سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بلور تربیت و ضربه های مخرب مدرنیته


بلور تربیت و ضربه های مخرب مدرنیته

نیم نگاهی به نقش تربیتی فرزندان در جامعه امروز

دوربین و ضبط سرصحنه فریم فریم لوکیشن گفت وگوها، رفتارها، مهربانی ها، فریادها، تشویق ها و تحقیرها و... آن آرامش روان پرور و حرف های دلپذیر و صمیمانه توسط کسی در لحظه ها و ماه ها و سال ها سریال می شود که نه دوربین واقعی و یا از نوع دیجیتال و اتومات در کار است و نه فیلمبردارش می تواند درست راه رود و نه سواد کلاسیک دارد و نه سال ها عمر کرده است.

تمام لحظه ها، ساعات، ماه به ماه و...را این کودک ۳-۲ ساله خانواده است که هر آنچه در صحن خانه (چاردیواری) مسکونی بین پدر و مادر و یا سایر افراد خانواده می دیده، در لوح روح و شفافیت ذهنش تصویربرداری کرده است. اکران خانوادگی و اجتماعی این تصاویر نه تنها سال های سال در مخیله آن کودک و دیگر کودکان دیروزی و نوجوان و جوان امروزی می ماند که بازخورد آن در زندگی مستقل و روابط اجتماعی اش منعکس خواهد شد و گویای چگونگی تربیت و فرهنگ خانوادگی اش است. اگر تصاویر تلخ باشد اعضای خانواده می گویند: کات! کات! و چنانچه شیرین باشد: دوباره! دوباره!...

تربیت و پرورش تخیل، روان و شخصیت کودک در خانواده و محیط هایی به طور طبیعی بارور می شود که نخست پدر و مادر هنرمندانه این مسئولیت را در اولویت هرکار و برنامه دیگر زندگی قرار دهند. شادابی محیط، آرامش، صمیمیت و اعتماد به نفس از جمله ارکان پردازش تربیت و آینده روشن هر فرزند از نظر علم روان شناسی است اما تنها والدین نیستند که می باید همواره مراقب سلامت روحی و رفتاری فرزندان خود باشند بلکه دستگاه های آموزشی و ارگان های فرهنگی، پرورشی و تربیتی نیز در پروراندن روحیه اعتماد به نفس و سالمسازی تربیت اصیل کودکان، نوجوانان و جوانان مسئولیت دارند و سهیم هستند.

در یکی از مناطق معروف بورس انواع پوشاک خردسال و بزرگسال شهرمان انبوه خانواده ها در پیاده روها به طور گروهی و برخی با فرزندان خود، آرام و با تأنی ویترین مغازه ها را تماشا می کنند، می ایستند، عبور می کنند و فروشگاه دیگر را سر می زنند. بعضی وارد فروشگاه می شوند. عده ای به پاساژها می روند. قیمت لباس مورد نظرشان را می پرسند و در این فکرند که آیا موفق به انتخاب و چک و چانه قیمت و خرید پوشاک بشوند یا نه. مشکل گفت و گو با خانواده ای در این جمعیت، دور از انتظار نیست. آنان فرصت مناسب خرید کردن که ضمنا موجب شادمانی هر کس است را نمی خواهند با چند دقیقه گفت وگو از دست بدهند. بهرحال با یک خانواده چهارنفره و کودکی که هرازگاه بین آغوش مادر و پدر جابه جا می شود، سؤالم را مطرح می کنم... دو خانم همراه هنگام شروع پرسش و پاسخ از آنان جدا می شوند و در حاشیه پیاده رو منتظر می مانند.

● انتقال تربیت مادر به کودک

موقعی که از «خانم کرمی» همسر «محمود» که فرزند خردسالشان را بغل کرده است می پرسم: برای تربیت فرزند چه معیارهایی دارد و آیا شیوه تربیت دوران کودکی خود را عینا برای کودک خود اعمال می کند یا نه؟ می گوید: نوع و روش تربیت کودکی اش در خانواده خود را صددرصد برای تربیت کودکش اعمال می کند. از او نحوه تربیت را سؤال می کنم. درباره شرایط و روش تربیت همچنین عقیده دارد که کودک در فضای آرامش خانوادگی ضمن فراگیری آموزش و تربیت، می باید این فرصت برایش فراهم آید که ذهنش فعال شود چون وسایل بازی و سرگرمی های مناسب، برای تکاپوی فکری کودک مؤثرند.

