یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

ملیت مولانا ,نكوداشت و یونسكو


ملیت مولانا ,نكوداشت و یونسكو

متأسفانه مولانا در جهان غالباً به نام رومی شناخته شده و حتی در ادبیات علمای خودمان هم عنوان ملای روم برای او به كار می رود كه انتساب او را به روم می رساند, در حالی كه نام اصلی او جلال الدین محمد بلخی است در جریان تصویب قطعنامه مورد بحث تلاش شد تا در سند یونسكو نام او به عنوان جلال الدین بلخی رومی بیاید كه خوشبختانه چنین شد

به مناسبت بزرگداشت مولانا در سال ۲۰۰۷ - بسیار خوشحالم كه خوشبختانه این روزها حساسیت مباركی از حانب مسئولان محترم ذیربط و نیر مطبوعات در خصوص دفاع و معرفی مواریث و مفاخر كشور علی ‌العموم و حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، ‌علی الخصوص مشاهده می ‌شود كه امیدوارم موجب شود غفلت ‌های گذشته در این قبیل موارد جبران شود. علت خاص این توجه، تصویب قطعنامه ای است در یونسكو به سال ۲۰۰۵ برای بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا هر چند آنچه در معنای این قطعنامه و كم و كیف آن در ساز و كار یونسكو در بعضی برداشتها آمده بود. دقیق نبود و خلط مبحث هایی را در میان آورده اما در هر حال، اصل این توجه مبارك و امید بخش است.

بنده حدود یكماه قبل طی مصاحبه مفصلی با خبرگزاری جمهوری اسلامی موضوع بزرگداشت مولانا در یونسكو و جواب دیگر امر را توضیح دادم كه هم در در صدا و سیما و هم در مطبوعات منتشر شد.

خوب است از این فرصت استفاده كنم و نه تنها نكاتی را دوباره درباره بزرگداشت مولانا به اطلاع خوانندگان عزیز برسانم، بلكه به این مناسبت بخشی از حرفهای دیگر را هم كه در دل داریم بیاوریم. به رسم درد دل یك ایرانی علاقه‌مند به میراث فرهنگ و زبان و ادب ایران.

دل به امید صدایی كه كه مگر در تو رسد

ناله ‌ها كرد در این كوه، كه فرهاد نكرد

در اینجا و آنجا گفته شده كه یونسكو سال ۲۰۰۷ را سال مولانا اعلام كرده است، این اطلاع درستی نیست، زیرا اساساً یونسكو هیچگاه سالی را به نام شخصیتی اعم از اینكه مولانا باشد یا شكسپیر یا بتهوون یا ارسطو یا افلاطون یا....نامگذاری نكرده و نمی كند اساساً چنین رسمی در یونسكو وجود ندارد واقعیت آن است كه هر دو سال یكبار بزرگداشت تعدادی از معاریف و بزرگان علم فرهنگ طی قطعنامه ای تصویب می شود و در سال ۲۰۰۵ نیز در متن یك قطعنامه واحد، بزرگداشت ۶۳ شخصیت از مناطق مختلف جهان برای سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ تصویب شده است كه در ردیف ۶۱ آن، فقط در یك سطر آمده است بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا جلال الدین بلخی رومی. ناگفته نماند كه متأسفانه مولانا در جهان غالباً به نام رومی شناخته شده و حتی در ادبیات علمای خودمان هم عنوان ملای روم برای او به كار می‌رود كه انتساب او را به روم (تركیه فعلی كه حتی تا زمان صفویه هم روم خوانده می‌شد) می‌رساند، در حالی كه نام اصلی او جلال‌الدین محمد بلخی است. در جریان تصویب قطعنامه مورد بحث تلاش شد تا در سند یونسكو نام او به عنوان جلال‌الدین بلخی رومی بیاید كه خوشبختانه چنین شد.

این قطعنامه شامل نام این ۶۳ شخصیت در اجلاس ۱۷۱ و ۱۷۲ شورای اجرایی یونسكو به تصویب رسیده است و سه كشور تركیه، مصر و افغانستان هم كه در این دوره عضوو شورای اجرایی هستند به هنگام طرح در جلسه شورا از آن حمایت كرده‌اند. ایران در این دوره عضو شورای اجرایی نیست. البته قطعنامه، مخالفی نداشته است كه نیاز به حمایت باشد ولی رسم بر این است كه جهت خالی نبودن عریضه، حتی وقتی مخالفی هم وجود ندارد باز چند كشور دست بلند می‌كنند و اعلام حمایت می‌كنند، كه در این مورد خیلی هم كار خوبی كردند، هر چه بیشتر بهتر، و ما هم از آنها بسیار متشكریم.

