چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
دیكتاتوری و نوسازی در ایران
نگارنده در این مقاله به تحلیل پدیده دیكتاتوری و روند مدرنیزاسیون [نوسازی] در ایران پرداخته است. تحلیل تاریخی و فرهنگی ارائه شده در این مقاله در خصوص چگونگی شكلگیری قدرت استبدادی و دیكتاتوری و تلاش غرب برای اجرای شكل خاصی از نوسازی اقماری در ایران خواندنی و درخور توجه است.
تعیین سرنوشت ایران آشوب زده پس از انقلاب مشروطه، نتیجه قراردادی بود كه میان صاحبان شمشیرداخلی با یكی از قدرتهای بزرگ خارجی، یعنی انگلیس، بسته شده بود. متجددین غربگرا، هنگام عقد قرارداد تعیین سرنوشت حضور نداشتند یا، به تعبیر درستتر، دعوت نشده بودند. نخبگان اندیشمند جهان سرمایه داری، عمیقا پیبرده بودند كه در كشورهای سنتی ریشه دار، چیزی جز نوسازی آنها نمیتواند حاكمیت سلطه جویانه غرب را تضمین كند. خاماندیشی است اگر گمان كنیم كه یكی از پیامدهای نوسازی كشورهای زیر سلطه، استقلال و آزادی و پیوستن به خانواده جهان سرمایهداری است. مدرنیزاسیون كشورهای توسعه نیافته، موانع سلطه عقلانیت مدرن را مرتفع میكند. استعمارگران غربی برای رسیدن به این مقصود، در آن دسته از كشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریكایی كه از اقتدار و میراث سنتی كهنی برخوردار نبودند، مستقیما وارد عمل شدند و ماموران آنها عوامل اصلی نوسازی بودند، ولی در كشورهایی كه دارای فرهنگی مقتدر، پیچیده و ریشهدار بودند، ناگزیر اهداف استعماری را به طور غیر مستقیم عملی كردند. در كشورهای نوع اول، بازگانان و مبلغان مسیحی بیشترین نقش را در تغییر وضعیت اقتصادی و فرهنگی داشتهاند. سفر دوم مبلغان مسیحی به كشورهای آفریقایی، معمولا به دستور حكومتهای استعماری انجام میگرفت، نه به عنوان فرستاده یك انجمن تبلیغی. «دیوید لیونیگستن»، مبلغ مشهور انگلیسی، در سفر دومش (سال ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۴) فرستاده حكومت بریتانیا بود كه آن را به قصد گشودن راهی بازرگانی تا رودخانه «زامبزی» در قلب آفریقا انجام داد.(۱) فعالیت تبلیغی مسیونرهای مسیحی كاملا در جهت خواست استعمارگران غربی یعنی تخریب سنت بود؛ نویسندگان كتاب انسانشناسی فرهنگی در این باره نوشتهاند:
«مبلغان مسیحی غالبا بر این باور بودند كه برای درآوردن مردم بومی به دین مسیحیت، بهتر است فرهنگهای سنتی شان را به گونهای منظم بی اعتبار سازند و از این طریق، آنهارا از باورداشتها و عمل كردهای مذهبیشان جدا نمایند.»(۲)
مبلغان مسیحی از طریق آموزش و پرورش كلاسیك اروپایی، در نوسازی فرهنگ بومی مردم موثر بودند. آفریقاییان مثل مشهوری دارند كه نتیجه نهایی كارمبلغان مسیحی اروپایی را بازگو میكند. آنها میگویند:
«هنگامی كه سفیدپوستان به سرزمین ما آمدند، ما زمین داشتیم و آنها انجیل، اما اكنون ما انجیل داریم و آنها زمین.»(۳)
در كشورهای دارای فرهنگ پیچیده و ریشهدار، سلطه مستقیم برای جهان سرمایهداری استعمارگر امكانپذیر نبود؛ از این رو، نخبگان سیاسی و نظامی امپریالیسم غربی (انگلستان، روسیه و آمریكا) برای تحكیم سلطه خود بر این كشورها، چارهای جز به كارگیری روشهای غیر مستقیم نداشتند. راههایی كه سرمایهداری نو در تحكیم و بسط سلطه بر این گونه كشورها تجربه كرد عبارتند از: حمایت و اقدام در جهت روی كار آمدن دولتهای مقتدر غرب گرا و متمركز كردن اقتدار دولت، اعزام مستشاران سیاسی، اقتصادی و نظامی برای ساماندهی نهادهای نوین دولتی، تربیت نیروهای بومی وابسته به غرب در داخل و خارج كشور، حمایت از احزاب سیاسی غرب گرا، رواج فعالیت انجمنهای سری فراماسونری و عضوگیری از میان نخبگان سیاسی و فرهنگی سرسپرده، اعمال سلیقه در برنامههای نوسازی كشورها از طریق سازمانهای بینالمللی غربی مانند صندوق بینالمللی پول، شورای امنیت سازمان ملل كمیسیون حقوق بشر، یا تعهدات نظامی از طریق كشورهای همسایه.