از این مادر سؤال می کنم در شرایط کنونی که بسیاری از پدران و مادران در بیرون از خانه مشغول کار اداری هستند و ناچار در غیاب خود کودک شان را به نزدیکان می سپارند، به نظر شما نحوه تربیت و پردازش فکری بچه ها دچار چندگانگی تربیتی نمی شود؟ می گوید: «آن شخص که از کودک مواظبت و او را نگهداری می کند حتما باید فکر و برخوردش با بچه مثل روش و رفتار پدر و مادر کودک باشد وکلا رسم تربیت درست را بداند.اگر آن شخص چنین عمل نکند خانواده نباید بچه شان را برای نگهداری به او بسپارند.»

همسر این خانم به نام «محمود» در مورد چگونگی تربیت کودک، بر این باور است که رفتار دوستانه پدر و مادر در محیط خانواده شیوه مناسب تربیت و پرورش فرزند است و در مقابل، حرمتمداری بچه ها نسبت به والدین یک وظیفه است. گفته او در خصوص نوع تربیت درست و پروراندن ادراک کودکان حاکی از آن است که در درجه اول پدر و مادر با فرزند خود رفیق شفیق باشند و همچنان تاکید دارد که با رشد عقلی فرزند، حرمت گذاشتن او به پدر و مادر کاملا در هر شرایط رعایت شود.

این پدر ضمن این که فرزندسالاری را برنمی تابد همچنین بر این عقیده است که چنانچه بچه ها در هر شرایط سنی در فضای خانوادگی احساس دوست بودن با پدر و مادر را داشته باشند، در این صورت در محیط مدرسه و جامعه هم به نوعی احساس خوب و اعتماد به نفس خواهند داشت.»

● مشغله های پدر و مادر و مسئله چندبعدی تربیت

«پیش از تربیت و مراقبت های مناسب پرورش ذهنی و روحی فرزندان پدر و مادر باید خلق و خوی و عمل درخور در محیط خانواده داشته باشند زیرا چگونگی برخورد و رفتارهای والدین الگوی عادت و پرورش فرزندان از دوران کودکی می شود.»

«سعید ملکیان» شاغل در امداد خودرو، با این نگاه به اسلوب تربیت و بازخورد آن، پیرامون موضوع اشتغالات معیشتی والدین و تأثیر تربیتی سپردن کودکان به نزدیکان و یا آشنایان می گوید: «مشغله های پدر و مادر و به ناچار سپردن کودکان به افراد فامیل می تواند باعث چندبعدی شدن تربیت کودک از نظر روحی و رفتاری شود، چون که در غیاب چند ساعت و احتمالا هر روز کاری، بچه از هر فرد نگهدارنده اش یک نوع رفتار و برخورد یاد می گیرد که ممکن است با اصول تربیت خانوادگیش سازگار نباشد.» او بردن بچه ها به مهد کودک را خوب می داند اما می افزاید: «متأسفانه هزینه مهدهای کودک زیاد است. هر کس وسعش نمی رسد کودک خود را به این مکان ها بسپارد.»

● بازی های کامپیوتری و بار منفی بر ذهن کودک

این پدر جوان همچنین بازی های کامپیوتری توسط بچه ها و نوجوان ها را مغایر عرف پسندیده تعلیم و تربیت فکری متعارف می داند. به گفته او کارکرد این قبیل وسایل روی ذهن و روحیه بچه ها تأثیر منفی می گذارد. وی همچنین با رد تماشای ماهواره، کارتن های تلویزیونی را جالب و آموزنده برای کودکان نمی داند. در مقابل، آشنایی و عادت دادن فرزندان از سال های اولیه سنی به کتاب، نقاشی و کارهای دستی و مضاف به ثبات مادران خانه دار را مورد تأکید قرار می دهد.

