جمعه, ۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 24 May, 2024
مجله ویستا

خدا جانم....


خدا جانم....

سلام خدا. خوبم .... چیزی نیست. فقط یک کم دلم از خودم گرفته.... ببخشید که نمی تونم جلوی گریه مو بگیرم. نمی خواستم این قدر ناراحتت کنم. خدایا، ماه رمضونت هم که اون همه نویدشو برام می دادی …

سلام خدا. خوبم .... چیزی نیست. فقط یک کم دلم از خودم گرفته.... ببخشید که نمی تونم جلوی گریه مو بگیرم. نمی خواستم این قدر ناراحتت کنم. خدایا، ماه رمضونت هم که اون همه نویدشو برام می دادی اومد، خیلی این روزا منتظرش بودم.

می دونی دلم می خواد این روزا هیچ کسی نیاد خونه. دلم می خواد این روزا اصلا تلفن زنگ نخوره. تلویزیون روشن نشه و هیچ کسی هم با من حرفی نزنه. دلم می خواد روزای این ماه رمضونت رو مثل ماه رمضون های دیگه از دست ندم..... خدایا یادت باشه این ماه، من اورژانسی ام. خیلی وضعم وخیمه.

فقط خودت می دونی که چقدر تو این روزهای جوونی مرتکب گناه شدم. خودت خوب می دونی چه خبره؟

هر چی به دستام نگاه می کنم می بینم خالی خالیه. باز هم خدا مثل ماه رمضون های سال های قبل هیچی برات نیاوردم. هر چی آوردم یک کوله بار زشتی و گناهه که آمدم باز مثل قبلاها توبه کنم، خدایا خودم هم خجالت می کشم که اینجوری دست خالی میام. هیچی واست ندارم. هیچی یادم نمیاد برات آماده کرده باشم.

مثل همیشه فقط میام و از کارهام پیشت توبه می کنم...

حسینی نژاد