روش عمومی در تحقق مراحل حاكمیت استعمار آن است كه در مرحله اول، از به قدرت رسیدن نظامیان اقتدارگرای وابسته پشتیبانی میشود و در مرحله بعد از تثبیت حاكمیت رژیم وابسته، برنامه «نوسازی اقماری» در دستور كار آن دولت غرب گرا قرار میگیرد. نتیجه عینی این نوسازی، هیچ گاه افتخار ورود به جهان سرمایهداری نو و گذر از دروازه تمدن جدید نخواهد بود، بلكه در نهایت كشوری مترقی و مدرن جهان سومی شناخته میشود؛ كشور مدرن جهان سومی آن است كه فقط در بخشهای صنعتی، خدماتی و فرهنگ مصرفی سوداگرایانه با دنیای مدرن غربی همكاری نزدیك خواهد داشت، اما در بخش تولید دانش و فرهنگ بنیادی، امكان همفكری جدی با اندیشهگران غربی پیدا نمیكند. نیروهای نوگرا، خواسته یا ناخواسته در چارچوب برنامه «نوسازی اقماری» میاندیشند و عمل میكنند؛ بنابراین، نگاه سرمایهداری نو به روشنفكران جهان سومی، ابزار گونه است و آنان را به چشم نیروهای «خودی» نمینگرد.
●طپروژه نوسازی اقماری
سیاست قدرتهای بزرگ غربی (انگلستان، روسیه و آمریكا) در برخورد با ایران، براساس پروژه نوسازی اقماری بوده است. برای این قدرتهای بزرگ مهم بود كه نگذارند در ایران رژیمی متخاصم تاسیس شود تا با به خطر انداختن منافع حیاتی آنها یا با ایجاد پایگاهی استراتژیك به نفع نیروهای دیگر و علیه آنها موقعیتشان را تضعیف كند. برپایی دولتی مركزی اقتدارگرا و وابسته به غرب كه بتواند بر هرج و مرج و كانونهای مختلف تصمیمگیری فایق آمده، برنامه نوسازی را در دستور كار خود قرار دهد، برای استعمارگران غربی كاملاً حایز اهمیت بود. عوامل متعددی در اوایل قرن بیستم، نخبگان سیاسی انگلستان را به اتخاذ سیاست «سلطه غیرمستقیم» واداشت. انگلیس در وضعیتهای بحرانی - مانند جنگهای ایران و روس - همواره از تعهدات خود با ایران شانه خالی كرد و این امر، زیانهای جبران ناپذیری را بر ایران وارد آورد. از طرفی، به موجب قرارداد سال ۱۹۰۷، ایران زیر سلطه مستقیم روس و انگلیس و براساس قرارداد سال ۱۹۱۹، كاملاً تحتالحمایه انگلستان قرار گرفت. این قرارداد، بدون تصویب نمایندگان مجلس اجرا شد. این گونه سیاستهای استعماری انگلستان در ایران، ذهنیتی بسیار منفی برای مردم و سیاستمداران ایران به وجود آورده بود و این ذهنیت، انگلیسیها را به حضور در پشت صحنه ترغیب میكرد. فرمانده نیروی انگلیسی در ایران درباره تاثیر منفی قرارداد ۱۹۱۹ چنین مینویسد:
«به نظر میرسد بتوان درك كرد كه این قرارداد تا چه حد در ایران منفور بود و عموم، چقدر از كابینه وثوق قبل از سقوط، متنفر شده بودند. اعتقاد بر این بود كه هدف از این قرارداد، واقعا از بین بردن استقلال ملی است و نخست وزیر، مملكت را به انگلیس فروخته است و پنهان كاری در انعقاد قرارداد، این واقعیت كه مجلس نیز حضور نداشت و به كاربردن نادرستترین روشها برای انعقاد قرار داد... همگی این باور را تقویت كرد كه بریتانیای كبیر در واقع از دشمن دیرین، روسیه بهتر نیست. این احساس به وجود آمده بود كه بریتانیا به هر نحوی باید از كشور بیرون برود. شورشهای آذربایجان و ایالات سواحل خزر و گسترش تبلیغات بلشویكها نتیجه این احساسات بود؛ چون این تصور وجود داشت كه بلشویسم نمیتواند بدتر (از انگلیسیها) باشد و شاید، اگر ادعاهای بلشویكها مبنی بر تامین عدالت برای ستمدیدگان راست باشد، بهتر هم باشد.»(۴)
