سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
نگاهی به مكاتب شرق شناسی در اروپا
![نگاهی به مكاتب شرق شناسی در اروپا](/web/imgs/16/152/wph3x1.jpeg)
اولین اقدامات اروپاییان برای مطالعه درباره سرزمینهای شرقی به خصوص شرق اسلامی به قرنهای سیزدهم و چهاردهم میلادی همزمان با نهضت ترجمه متون اسلامی به زبانهای اروپایی بازمیگردد كه با تأسیس دانشگاههای اختصاصی از قرن هجدهم میلادی این مطالعات به صور ت آكادمیك درآمدند. مطالعات شرقشناسی در كشورهای مختلف اروپایی، با توجه به انگیزهها و اهداف مختلف سیاسی، مذهبی و علمی، خصلت و خصوصیات گوناگونی داشته است كه بر این اساس میتوان آن را به مكاتب متفاوت تفكیك كرد. مقاله حاضر كه ترجمه بخشی از نوشتار دكتر فتح ا لله الزیادی در كتاب «تاریخ الاستشراق الاروبی» است، به این مقوله پرداخته است.
●مقدمه
تصور بر این است كه شرقشناسی علیرغم این كه در محیطهای گوناگون و متعدد صورت گرفته ماهیتی واحد و خصلتهایی مشترك دارد و اهداف و انگیزهها و اسباب آن را میتوان بر هر یك از شرق شناسان و فعالیتهایشان در هرجایی تطبیق داد. زیرا شرقشناسی پدیدهای غربی با ماهیتی تكاملی است كه اگر چه برخی رویكردها و گرایشهای آن متفاوت هستند، ولی رشتههای مطالعاتی مختلف آن با یكدیگر توافق دارند. امّا این تصور چندان درست نمینماید. زیرا در عمل مشاهده میكنیم مطالعات شرقشناسی به لحاظ اهداف و انگیزهها، ماهیت، محتوا و... تفاوتهایی با یكدیگر دارند و برای شناخت دقیقتر این پدیده لازم است آن را در قالب مكتبهایی تقسیم بندی كرد. البته این كار به سبب كم بودن منابع و مصادر قابل دسترس بسیار دشوار است و حتی كسانی كه تاریخ شرقشناسی را رقم زدهاند به آن راه نیافتهاند و اغلب تحق یقاتشان را به بررسی انتقادی و تحلیلی فعالیتهای شرق شناسان متمركز كردهاند. در این میان برخی هم به دسته بندی مكاتب شرقشناسی توجه نمودهاند مثلاً بعضی از محققان، شرق شناسان را در سه مكتب جای دادهاند.
۱. مكتبی كه به مباحث قرآنی اختصاص دارد.
۲. مكتبی كه به پیامبر اسلام مربوط است.
۳. مكتبی كه به تاریخ عربی - اسلامی اختصاص یافته است.۲
البته این تقسیم بندی قابل اعتماد نیست، زیرا به شرقشناسی از این منظر كه فقط مربوط به اسلام و مسلمانان است، نگریسته است و این پذیرفتنی نیست، زیرا شرقشناسی حوزهای وسیعتر است كه همه فعالیتهایی را كه به شرق مربوط میشود، در بر میگیرد خواه اسلامی باشد ی ا غیر اسلامی، دینی باشد یا زبانشناسی و یا هر گونهای دیگر.
از كسان دیگری كه به این امر توجه داشتهاند نجیب العقیقی [نویسنده مصری ]است كه فصلی از كتابش، المستشرقون، را در چاپ اوّل به این موضوع اختصاص داده بود و شرقشناسی را به دو مكتب منتسب كرده بود:
۱. مكتب سیاسی كه در حوزه ادبیات به معنای كلّی آن تحقیق میكند.