● تربیت باید ریشه دینی داشته باشد

«فرهنگ تربیت فرزندان عوض شده است. گلی به جمال قدیمی ها که همه جور حرمتمداری بین خانواده و جامعه را رعایت می کردند.»

این مطلع صحبت «فرمانی» کارمند بازنشسته است که دو فرزند پسر و دخترش دارای تحصیلات عالی هستند، وی می گوید آنها را طوری تربیت کرده که احساس خوب و رضایتمندی دارد اگر چه دوری زیاد محل کار آنان در عسلویه را مطرح می کند. وی با اشاره به این که چگونگی تربیت بچه ها به موقعیت کانون خانوادگی بستگی دارد، می گوید: «پدر و مادر باید اعتماد به نفس فرزندان را تقویت کنند و تربیت بچه ها در خانواده باید ریشه دینی داشته باشد.

من نوعی اگر نمی توانم بچه ها و خانواده ام را آن طور که گفته شد مراقبت کنم، به این برمی گردد که می بینیم خیلی از پدرها و مادرها درگیر کار و کمبودهای زندگی شان هستند و نمی توانند یا فرصت ندارند توازنی بین خواست ها و ثبات فکری ایجاد کنند درحالی که لازمه تحقق هدایت خانواده، اقتصاد مناسب، اعتماد به نفس و آرامش فکری در جهت تقویت و انتقال این موارد به بچه ها است.»

این شهروند درخصوص نقش کاربرد بازی های کامپیوتری و سایر وسایل تکنولوژی در تربیت کودکان و نوجوانان، بر این نظر است که همه این قبیل وسایل باید در یک کانال و راهبرد درست هدایت شوند، در غیر این صورت، اعتقاد دارند بچه ها، نوجوان ها و جوان ها از طریق کاربردهای کامپیوتری، تربیت مناسب فرهنگی و ارتباط تنگاتنگ شان با خانواده کمرنگ شود. وی می گوید: «سفره غذا آماده می شود اما بچه ها در اتاق دیگر سرگرم بازی با کامپیوتر و یا گوش دادن به موسیقی و درحال و هوای خودشان هستند. آنگاه که گرسنه می شوند می آیند غذاشان را صرف می کنند و دوباره به اتاق خودشان می روند و هیچ هم به دیگر افراد خانواده اهمیت حضور نمی دهند. تلویزیون هم مباحث آموزشی و تربیتی تأثیرگذار بر روند تربیتی متعارف کم دارد و یک سری برنامه ها هم وارداتی است.»

از این پدر سؤال می کنم: «چنین فرزندانی ولو اندک به کجا می روند؟» می گوید: «شما بگویید...؟!»

● تنهایی بچه ها و مشکل تربیت

موریانه های نابودگر تربیت با نفوذ در فضاهای خالی از مهر و سرشار از آشفتگی و غفلت های پدر و مادر از همان اوایل تولد کودک و به مرور سقف ایمنی سلامت روحی و ذهنی او را سست و آسیب پذیر می کنند. اما همه حل مسئله ضرورت تربیت فرزند متوجه کانون خانواده نیست. دستگاه های آموزشی و فرهنگی سالم پروری روان و اعتماد به نفس نونهالان می باید با هدایتگری مستمر و زمینه سازی مناسب، شیوه های شکل گیری اندیشه، خودباوری و امنیت تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان را در رأس اهداف و برنامه های فردی، خانوادگی و اجتماعی قرار دهند.

