سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

آیا دریای خزر می تواند یک سلاح انرژی باشد


آیا دریای خزر می تواند یک سلاح انرژی باشد

دریای خزر به لحاظ داشتن منابع نفت و گاز یا در حالت کلی منابع انرژی پایان پذیر, جایگاه چندان مهم و استراتژیکی در دنیا ندارد

دریای خزر به لحاظ داشتن منابع نفت و گاز یا در حالت کلی منابع انرژی پایان‌پذیر، جایگاه چندان مهم و استراتژیکی در دنیا ندارد. آمارهای موجود گویای این است که ذخایر ثابت شده نفت دریای خزر حدود ۳ تا ۴ درصد ذخایر اثبات شده نفت جهان است. ذخایر اثبات شده گاز این منطقه نیز بین ۶ تا ۷ درصد ذخایر اثبات شده منابع و ذخایر گاز دنیاست. این ارقام را وقتی با ذخایر اثبات شده نفت خلیج‌‌فارس که ۶۵ درصد ذخایر جهان است یا ذخایر گاز که ۲۵ درصد کل ذخایر اثبات شده دنیا به حساب می‌آید مقایسه کنید متوجه می‌شوید سهم دریای خزر چندان بزرگ نیست، اما این ارقام نباید موجب شود منابع نفت و گاز در این منطقه را بی‌اهمیت جلوه دهیم.

کارشناسان و فعالان بین‌المللی در حوزه انرژی اعتقاد دارند همین ارقام نسبتا کوچک ۳ تا ۴ درصد نفت و ۶ تا ۷ درصد گاز در دنیای واقعی و در داد و ستد و اثرگذاری بر بازارهای آتی واجد اهمیت هستند. نکته دارای اهمیت در شرایط فعلی و آنی این است که مصرف‌کنندگان عمده نفت و گاز در دنیا تمایل و اراده جدی برای متنوع کردن عرضه انرژی دارند تا در روزهای سخت و پرحادثه احتمالی که امنیت انتقال نفت از مناطق استراتژیکی مثل تنگه‌هرمز و خاورمیانه به خطر می‌افتد، از عرضه نفت و گاز اطمینان بیشتری داشته باشند. علاوه بر این دریای خزر و منابع انرژی آن به این دلیل که به بازارهای مصرف‌کنندگان اصلی نزدیک است، اهمیت دارد و مصرف‌کنندگان حساب ویژه‌ای روی آن باز کرده‌اند. نزدیکی بازارهای اروپا، چین و هند که ۲ کشور بزرگ در حال رشد شتابان هستند، شرایط را برای استراتژیک بودن همین میزان نفت و گاز دریای خزر مهیا کرده‌اند. دلیل سوم اهمیت ذخایر انرژی دریای خزر این است که منابع در وضعیتی قرار دارند که استفاده از آنها توانایی تبدیل شدن به ابزارهای سیاسی را دارد. نوع رفتار و اقدام‌هایی که طی سال‌های اخیر در شرایط فعلی از طرف آمریکا درباره نفت و گاز این منطقه صورت می‌پذیرد مصداق خوبی برای این مفهوم است.

آمریکایی‌ها با حضور خود در جمهوری آذربایجان و قزاقستان و حتی ترکمنستان راه را برای نمایش قدرت خود هموار کردند و در حال ایجاد شکاف میان ۳ کشور ایران، روسیه و چین هستند. طی چند سال گذشته، کشورهای حاشیه خزر طرح‌های بسیاری را در حوزه نفت و گاز خزر پیگیری و اجرا کرده‌اند. جمهوری آذربایجان قراردادهایی را با شرکت‌های بزرگ بین‌المللی از سال ۱۹۹۴ منعقد کرده است که تولیدات آن بتدریج وارد بازارها می‌شود.