۲. مكتب باستانشناسی كه به آثار و ابنیه بازمانده از گذشته توجه دارد.۳
با این حال او در بقیه كتابش به بررسی شرق شناسان بر اساس تقسیمات كشوری و جغرافیایی پرداخته و البته به ویژگیها و خصوصیات مناطق و محیطهای فعالیت این شرق شناسان توجه نداشته و فقط تلاش خود را به ذكر نام شرق شناسان و آثارشان متمركز كرده است. به طوری كه كتاب او عبارت است از فهرستی بزرگ، مشتمل بر نام شمار زیادی از مردانی كه در حوزه شرقشناسی ظهور كردند. بدین ترتیب عقیقی به تقسیم بندی جغرافیایی روی آورده و از تقسیم اول خود صرفنظر نموده است. به طوری كه چاپ بعدی كتاب وی فاقد فصلی خاصّ درباره مكاتب شرقشناسی و ت قسیمبندی آنهاست. در واقع جای دادن شمار زیادی از شرق شناسان كه دارای نژادهای مختلف، زبانهای متفاوت و گرایشهای متنوع و اهداف متعدد بودند، در یك تقسیم منسجم كاری بس دشوار است و به نظر میرسد، تقسیمبندی آنان براساس تقسیمات جغرافیایی - كشوری - میسّرتر باش د. از این رو در ادامه به بررسی مكاتب شرقشناسی و ویژگیهای آنها در قالب همین تقسیم بندی خواهیم پرداخت.
●مكتب بریتانیا
انگلستان از دوران بسیار قدیم با مشرق زمین در ارتباط بود و این ارتباط به سالهای پیش از ظهور اسلام باز میگردد. به طوری كه بعضی ذكر كردهاند، روابط ایرلندیها با نواحی شرقی از نیمه قرن سوم میلادی آغاز گردید، یعنی زمانی كه گروهی از راهبان جهانگرد مسیح ی در سفر خود به اراضی مقدس به مصر، سوریه و فلسطین وارد شدند. امّا با وجود این سفرهای قدیمی، نوشتههای انگلیسیها درباره شرق فقط در قرن اوّل هجری/هفتم میلادی ظاهر شدند یعنی زمانی كه «ویلبلاد»۴ جهانگرد انگلیسی مطالبی درباره سفرش به سرزمینهای عربی نوشت و ا ز آن پس دیگر زائران و تاجران و مسافران كه به شرق سفر میكردند از وی پیروی كرده به نوشتن شرح سفرهایشان دست زدند.۵
شرقشناسی انگلیسی دارای ویژگیهای خاصّی بود در واقع، شرقشناسی بریتانیایی برخاسته از انگیزههای ذاتی بود كه در تماس و ارتباط دانشمندان انگلیسی با اندلس و صقلیه به منظور آموختن زبان عربی و آگاهی از فلسفه یونانی در خلال آثار ترجمه شده به عربی در این زمینه ، جلوهگر شد. این انگیزهها به تدریج به انگیزههای دینی تغییر یافتند كه هدف آنها فعالسازی نهضت اعزام هیئتهای تبشیری همراه با آموختن زبان عربی و برخی علوم دینی بود و در نهایت در شرقشناسی انگلیسی انگیزههای استعماری بروز كرد كه در روابط نظامی و استعماری انگلستان در كشورهای شرقی تجلّی یافت. بدین ترتیب دو هدف مسیحیسازی شرق و استعمار نقش بارزی در تعیین مسیر و حركت شرقشناسی انگلیسی بازی كردند.
مطالعات شرقشناسی انگلیسی، بر زبان عربی و آن چه كه با ادبیات و بلاغت و نقد ادبی و دیگر علوم مربوط به زبان عربی مرتبط بود، متمركز شده بود. دانشگاههای كمبریج و آكسفورد مهمترین مراكزی بودند كه شرقشناسی انگلیسی در آنها پا گرفت و رشد یافت. شماری از شرق شن اسان انگلیسی به طرق مختلف به عنوان اعضای فعال به مجامع مطالعات زبان عربی راه یافتند كه از آن جمله میتوان مارگلیوث۶، نیكلسون۷ و آلفرد گیوم۸ را نام برد. همچنین در بسیاری از دانشگاههای انگلستان كرسیهای مطالعات شرقی تأسیس شدند و شمار آموزشگاهها و مؤس ساتی كه به مطالعه در خصوص زبان عربی میپرداختند، فزونی یافت و در كنار آنها تعداد كتابخانهها و چاپخانههایی كه در انتشار كتابها و نشریات مربوط به مطالعات شرقی فعالیت داشتند، زیاد شدند. در این قرون اخیر هم توجه شرق شناسان انگلیسی به مطالعات اسلامی در زم ینههای مختلف، افزایش یافت.