در گفت وگو با «دکتر باقر غباری» دانشیار دانشگاه تهران، وی روش های چگونگی تربیت از دوران کودکی تا جوانی، عوامل ریزش های سلامت روان و ذهن تا گام نهادن به لبه پرتگاه های برآمده از سرسری گرفتن تربیت صحیح، مسئله اشتغال زوجین در کار بیرون از خانه، آشفتگی و ناسازکاری های مخرب پدر و مادر در محیط خانوادگی و همچنین نوع برخورد نامناسب و گاها در برخی از مراکز آموزشی- و نیز گزندهای مغایر اصول تربیتی اصیل ناشی از فرهنگ های وارداتی را مطرح می کند. رئوس محور سؤالاتم از او شامل شیوه های درست تربیت فرزندان، عوامل بروز آسیب های عاطفی در کانون خانواده، نقش مشغله های پدر و مادر در خارج از خانه و فرهنگ وارداتی در اشکال گوناگون تربیتی است.»

بخش نخست پاسخ های وی مرتبط با خانواده است و این که یکی از موارد مزبور شایان ذکر برمی گردد به این که پدر و مادرها از جهت فیزیکی و عاطفی چقدر با بچه ها نزدیک هستند. اصولا یکی از مشکلات، تنها بودن بچه ها در خانه است که آنان ناچار برای رفع تنهایی شان روی به بازی های کامپیوتری و یا وسایل دیگر می آورند.در حالی که اگر پدر و مادر در دسترس باشند. راحت می توانند فرزندان خود را تربیت کنند و به نیازهای عاطفی، فیزیکی و فیزیولوژی آن ها پاسخ دهند. مشکل بسیاری از بچه ها از آنجا ناشی می شود که والدین به خاطر اشتغال یا عدم ثبات عاطفی خودشان دچار تنش هستند. لذا این وضعیت سبب آسیب دیدن بچه ها می شود.

از سوی دیگر یکی از مسایل عاطفی و فیزیکی مخصوصا اشتغال مادر در خارج از منزل است که برای تربیت بچه ها مشکل ساز می شود، چرا که وی به دلیل اشتغال در خارج از منزل، کودک خود را هر روز نزد یک نفر مثلا مادربزرگ، عمه یا خاله و... می گذارد که از فرزندش مراقبت می کند. در چنین شرایطی تعدد مراقبت سبب آن می شوند که شخصیت و نوع تربیت کودک تحت تاثیر نوع مراقبت فرد نگهدارنده قرار گیرد. وی تاکید می کند: «موقعی که شیوه تربیتی و مراقبتی یکی نباشد و بچه ها به لحاظ تعدد افراد هر روز با یک نفر هستند، تربیت شان آسیب پذیر می شود. به عبارت دیگر پدر و یا مادر در روش تربیت فرزندشان یک ساز می زنند و دیگران ساز دیگری.» وی می گوید: «این نحوه مراقبت و تربیت بیشتر در سنین اولیه و زمان تولد تا پنج سالگی آسیب ساز تربیت کودک می شود و سال ها بعد این مشکل، سخت تر می شود. کودک در فاصله سنین مذکور دنیای اطراف خود را از منظر دیگری نگاه می کند، روان شناسی بچه در دو- سه سالگی نشان می دهد که او اعتمادش از پدر و مادر کم و در بزرگسالی دچار عدم اعتماد نسبت به دنیا می شود.»

نوع تربیت کودکان و نوجوانان نه تنها سرنوشت عمر و زندگی آنان و خانواده ها را رقم می زند، که چگونگی رفتارهای مثبت و بازخوردهای کردارهای منفی لایه های جامعه را متاثر می کند. تربیت به عبارت دیگر خوشه یک میوه ای نیست. این، هم در ساخت و پرداخت و هم در فرایند تربیت مستتر و ساری است. والدین در هر قشر از اقشار جامعه انتظار دارند کودک شان همواره فردی سالم از نظر روحی و فکری، دارای شخصیت معتبر، بانشاط و ایمان و موجب سربلندی خانواده و جامعه باشد.