همچنین بعضی رسانه‌ها خبرهایی منتشر كردند كه گویی یونسكو مصر و تركیه و افغانستان را به عنوان متولیان مولانا به رسمیت شناخته و....كه به كلی و از اساس نادرست است اصلاً كار یونسكو این نیست كه چنین اموری را به رسمیت بشناسد یا نشناسد. معنای تصویب فهرست نام این ۶۳ شخصیت این است كه هر كشوری كه علاقه‌ مند باشد برای این افراد مراسم بزرگداشت بگذارد می تواند با استناد به آن در پوسترها و دعوتنامه ها و یا آثاری كه چاپ می كند نام و آرم یونسكو را هم بگنجاند و از این راه اهمیت بین المللی ایم مواریث را نشان دهد. چون بدون وجود قطعنامه نمی توان از نام یونسكو استفاده كرد. خود سازمان یونسكو رأساً هیچ اقدامی در بزرگداشت ها نمی كند نه متولی این امر می شود و نه متولی تعیین می كند. در این میان، نه حقی از ایران از سوی یونسكو تضیع شده و نه حقی برای دیگران اثبات شده است. اصلاً از نظر یونسكو در این قبیل امور متولی معنا ندارد. اساساً هدف این قطعنامه و این رویه در یونسكو این است كه ملتها را تشویق كند تا برای شناخت مفاخر دیگر فرهنگها و تمدنها تلاش می كنند و یك احساس عام جهانی و بشری مشترك برای شناخت و حرمت این مواریث برانگیزد و از این راه ملتها را به هم نزدیك كند. اینكه شخصیتی به كدام ملت بیش از بقیه تعلق دارد اصولاً كار یونسكو نیست ما افتخار می كنیم كه تمدن كهن ما فرزندی داشته است كه شایسته آن است كه همه جهان او را و میراث بزرگ او به زبان فارسی را از خود بدانند.

بنابراین علاوه بر ایران و تركیه و افغانستان و تاجیكستان و دنیای فارسی زبانان كه به بزرگداشت مولانا علاقه خاص دارند، اگر هر كشور دیگری هم بخواهد می تواند در كشور خود یا در یونسكو یا در هر جای جهان برای مولانا مراسم بزرگداشت بگذارد. سایت اینترنتی یونسكو آماده است تا برنامه هایی را كه ما در نظر داریم اعلام كند. همچنان كه برنامه های دیگران را نیز اعلام می كند. ولی این اعلام ها به آن معنی نیست كه خود یونسكو كاری می كند، بلكه صرفاً اعلام علاقه مندی یك عضو یونسكو به این موضوع است كه به هیچ وجه نافی علاقه مندی دیگران نیست.

هنوز نه ایران، نه تركیه و نه افغانستان هیچ برنامه ای برای بزرگداشت مولانا در یونسكو در سال ۲۰۰۷ ارائه نكرده اند. میدان برای مشاركت كاملاً باز است كه بیایند و برنامه هایی اجرا كنند. مقتضی موجود و مانع مفقود است. آنچه در این میان لازم است همت است كه امیدواریم مسئولان محترم از تعارف كم كنند و بر مبلغ! بیفزایند. اخیراً بنده و سفرای محترم افغانستان و تركیه با هم به مشورت نشستیم تا ببنیم هر كشوری چه اقداماتی را در نظر دارد و چه همكاریهایی را می توان سامان داد. نتیجه همفكری ما سه نفر این شد كه هر كدام به كشور متبوع خود پیشنهاد كنیم كه در سال ۲۰۰۷ حداقل یك كنفرانس علمی و تحقیقی در هر یك از این سه كشور برگزار شود كه در آن حداقل سه نفر از مولانا شناسان دو كشور دیگر و نیز از تاجیكستان و دیگر حوزه های نفوذ زبان فارسی و نیز محققان و اساتید مولوی شناس همه جهان دعوت شوند و طوری برنامه ریزی شود كه حداقل ۲ ماه میان این سه همایش فاصله باشد تا محققان این كشورها بتوانند در همه آنها شركت كنند. و بعد حداقل یك همایش علمی هم در یونسكو با همكاری ایران و افغانستان و تركیه برگزار شود. به علاوه یك برنامه فرهنگی ـ هنری در تالار اصلی یونسكو كه هنرمندان سه كشور در قالب تئاتر و موسیقی به معرفی آثار و اشعار مولانا بپردازند. این یك پیشنهاد مشترك است كه در صورت تصویب مقامات مربوط در سه كشور، می تواند عملی شود. همچنین قرار شد پیشنهادهایی را كه به ذهنمان می رسد با یكدیگر در میان بگذاریم تا موجب غنای بیشتر برنامه در هر سه كشور شود. سفیر تركیه كه مرد بسیار محترمی است، من و سفیر افغانستان را در جریان برنامه های بسیار وسیع و خوبی كه در نظر دارند انجام دهند گذاشت كه نشان دهنده اهتمام جدی و قابل تحسین آنها به بزرگداشت مولانا و میراث اوست. امیدوارم كشور ما نیز هر چه زودتر برنامه های خود را مشخص كند؛ زیرا این قبیل كارها اگر بخواهد درست و آبرومند انجام شود محتاج اراده سیاسی جدی، تخصیص امكانات برنامه ریزی و قدرت اجرایی حرفه ای و كار است. بنده برنامه ها و پیشنهادهایی را در سطح ملی و نیز در مقر یونسكو در پاریس و در سطح بین المللی برای مقامات عالی نهادهای ذیربط مسئول فرستاده ام كه امیدوارم با علاقه ای كه در آنها مشاهده می شود بررسی شود و در تركیب با نظرات دیگر داخل كشور تكمیل گردد و به تحقق بپیوندد. به خلاصه ای از آن پیشنهادها در این مقاله اشاره خواهد شد.