با توجه به اهداف تبشیری و استعماری انگلستان تحقیقات و توجهات شرق شناسان انگلیسی به برخی سرزمینهای شرقی مانند هندوستان، مصر و شام معطوف گردید. و در همین راستا برخی شرق شناسان این كشور در كارهای نظامی و دیپلماسی وارد شدند و شماری از آنان به عنوان كارمند یا مستشار سیاسی یا نظامی در وزارت خانه امور خارجه یا وزارت مستعمرات به كار پرداختند مثلاً ریچارد بورتون (۱۸۲۱-۱۸۹۰ م) شرق شناس مشهور انگلیسی كه پس از تحصیل در آكسفورد به خدمت ارتش بریتانیا در هند درآمد و به بسیاری از كشورهای عربی سفر كرد و از حجاز و شهره ای مقدس آن دیدار نمود و مدتی كنسول انگلستان در سوریه بود.۹ همچنین چارلز مورواتسون (۱۸۴۴-۱۹۱۲ م) فارغ التحصیل دانشكده دوبلین در رشته علوم عربی و زبانشناسی كه مدتها در ارتش بریتانیا در مصر خدمت كرد.۱۰ همین طور اكتشاف نفت در برخی كشورهای اسلامی در افزایش توجه انگلستان به شرق و در نتیجه افزایش آمورشگاهها و مؤسساتی كه به آموزش و مطالعه زبانهای شرقی و در رأس آنها عربی اهتمام داشتند، تأثیر بسزایی داشت.
●مكتب آلمان
ارتباط آلمان با شرق به قرن دهم میلادی میرسد، یعنی زمانی كه اوتو امپراتور آلمان در سال ۹۵۶ میلادی راهبی را با نام یوحنا به عنوان سفیر خود به نزد عبدالرحمن الناصر (۳۰۰-۳۵۰ ه/۹۱۳-۹۶۳ م) حاكم مسلمان اندلس روانه كرد و الناصر نیز به نوبه خود یكی از كشیش های سرزمینش را به عنوان سفیر به دربار امپراتور آلمان فرستاد.۱۱ امّا اولین آلمانی كه به تدریس زبان عربی توجه كرد، كرستمنا (۱۵۵۴-۱۶۱۳ م) بود كه كتابی را برای آموزش زبان عربی و چگونگی نوشتن به این زبان تدوین كرد.۱۲ به دنبال او شرق شناسان آلمانی به فعالیت د ر مطالعات عربی و اسلامی روی آوردند. در خصوص شرقشناسی آلمانی دو نكته قابل توجه است كه اكثر محققانی كه به بررسی شرقشناسی آلمانی پرداختهاند به آن اشاره كردهاند و این دو نكته عبارتند از: ۱. آلمان در كشورهای عربی مستعمراتی نداشت از این رو شرقشناسی آلمانی از یوغ مسائل سیاسی آزاد بوده است. ۲. آلمانیها فعالیتهای تبشیری و مسیحیسازی نداشتند، لذا شرق شناسان آلمانی از دست كاری و تحریف در تاریخ اسلام مبرّی هستند.
این دو نكته نیاز به دقت و تأمل بیشتری دارند، زیرا به نظر میرسد بر مدارك و اصول علمی استوار نیستند. در خصوص نكته اوّل اگر شرقشناسی را به مفهوم عام آن در نظر بگیریم یعنی هر فرد غیر مسلمانی كه درباره اسلام مطالعه میكند و در یكی از شاخههای علوم اسلامی ت خصص مییابد و در مفاهیم آنها دست اندازی و دست كاری میكند، میتوان قسمت اوّل آن - یعنی این كه آلمان مستعمراتی در كشورهای عربی و شرق نداشت - را پذیرفت امّا اگر شرقشناسی را به مفهوم دانشگاهی آن در نظر بگیریم، یعنی هر غربی كه به مطالعات شرقی توجه دارد، هم ین را هم نمیتوانیم بپذیریم زیرا كشور آلمان هم در مشرق زمین مستعمراتی داشت و منافع مختلفی در آنها برای خود فراهم ساخته بود و مناطق وسیعی از افریقا و آسیا تحت استعمار این كشور قرار داشتند. امّا درباره قسمت دوم این نكته یعنی رها بودن شرقشناسی آلمانی از یو غ سیاست؛ شاید در خصوص شرقشناسی قدیمی آلمان درست باشد ولی در ادوار متأخر بدون شك شرقشناسی به نحوی مطیع سیاست شد و به خصوص اگر به قضیه اكتشاف نفت در كشورهای شرقی و به دنبال آن دگرگونی روابط آلمان با شرق توجه كنیم، این امر بعید به نظر نمیرسد. امّا درباره نكته دوم میتوان گفت اصلاً درست نیست و سخنی بدون تعمق در تاریخ آلمان و نهضت شرقشناسی در آن كشور میباشد و بنابه دلایل زیر میتوان آن را رد كرد:
۱. به طور قطعی ثابت شده كه آلمان انجمنهای تبشیری داشته كه به تقویت مادی و معنوی نهضت مسیحیسازی شرق میپرداختند. و یكی از مهمترین گردهماییهای تبشیری كه گردهمایی استعماری نامیده میشد در آلمان برگزار شد. در یكی از سخنرانیهای این گردهمایی تأكید شده بو د كه مبشران مسیحی خودشان را وقف فعالیت درباره اسلام و تحقیق در شئون مستعمرات آلمانی كردهاند و لازم است در عین مدارای با اسلام حتیالامكان برای جلوگیری از انتشار آن در مستعمرات آلمان تلاش شود.۱۳
۲. بعضی مصادر تأكید دارند كه بسیاری از شرق شناسان پیشگام آلمانی نزد شرق شناسان فرانسوی و به خصوص سیلوستر دوساسی۱۴، شخصیتی كه همگان نقش او را در فعالیتهای تبشیری و دینی میدانند، شاگردی كردهاند و از این طریق شرق شناسی آلمانی تحت تأثیر اندیشههای تبشیر ی فرانسوی قرار گرفت.