وزیر مختار آمریكا در ایران نیز در گزارشی برای كشور متبوع خویش مینویسد:
«وطنپرستان ایرانی مدعی هستند كه این معاهده (۱۹۱۹) به معنای این است كه انگلستان ایران را تحت قیمومت خود قرار داده است.»(۵) از طرفی با اندك تغییری در گفته خانم نیكی كدی، انگلیسیها در سال ۱۹۲۱ (۱۳۰۰ه-.ش) میدیدند كه تبدیل ایران به كشوری تحتالحمایه آنها و تحقق مقاصد استعماری از طریق قرارداد ۱۹۱۹ تقریبا غیر ممكن است؛ لذا به تشكیل دولتی مركزی قوی متمایل شدند(۶) تا بدین وسیله، هم نیروهای داخلی ضدانگلیسی، مانند جنگلیها را سركوب كنند و هم نیرویی قوی در برابر نفوذ روسها در ایران باشد.»
دكتر محمد مصدق در بخشی از مدافعات خویش در جلسات «دیوان بینالمللی دادگستری» كه به دلیل شكایت انگلیس علیه دولت ایران تشكیل شده بود، به اختصار و صریح اشاره میكند كه درتاریخ روابط ایران و انگلیس، چیزی جز ضرر برای ایران و نفع برای انگلستان وجود نداشته است. وی میگوید:
«تاریخچه روابط ایران و انگلیس طولانیتر از آن است كه بخواهم در این جا به تفصیل آن را بیان كنم. همین قدر باید بگویم كه در قرن یازدهم، ایران میدان رقابت دو سیاست امپریالیستی روس و انگلیس بود. چندی بعد دو حریف با هم كنار آمدند و در ۱۹۰۷ كشور ما را به دو منطقه نفوذ تقسیم نمودند. سپس هنگامی كه امپراتوری تزاری واژگون گردید و اتحاد جماهیر شوروی گرفتار انقلاب داخلی شد، بریتانیای كبیر كه از میدان جنگ فاتح بیرون آمده و در خاورمیانه بلامنازع و بیرقیب بود، از فرصت استفاده نمود و خواست با عقد قرارداد ۱۹۱۹ كه عنان امور كشوری و لشكری را با به دست افسران و كارشناسان انگلیس میسپرد، ایران را منحصراً در تحت اختیار و تسلط سیاسی و اقتصادی خود قرار دهد. بالاخره چون آن قرارداد هم با مقاومت شدید آزادی خواهان و وطنپرستان مواجه گردید، دیپلماسی انگلیسی برای این كه سیاست خود را به صورت دیگری عملی سازد، رژیم دیكتاتوری را كه بیست سال از آن حمایت نمود، بر سركار آورد و منظور اقتصادی سیاست انگلیس از تمهید این وسایل این بود كه با انحصار نفت، كشور ما را تصاحب نماید و به این ترتیب، آن چه میبایست موجب ثروت ملی ما شود، منشا بلیات گوناگون و مصائب طاقتفرسای ما گردید و این سلطه به وسیله كمپانی صاحب امتیاز عملی میگردید؛ یعنی علاوه بر این كه نفت ما را به سوی انگلستان میكشانید، به ضرر ایران، فواید كثیر مالی عاید انگلستان میساخت.»(۷)
داود مهدویزادگان
پینوشتها:
۱- الیزابت در سنگ، زامبیا، ص ۸۵.
