتاج (۱۷۸۸-۱۸۶۱ م)، g.w. freytag: اصول ادبیات عربی را در آلمان و تركی و فارسی رادر فرانسه نزد دوساسی آموخت. او مدت‏ها استاد زبان عربی در دانشگاه بُن بود و آثاری را در این زمینه منتشر كرد.

۲۰. تئودورنلدكه (۱۸۳۶-۱۹۳۰ م) - th. noldeke:زبان‏های سامی، فارسی و تركی را در گوتینگن آموخت و تحصیلات خود را تكمیل كرده دكترای خود را گرفت و از آن پس استاد زبان‏های شرقی در آلمان بود و شاگردان بسیاری تربیت كرد و آثاری را منتشر ساخت.

۲۱. هانس ویر (۱۸۰۵-۱۸۴۴ م) - h.f. weijers: وی متخصص در زبان‏های شرقی و سامی بود و استادی این زبان‏ها را در دانشگاه لیدن [هلند] داشت و تحقیقاتی در متون عربی اسلامی انجام داد.

۲۲. كارل بروكلمان (۱۸۶۸-۱۹۵۶ م) - karl brockelman:وی نزد شرق شناسان و زبان شناسان بزرگ زبان‏های مختلف شرقی را آموخت و تدریس و به تحقیق در ادبیات عرب پرداخت از آثار ارزنده وی تاریخ ادبیات عرب است.

۲۳. حُجا، پیشین، ص ۱۹۲.

۲۴. انولیتمان e. litmann: متخصص و استاد زبان‏های شرقی كه در آلمان، مصر و آمریكا و برخی كشورهای دیگر تدریس داشت و شاگردان بسیاری تربیت كرد.

۲۵. برگستراسر (g. bergstrasser): او در زبان‏های سامی و علوم اسلامی تخصص یافت در كنار تدریس در دانشگاه‏های مختلف آلمان و خارج از آن به تحقیق و نشر متون عربی اسلامی پرداخت.

۲۶. پل كراوس (p. krause): متخصص و استاد زبان عربی در دانشگاه‏های آلمان.

۲۷. ژوزف شاخت joseph schacht (۱۹۰۲-۱۹۶۹ م): استاد دانشگاه‏های آلمان بود كه در آخر عمر به آمریكا رفته و استاد دانشگاه كلمبیا شد و بطور تخصصی در فقه و حقوق اسلامی تحقیق می‏كرد.

۲۸. ادوارد سعید، الاستشراق، ص ۵۳.

۲۹. لئون كایتانی (l. caetani): از مشهورترین شرق شناسان ایتالیایی است كه به تعصب علیه اسلام معروف می‏باشد این امر در كتاب او درباره تاریخ اسلام پیدا است.

۳۰. دیویدسانتیلانا (۱۸۵۵-۱۹۳۱) - david santillana: دكترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه رم اخذ كرد و در فقه و فلسفه اسلامی شهرت یافت وی فعالیت‏های تحقیقی و آموزشی در كشورهای شمال افریقا مثل تونس و مصر داشت و در دانشگاه رم فقه اسلامی تدریس می‏كرد.

۳۱. كارلونللینو (۱۸۷۲-۱۹۳۸ م) - carlo alfonso nallino: پس از تكمیل تحصیلاتش در ادبیات عرب سفری به شرق داشت و مدتها استاد عربی در دانشگاه‏های ناپل و رم بود وی تحقیقات گسترده در علوم اسلامی به خصوص ستاره‏شناسی و جغرافیا انجام داد.

۳۲. اگناتیوس گویدی (۱۸۴۴-۱۹۳۵ م) - ignazio guidi: وی بزرگ شرق شناسان ایتالیایی در رشته زبان‏های سامی به شمار می‏رود كه مدت‏ها استادی دانشگاه‏ها را به عهده داشت و تحقیقات ارزنده‏ای در این زمینه انجام داد.

۳۳. فارنچسكوگابرییلی (۱۹۰۴- ) -francesco gabrielli : بزرگترین استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه رم كه تحقیقاتش در شعر عربی و تاریخ اسلام بروز یافت وی آثار بسیاری از متون عربی اسلامی را تصحیح و منتشر كرد.

۳۴. ماریا نللینو (۱۹۰۸- ) - maria nallino: در كنار پدرش به تحصیل و تحقیق در ادبیات اسلامی و عربی پرداخت از وی مقالات و كتاب‏های تحقیقی چندی درباره شعرای اسلامی منتشر شده است.

۳۵. اُلگاپنتو olga pinto: مقالات متعددی در زمینه ادبیات و شعر عربی در مجلات معتبر شرق‏شناسی مانند مجله مطالعات شرقی از وی به چاپ رسیده است.

۳۶. آنجلا كوداتزی (angela codazi): وی برخی از آثار نجومی دوره اسلامی را تصحیح كرده و نشر داد.

۳۷. استربانتا (ester banetta): از او كتاب‏ها و مقالات متعددی در تاریخ و فرهنگ لیبی موجود است.

۳۸. مایكل آنجلوگویدی (۱۸۸۶-۱۹۴۶ م) - michelangelo guidi: استاد زبان و ادبیات عربی در دانشگاه رم بود و مدتی در قاهره تدریس داشت او كتاب‏ها و مقالات بسیاری درباره تاریخ و فرهنگ اسلامی دارد.

۳۹. فلوگل (۱۸۰۲-۱۸۷۰ م) - g. flugel: زبان‏های شرقی را در آلمان فرا گرفت و مدتی در وین به تحقیق و تدریس پرداخت پس از بازگشت به آلمان آثار تحقیقی ارزنده‏ای ارائه داد. از جمله تهیه فهرست مخطوطات عربی، فارسی و تركی كتابخانه وین.

۴۰. فلایشر (۱۸۰۱-۱۸۸۸ م) - h.l. fleischer: وی تحصیلات خود را در الهیات در آلمان تمام كرد و از همین طریق به اسلام علاقه‏مند گردید و علاوه بر عربی زبانهای تركی و فارسی را آموخت. مدتی در كشورهای عربی مثل مصر و لبنان تحقیق كرد و كتاب‏های بسیاری چاپ و منتشر كرد.

۴۱. اینیاكراكوفسكی i. kratchkovski (۱۸۸۳-۱۹۵۱ م): از بزرگترین شرق شناسان عربی دان است كه تحقیقات گسترده‏اش در حوزه زبان عربی مورد توجه همه شرق شناسان بوده است آثار مختلف وی در این زمینه به ۴۵۰ كتاب و مقاله می‏رسد.

۴۲. الكساندركریمسكی (۱۸۷۱-۱۹۴۱ م) - a.e. krymysky: او زبان‏های عربی و فارسی و تركی را آموخت او استاد دانشگاه‏های روسیه و سرپرست برخی مؤسسات تحقیقی بود و بر دایرهٔالمعارف‏ها در روسیه اشراف داشت.

۴۳. ولادیمیرایوانف (w. ivanow).

۴۴. رومااسكویچ (roma skowich).

۴۵. آسین پلاسیوس (۱۸۷۱-۱۹۴۴م) - p.m. asin palacios: از فارغ التحصیلان آموزشگاه‏های دینی بود كه عربی را آموخت و مدرك دكترایش را از دانشگاه مادرید دریافت كرد او درباره اخلاق و تصوف اسلامی تحقیق بسیار كرد و آثار متعددی از خود به جای گذاشت.

۴۶. پدر ریموند (reymondo): از پیشگامان شرق‏شناسی در اسپانیا بود.

۴۷. dario.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.