مترجم:حسن حسینزاده شانهچی
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۲۰
نویسنده:فتح الله الزیادی
پینوشتها:
۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و دكتری تاریخ اسلام.
۲. اسماعیلیویچ، احمد، فلسفه الاستشراق و اثرها فی الادب العربی، ص ۲۱۹.
۳. نك: العقیقی، نجیب، المستشرقون، فصل اوّل، چاپ اول.
۴. wiliblod.
۵. حُجا، میشال، الدراسات العربیه و الاسلامیه فی اروپا، ص ۲۷.
۶. مارگلیوث (۱۸۵۸-۱۹۴۰) - margoliouth: مستشرق معروف انگلیسی كه از دانشگاه آكسفورد در رشته زبانهای شرقی فارغ التحصیل شد و به عنوان استاد در آن جا به تدریس پرداخت و فعالیتهای گوناگونی در این زمینه داشت.
۷. رینولد آلن نیكلسون (۱۸۶۸-۱۹۴۵) - r.a. nicholson: فارغ التحصیل از دانشگاه كمبریج در رشته ادبیات باستانی بود و زبانهای عربی و فارسی را هم فرا گرفت وی به خصوص در ادبیات فارسی و عربی و تصوف اسلامی مطالعات بسیاری داشت.
۸. آلفرد گیوم (متولد ۱۸۸۸ م) - a. guillaume: از دانشگاه آكسفورد فارغ التحصیل گردید مدتها به عنوان استاد زبانهای شرقی در كشورهای مختلف فعالیت داشت و آثار قلمی متعددی در حوزه ادبیات عربی اسلامی دارد.
۹. حُجا، پیشین، ص ۳۹.
۱۰. همان.
۱۱. همان، ص ۷۵.
۱۲. المنجد، صلاح الدین، المستشرقون الآلمان، دارالكتاب الجدید، بیروت، ۱۹۸۲، ص ۷.
۱۳. میدانی، عبدالرحمن، اجنحه المكر الثلاثه، دارالقلم ص ۵۰.
۱۴. سیلوستر دوساسی (۱۷۵۸-۱۸۳۸ م) s. desacy: او تحصیلات خود را در رشته ادبیات لاتینی و یونانی آغاز كرد و زبانهای عربی و فارسی و تركی را هم فرا گرفت و به تدریس آنها پرداخت وی از بزرگترین متخصصان و محققان در ادبیات عربی و شرقی است و بسیاری از شرق شناسان ار وپایی شاگردان وی به شمار میروند.
۱۵. فردیناند ووستنفلد (۱۸۰۸-۱۸۹۹ م) f. wustenfeld: در رشته زبانهای شرقی از دانشگاههای برلین و گوتینگن فارغ التحصیل شد و شمار زیادی از آثار اسلامی عربی را تصحیح و منتشر كرد.
۱۶. یوهان رایسكه (۱۷۱۴-۱۷۷۹ م) - j. riseche: تخصص خود را در رشته زبانهای شرقی در برلین گرفت و در زبان عربی تبحر یافت. او تعداد زیادی از آثار ادبی به زبان عربی را به چاپ رسانید.
۱۷. حُجا، پیشین، ص ۱۸۴.