۲- دانیل بیتس، فرد پلاك، محسن ثلاثی، ص ۷۲۳.
۳- زامبیا، ص ۹۹؛ همچنین برای آگاهی بیشتر از توافق مسیحیت و استعمار، ر.ك: عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران، با دورویه تمدن بورژوازی غرب.
۴- یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۱۴۶.
۵- نیكی. آر.كدی، ریشههای انقلاب ایران، ص ۱۵۱.
۶- همان، ص ۱۵۷.
۷- محمد مصدق، خاطرات و تاملات مصدق، ص ۲۴۲.
۸- آبراهام میلسون، روابط سیاسی ایران و آمریكا، محمد باقر آرام، ص ۲۷۵.
۹- اسماعیل اقبال، نقش انگلیس در كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.
۱۰- همان، ص ۱۴۲.
۱۱- همان، ص ۱۸۲؛ به نقل از باری روبین، جنگ قدرتها در ایران، محمود مشرقی، ص ۸۵.
۱۲- اسماعیل اقبال، همان، ص ۱۴۲؛ به نقل از روزنامه اطلاعات، ۲۰ تیر ۱۳۳۲
۱۳- همان، ص ۱۴۲.
۱۴- اسماعیل اقبال، همان، ص ۱۷۴.
۱۵- یرواند آبراهامیان، ص ۵۱۵.
۱۶- اسماعیل اقبال، همان، ص ۱۳۰؛ به نقل از بریان لپینگ، سقوط امپراطوری انگلیس و دولت مصدق، محمود عنایت، ص ۴۹.
۱۷- همان، ص ۱۸۸؛ به نقل از بنجامین شواردن، خاورمیانه، نفت وقدرتهای بزرگ، عبدالحسین شریفیان، ص ۱۵۸
۱۸-اسماعیل اقبال، همان، ص ۱۸۶.
۱۹- برای آگاهی بیشتر از پایگاه طبقاتی حزب توده، ر.ك، یرواند آبراهامیان، فصل هفتم.
۲۰- احسان طبری، كژراهه، ص ۵۷ (تأكید از نگارنده است.)
۲۱- اسماعیل اقبال، همان، ص ۱۶۴؛ به نقل از عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ج ۲، ص ۹۹
۲۲- محمد اختریان، نقش امیرعباس هویدا در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ص ۱۲۰
۲۳- ریچارد كاتم، ناسیونالیسم در ایران، احمد تدین، ص ۶۸
۲۴- پل نیتز، «ایران، شاه و مصدق»عبدالر ضا هوشنگ مهدوی،مجله اطلاعات سیاسی - اقتصادی -، شمارههای -۱۳۶ ۱۳۵، آذر و دی ۱۳۷۷، ص ۹۰
۲۵- یرواند آبراهامیان، همان، ص ۳۴۴
۲۶- ریچارد كاتم، همان، ص ۱۹۶.
۲۷- سه كتاب «ایران بین دو انقلاب»، «بحران دموكراسی در ایران»، «اقتصاد سیاسی ایران» به همراه كتاب «ناسیونالیسم در ایران» كه «نویسنده آن در سالهای ۱۳۳۵-۱۳۳۷ كارمند ارشد سفارت آمریكا در ایران بود، نمونهای از این گونه تاریخنگاری روشنفكری است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شهدای خدمت شهید جمهور سقوط بالگرد رئیسی ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیسی شهادت ایران سقوط بالگرد بالگرد
هواشناسی امتحانات نهایی پیام تسلیت تهران کنکور شهرداری تهران هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی بارش باران سیل قوه قضاییه پلیس
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو قیمت طلا بورس بازار خودرو یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان سایپا بازنشستگان
سینمای ایران سینما ژیلا صادقی جشنواره کن سریال داریوش ارجمند آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی لیلا حاتمی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل روسیه غزه امیرعبداللهیان فلسطین ترکیه جنگ غزه آمریکا چین ولادیمیر پوتین عربستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال والیبال لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی اپل مایکروسافت گوگل سامسونگ ناسا تبلیغات موبایل آیفون
سلامت مغز کاهش وزن سلامت روان سرطان آلزایمر طول عمر افسردگی مغز انسان فشار خون