جوانی شود قابل اعتبار و شایسته برای کشور. کارشناسان معتقدند جدای زحمات بزرگ کردن بچه از کودکی به نوجوانی و از جوانی به استقلال شخصی برای برآورد شدن آن انتظار و خواست، پیش از هر آن دستش گرفته شود و به اصطلاح پا به پایش رفت، نیاز به مهر و عطوفت- نه به حد افراط- دارد. او باید در محیط خانواده آرام و تهی از هر نوع هیجان و تنش مخل آرامش روان و شعور رشد کند. نظم و اخلاق- نیک و همزیستی مسالمت آمیز، همانند نردبانی است که باید برای بالا رفتن از آن با دقت پای گذاشت. سهل انگاری، غرق شدن در کار و ساخت و عرضه هر نوع تولید و افسردگی از مشغله ها آفت انتظار کودک پروری و پروراندن روحیه و اعتماد به نفس نوجوان است. والدین باید همچون میزان الحراره همواره نبض فرزند خود را در دست عقل داشته باشند.

«دکتر غباری» در ادامه گفت وگو ضمن آن که همچنان از خانواده به عنوان یک کانون تربیتی نام می برد، می افزاید: «تمام گناه گردن خانواده نیست.» وی به چگونگی برخوردها در محیط آموزشی با بچه ها اشاره دارد و می گوید: «در مدرسه هم امکان ناهنجاری وجود دارد. مثلا مربی یا معلم با تنبیه به ناهنجاری دانش آموز دامن می زند. همچنین احتمال دارد دوستان ناباب در مدرسه و بیرون از آن در سلامت تربیت او تاثیرگذار باشند، لذا اولیای مربوطه در هر حال از مراقبت فرزند خود غافل نباشند.»

● عوامل منفی خانوادگی در بروز مشکلات نوجوانان

وی ادامه صحبت خود را معطوف به علل بروز مشکلات نوجوان ها در حوزه تربیت متعارف شایسته و طرح نکات ظریف تاثیرگذار بر سلامت در محیط خانواده می کند، از جمله این که کمبود دوستی و افسردگی یکی از والدین و یا از هم پاشیدگی شیرازه زندگی مشترک پدر و مادر را مطرح می کند. به گفته او نوجوانان دو مشکل دارند. نخست این که از آنان بعضا خوب مواظبت نمی شود و نیازهاشان برآورده نشده است. به آن ها محبت نکرده اند، یا خانواده پریشان حال بوده و مشاجره داشته و یا پدر و مادر دچار افسردگی و بیماری روانی بوده اند. مورد دیگر مشکل، کشیده شدن آسیب و خلاء تربیت و محبت نوجوانان به دوره جوانی یا این که در حقیقت خودشان در نوجوانی شاهد جدایی پدر و مادر بوده اند و از آنجا که کسی نبوده است این خلأ را پر کند یا کسی دامن به این جای خالی پدر و مادر زده است، جوان از سرغفلت دچار اعتیاد می شود.»

«دکتر غباری» دانشیار دانشگاه تهران، در بخش پایانی صحبت های خود به موضوعات حساس و مهم تر به لحاظ لزوم توجه ویژه در پروسه ایمنی تربیت و خنثی سازی آسیب های فرهنگی و مبانی بالندگی ارزش مداری در جامعه اشاراتی می کند. وی پیرامون مباحث فرهنگی تاکید بر این موضوع دارد که تنش های فرهنگی در کشور در بافت جامعه از جمله تهاجم فرهنگی و یا به صور مختلف به عنوان ارزش ها به کودک و نوجوان عرضه می شود و آن ها را در زندگی سرگردان می کنند.

دریافت و تحمیل این گونه پدیده ها به نام ارزش از طریق فیلم ها و یا ماهواره می تواند با ارزش های اصیل در تعارض باشند. در این ارتباط می توان اشاره کرد نوجوان که به مسجد می رود شاید بعد به خانه دیگری مثلا دایی خود برود که ماهواره وجود دارد. در چنین وضع، پدر و مادر باید فرزند خود را در برابر میکروب و تهاجم های فرهنگی مصونیت سازی کنند. همچنین ارگان ها در این شرایط وظیفه شان آموزش چگونگی واکسینه کردن بچه ها از تهاجم فرهنگی است. ارگان های ذیربط فرهنگی باید در چگونه مصون سازی خانواده ها در جهت تربیت اصیل و حفظ سلامت روحی و ذهنی فرزندان کمک کنند.

حسن آقایی