در حوزه‌های نفتی گونشلی، چراغ، شاه ونیز و حوزه بزرگ آذری فعالیت استخراج آغاز شده است. در بخش قزاقستان دریای خزر نیز این کشور با شرکت‌های آمریکایی و ایتالیایی قراردادهای محکمی منعقد کرده است. روسیه و ترکمنستان نیز فعالیت‌های خوبی در بخش نفت و گاز خزر دارند. در ایران، مطالعات مربوط به وجود ذخایر نفت و گاز انجام شده و لرزه‌نگاری‌های دوبعدی و سه‌بعدی صورت پذیرفته است. براساس مطالعات انجام شده بنا بود کار اکتشاف از سال ۱۳۸۳ انجام شود که این اتفاق نیفتاد. یکی از دلایل عدم آغاز اکتشاف‌ها، محدودیت‌های استفاده از دکل‌هاست. آنچه اهمیت دارد این که تا امروز، ایران موفق به استحصال نفت و گاز از دریای خزر نشده است. شرکت نفت و گاز دریای خزر که سال ۱۳۷۴ تاسیس شده تا امروز فقط هزینه داشته است. اگر معیار فعالیت در دریای خزر را اقتصادی فرض کنیم، سرمایه‌گذاری ایران در دیگر مناطق دارای نفت و گاز مقرون به‌صرفه‌تر است. مناطقی مثل پارس جنوبی و حوزه‌های نفت و گاز مشترک با بحرین، عمان و حتی عراق علاوه بر این که هزینه تولید کمتری دارند و میزان خطر نیز در آنها پایین‌تر است، اما اگر به دریای خزر نگاه حاکمیتی داشته باشیم باید برای احراز حاکمیت ایران فعالیت کرد. رژیم حقوقی دریای خزر هر چه باشد ایران برای اثبات حاکمیت خود بر نفت و گاز این دریا باید نیروی بیشتری بگذارد.

پس از اعمال حاکمیت است که نفت و گاز خزر قابلیت بهره‌برداری پیدا می‌کند. در کل می‌توان گفت ایران در نفت و گاز خزر کارنامه قابل قبولی ندارد. برای برون‌رفت از حالت کنونی باید ۳ فعالیت اساسی انجام شود.

نخست این که راه همکاری با دیگر کشورهای همسایه خزر را باز کنیم و ایران را به عنوان یک شرکت قابل اعتماد در فعالیت‌ها مشارکت دهیم. اکتشاف در حوزه نفتی البرز منطقه‌ای است که پتانسیل دارد و می‌توان با جمهوری آذربایجان فعالیت کرد. وضعیت جغرافیایی ایران به گونه‌ای است که می‌تواند منابع انرژی را از کشورهای حاشیه خزر دریافت کند و در خلیج فارس به مشتریان آنها تحویل دهد. این یک واقعیت است که هیچ کشوری این وضعیت جغرافیایی ممتاز ایران را در ترانزیت نفت و گاز خزر ندارد. از سوی دیگر ایران باید در طرح‌های خطوط انتقال انرژی به اروپا فعالیت بیشتری از خود نشان دهد. در حال حاضر که خط انتقال گاز از بستر خزر با نام نابوکو شروع شده است و اکنون نقشی برای ایران در نظر نگرفته‌اند از موضوع‌های مهم است که ایران باید به آن توجه کند. روسیه مهم‌ترین رقیب درازمدت ایران در تولید و صادرات گاز در جهان است، اما این رقابت را نباید سد راه همکاری مقطعی و موردی دانست. چیزی که قطعی است، مخالفت روسیه برای صادرات گاز ایران به اروپاست. روسیه نمی‌خواهد انحصار صادرات گاز به اروپا را از دست بدهد. این کشور سال‌هاست به موضوع صادرات گاز به اروپا فکر و زیرساخت‌های آن را آماده کرده است.

اگر ایران می‌خواهد یکی از کشورهای صادرکننده گاز به اروپا باشد، این کار را باید با همکاری خود اروپایی‌ها همچون آلمان، اتریش و ایتالیا انجام دهد. ترکیه نیز در حالی که منابع نفت و گاز ندارد، اما با جمع‌آوری گاز و انتقال آن از خاک خودش به اروپا یک رقیب جدی برای ایران است.

مجید سلیمی بروجنی