۱۸. المنجد، پیشین، ص ۸ .
۱۹. فریتاج (۱۷۸۸-۱۸۶۱ م)، g.w. freytag: اصول ادبیات عربی را در آلمان و تركی و فارسی رادر فرانسه نزد دوساسی آموخت. او مدتها استاد زبان عربی در دانشگاه بُن بود و آثاری را در این زمینه منتشر كرد.
۲۰. تئودورنلدكه (۱۸۳۶-۱۹۳۰ م) - th. noldeke:زبانهای سامی، فارسی و تركی را در گوتینگن آموخت و تحصیلات خود را تكمیل كرده دكترای خود را گرفت و از آن پس استاد زبانهای شرقی در آلمان بود و شاگردان بسیاری تربیت كرد و آثاری را منتشر ساخت.
۲۱. هانس ویر (۱۸۰۵-۱۸۴۴ م) - h.f. weijers: وی متخصص در زبانهای شرقی و سامی بود و استادی این زبانها را در دانشگاه لیدن [هلند] داشت و تحقیقاتی در متون عربی اسلامی انجام داد.
۲۲. كارل بروكلمان (۱۸۶۸-۱۹۵۶ م) - karl brockelman:وی نزد شرق شناسان و زبان شناسان بزرگ زبانهای مختلف شرقی را آموخت و تدریس و به تحقیق در ادبیات عرب پرداخت از آثار ارزنده وی تاریخ ادبیات عرب است.
۲۳. حُجا، پیشین، ص ۱۹۲.
۲۴. انولیتمان e. litmann: متخصص و استاد زبانهای شرقی كه در آلمان، مصر و آمریكا و برخی كشورهای دیگر تدریس داشت و شاگردان بسیاری تربیت كرد.
۲۵. برگستراسر (g. bergstrasser): او در زبانهای سامی و علوم اسلامی تخصص یافت در كنار تدریس در دانشگاههای مختلف آلمان و خارج از آن به تحقیق و نشر متون عربی اسلامی پرداخت.
۲۶. پل كراوس (p. krause): متخصص و استاد زبان عربی در دانشگاههای آلمان.
۲۷. ژوزف شاخت joseph schacht (۱۹۰۲-۱۹۶۹ م): استاد دانشگاههای آلمان بود كه در آخر عمر به آمریكا رفته و استاد دانشگاه كلمبیا شد و بطور تخصصی در فقه و حقوق اسلامی تحقیق میكرد.
۲۸. ادوارد سعید، الاستشراق، ص ۵۳.
۲۹. لئون كایتانی (l. caetani): از مشهورترین شرق شناسان ایتالیایی است كه به تعصب علیه اسلام معروف میباشد این امر در كتاب او درباره تاریخ اسلام پیدا است.
۳۰. دیویدسانتیلانا (۱۸۵۵-۱۹۳۱) - david santillana: دكترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه رم اخذ كرد و در فقه و فلسفه اسلامی شهرت یافت وی فعالیتهای تحقیقی و آموزشی در كشورهای شمال افریقا مثل تونس و مصر داشت و در دانشگاه رم فقه اسلامی تدریس میكرد.
۳۱. كارلونللینو (۱۸۷۲-۱۹۳۸ م) - carlo alfonso nallino: پس از تكمیل تحصیلاتش در ادبیات عرب سفری به شرق داشت و مدتها استاد عربی در دانشگاههای ناپل و رم بود وی تحقیقات گسترده در علوم اسلامی به خصوص ستارهشناسی و جغرافیا انجام داد.
۳۲. اگناتیوس گویدی (۱۸۴۴-۱۹۳۵ م) - ignazio guidi: وی بزرگ شرق شناسان ایتالیایی در رشته زبانهای سامی به شمار میرود كه مدتها استادی دانشگاهها را به عهده داشت و تحقیقات ارزندهای در این زمینه انجام داد.
۳۳. فارنچسكوگابرییلی (۱۹۰۴- ) -francesco gabrielli : بزرگترین استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه رم كه تحقیقاتش در شعر عربی و تاریخ اسلام بروز یافت وی آثار بسیاری از متون عربی اسلامی را تصحیح و منتشر كرد.
۳۴. ماریا نللینو (۱۹۰۸- ) - maria nallino: در كنار پدرش به تحصیل و تحقیق در ادبیات اسلامی و عربی پرداخت از وی مقالات و كتابهای تحقیقی چندی درباره شعرای اسلامی منتشر شده است.