البته برنامه های مشترك سه كشور مانع از آن نخواهد شد كه ایران مستقلاً برنامه دیگری در ایران یا در هر كجای جهان با استناد به قطعنامه یونسكو در بزرگداشت مولانا نداشته باشد. مسلماً از ایران نیز انتظار هست كه علاوه بر همكاری و اقدامات مشترك با دیگران به تنهایی نیز در این راه پیشرو و قافله سالار باشد كه لازمه آن، چنانكه گفته شد، برنامه ریزی اساسی و حمایت های همه جانبه نهادهای مربوط در ایران است.

اما در مورد اینكه مولانا اهل كجاست و به كدام ملت یا تمدن یا سرزمین تعلق دارد واقعیاتی وجود دارد كه با سلیقه و نظر یا تعصب این و آن تغییری نمی كند. واقعیت آن است كه مولانا متولد بلخ است كه در آن زمان جزء خراسان بزرگ بوده كه بخشی از حوزه ایران محسوب می شده و اكنون در در افغانستان است. مولانا در سن كودكی به دلیل آنكه پدرش احساس امنیت نمی كرد بهمراه او به حجاز و شام و دمشق و در نهایت به قونیه رفته و باقی عمر را در آنجا گذرانده و در آنجا آثار بزرگ خود را آفریده و مزار او نیز در همانجا زیارتگاه عاشقان اوست. واقعیت آن است كه آثار او همه به زبان فارسی است و اگرگاهی بیتی هم به زبان دیگری سروده شده باشد در ضمن غزلها یا مثنوی فارسی اوست. هر كس در تركیه و یا در هر جای جهان كه بخواهد روی آثار مولانا كار و تحقیق كند در قدم اول می فهمد و می داند كه باید فارسی بداند و بخواند. همه می دانند كه مولوی فرزند و فرهنگ خراسان بزرگ به عالم اسلام و همه جهان بوده است. واقعیت آن است كه مولانا در قونیه به فارسی می گفت و شاگرد می پروراند و می نوشت و می سرود. خود این واقعیت نزد اهل تحقیق موید آن است كه در آن دوران زبان فارسی در قونیه و آن نواحی چه میزان رایج بوده و نفوذ داشته است در واقع مولانا با رفتن به قونیه فرهنگ معنوی بزرگی را كه بر دوش زبان فارسی حمل می شد بیش از پیش در آن خطه رواج داد و تثبیت كرد. پس هر چه قونیه در بزرگداشت مولوی انجام دهد در واقع بزرگداشت تأثیر قدرت و بار فرهنگی زبان فارسی در آن منطقه است. همه می دانند كه ایران كهن، سرزمین مادری بسیاری از شاخه هایی از تمدن است كه در حوزه های بیرون از ایران كنونی حاضرند و یا در آنها تأثیری مهم داشته است. این واقعیات، طبیعی و زیبنده است كه هم بلخ و هم قونیه، به او احساس تعلق كنند و او را بزرگ بدارند. و چه بهتر كه نه تنها تمدن ایران و خراسان بزرگ و تمدن اسلامی، كه تمدن بشری نیز او را از خود بداند. مولانا قرنهاست از جهان رفته و اگر مانده به خاطر میراث مكتوب اوست كه همه به فارسی است. پس بزرگداشت مولانا یعنی بزرگداشت میراث زبان فارسی، به معنایی بس فراتر از مرزهای سیاسی كنونی ایران. در سایه عظمت میراث زبان فارسی است كه حوزه تمدنی ایران به شكلی ماندگار خودنمایی خواهد كرد. زبان فارسی رخش چالاك و بلند یال و قوی كوپال رستم اندیشه سركش و معناپرداز و حیرت ساز و خیال انگیز و بینش خیز مولانا است. زبان فارسی خود یك مملكت است پر از زیبائیها كه البرز و هندوكش و آرارات و زاگرس و دنا را به هم پیوند داده است. فردوسی و ابن سینا و سنایی و عطار و مولانا و سعدی و حافظ و ناصرخسرو و امیر خسرو و نظامی و عراقی و جامی و بلعمی و بیهقی و جوینی و روزبهان و عین القضات و میبدی و.....همه ساكنان اهل خانه زبان فارسی اند. پس هر آنچه هر كشوری در بزرگداشت مولانا انجام دهد در واقع معرفی غنا و بزرگیحوزه زبان فارسی است و این زبان كه گنجینه عظیم معارف معنوی و انسانی تمدن ما را در خود جای داده است، مهمترین و ماندگارترین سرمایه ساری و جاری فرهنگ ماست. قند پارسی كه طوطیان هند را هم در بنگاله شكر شكن كرده بود.

نویسنده: احمد جلالی

منبع:www.mydocuments.ir


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.