۳۵. اُلگاپنتو olga pinto: مقالات متعددی در زمینه ادبیات و شعر عربی در مجلات معتبر شرقشناسی مانند مجله مطالعات شرقی از وی به چاپ رسیده است.
۳۶. آنجلا كوداتزی (angela codazi): وی برخی از آثار نجومی دوره اسلامی را تصحیح كرده و نشر داد.
۳۷. استربانتا (ester banetta): از او كتابها و مقالات متعددی در تاریخ و فرهنگ لیبی موجود است.
۳۸. مایكل آنجلوگویدی (۱۸۸۶-۱۹۴۶ م) - michelangelo guidi: استاد زبان و ادبیات عربی در دانشگاه رم بود و مدتی در قاهره تدریس داشت او كتابها و مقالات بسیاری درباره تاریخ و فرهنگ اسلامی دارد.
۳۹. فلوگل (۱۸۰۲-۱۸۷۰ م) - g. flugel: زبانهای شرقی را در آلمان فرا گرفت و مدتی در وین به تحقیق و تدریس پرداخت پس از بازگشت به آلمان آثار تحقیقی ارزندهای ارائه داد. از جمله تهیه فهرست مخطوطات عربی، فارسی و تركی كتابخانه وین.
۴۰. فلایشر (۱۸۰۱-۱۸۸۸ م) - h.l. fleischer: وی تحصیلات خود را در الهیات در آلمان تمام كرد و از همین طریق به اسلام علاقهمند گردید و علاوه بر عربی زبانهای تركی و فارسی را آموخت. مدتی در كشورهای عربی مثل مصر و لبنان تحقیق كرد و كتابهای بسیاری چاپ و منتشر كرد.
۴۱. اینیاكراكوفسكی i. kratchkovski (۱۸۸۳-۱۹۵۱ م): از بزرگترین شرق شناسان عربی دان است كه تحقیقات گستردهاش در حوزه زبان عربی مورد توجه همه شرق شناسان بوده است آثار مختلف وی در این زمینه به ۴۵۰ كتاب و مقاله میرسد.
۴۲. الكساندركریمسكی (۱۸۷۱-۱۹۴۱ م) - a.e. krymysky: او زبانهای عربی و فارسی و تركی را آموخت او استاد دانشگاههای روسیه و سرپرست برخی مؤسسات تحقیقی بود و بر دایرهٔالمعارفها در روسیه اشراف داشت.
۴۳. ولادیمیرایوانف (w. ivanow).
۴۴. رومااسكویچ (roma skowich).
۴۵. آسین پلاسیوس (۱۸۷۱-۱۹۴۴م) - p.m. asin palacios: از فارغ التحصیلان آموزشگاههای دینی بود كه عربی را آموخت و مدرك دكترایش را از دانشگاه مادرید دریافت كرد او درباره اخلاق و تصوف اسلامی تحقیق بسیار كرد و آثار متعددی از خود به جای گذاشت.
۴۶. پدر ریموند (reymondo): از پیشگامان شرقشناسی در اسپانیا بود.
۴۷. dario.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران پزشکیان دولت چهاردهم دولت حرم شاهچراغ ترور انتخابات رئیس جمهور سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی
زلزله هواشناسی تیراندازی تهران شاهچراغ شهرداری تهران پشه آئدس تب دنگی عزاداری محرم سازمان هواشناسی وزارت بهداشت شورای شهر تهران
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار ترافیک حقوق بازنشستگان مسکن خودرو دولت سیزدهم ایران خودرو بازار خودرو قیمت برق
امام حسین روز عاشورا لیلی رشیدی مهران غفوریان تلویزیون مداحی فیلم سینمایی مختارنامه دفاع مقدس سینمای ایران سینما
فناوری دانش بنیان
دونالد ترامپ رژیم صهیونیستی ترامپ غزه فلسطین آمریکا ترور ترامپ روسیه جنگ غزه اسرائیل ایالات متحده آمریکا جو بایدن
پرسپولیس فوتبال استقلال علیرضا بیرانوند رئال مادرید یورو 2024 رامین رضاییان تیم ملی اسپانیا تیم ملی انگلیس باشگاه پرسپولیس لیگ برتر نقل و انتقالات
همستر کامبت دیابت کد مورس ناسا شیائومی هوش مصنوعی اپل ربات
سلامت تخم مرغ طب سنتی ویتامین دی کاهش وزن