پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

می خواهم زنده بمانم


می خواهم زنده بمانم

جدال نابرابر دوربین های دیجیتال و آنالوگ

گویی دوربین های عکاسی دیجیتال دوباره متولد شده و جایگاه خود را دوباره یافته اند. هرچند این موجودات مدت هاست که در میان نوع بشر حضور دارند و با خصوصیات اخلاقی فرزند انسان به خوبی آشنا هستند، اما روزی نیست که رنگ و لعاب عوض نکنند و با شکل و شمایلی جدید ظاهر نشوند. از پانزده ، شانزده سال پیش که دوربین های عکاسی دیجیتال به صورت تجاری تولید شده و بازاری برای خود دست و پا کردند، مخالفت های سنت گرایان نیز با شدت و حدت بیشتری ابراز شد. هر چه تولید مدل های دیجیتالی افزایش یافت مخالفت ها نیز فزونی گرفت؛ تا اینکه سه، چهار سال پیش سازندگان دوربین های عکاسی دیجیتال توانستند از مرز مگاپیکسلی رزولوشن تصویری دوربین های آنالوگ بگذرند و یکی از بزرگ ترین ضعف های خود را از میان بردارند. البته مخالفت ها عمیق تر از این بود که عبور دیجیتال سازان از حد مگاپیکسلی دوربین های آنالوگ بدان پایان بخشد.

جدال آنالوگ ها و دیجیتال های راه یافته به زندگی خصوصی انسان در حوزه های مختلف جریان دارد و شاید تا سال های سال نیز ادامه داشته باشد. به طور خلاصه می توان ادعا کرد که اختلافات این چنینی در زمینه تکنولوژی و محصولات رایج در جوامع ریشه در اختلافات فلسفی و نوع نگرش فلاسفه به دنیا دارد که صف بندی کنونی در دنیای علم و استفاده از تکنولوژی از آن نشأت گرفته است. سنت گراها، مدرنیست ها و اهالی پست مدرنیسم در این حوزه اختلاف نظرهای جدید و اساسی با یکدیگر دارند. کمی به عقب تر هرچه به ذهن و حافظه خود فشار وارد می کنم که عقب تر، یعنی حوالی دهه شصت شمسی را به یاد بیاورم که مردمان آن روزگار چگونه لحظه ها را ثبت می کردند، حاصل ایت یادآوری از سه حالت فراتر نمی رود:

۱) دوربین هایی که در مراسم خانوادگی در دست پسرخاله های خود می دیدم و در گردش های خانوادگی به طور معمول یکی از آنها را به شخصه یا با همکاری یکی از آشنایان هم سن و سال خود به باد فنا می دادم.

البته هفته بعدش یکی دیگر از همان را صحیح و سالم می دیدیم و باز هم همان ماجرا تکرار می شد! ۲) دوربین های مورد استفاده در عکاسی ها بود که جناب عکاس باشی محله ما با آن اخلاق بی نظیر و هنر کم یابش! تصور می کرد از ادری هیپرن و همفری بوگارت عکس می گیرد. سوم؛ دوربین هایی بود که لنز آن به تصور آن روزگار ما گاهی یکی دو متر درازا داشت و در مراسم رسمی و سخنرانی های رایج آن دوران یا از گردن آویزان بود یا مدام چلیک و چلیک می کرد و آرزوی دست زدن بدان برای سال ها در دل ما خانه کرده بود. تمامی دوربین های آن روزگار از فیلم نگاتیو استفاده می کردند. دوربین های عکاسی دیجیتال به طور جدی در میانه دهه نود میلادی وارد بازار شدند و به سرعت هم در جامعه نفوذ کردند. این دوربین ها اندکی بعد به سه دسته دوربین های فیلم برداری دیجیتال، دوربین های عکاسی دیجیتال و وب کم ها تقسیم شدند. در همین ایام بود که شاهد رواج سریع دو پدیده فوق العاده کامپیوترهای شخصی (PC) و اینترنت در جوامع بودیم.

پس از جنگ و در میانه سال های بازسازی، جامعه ایرانی سعی کرد که از این قافله عقب نماند و با چشمان بسته در مسیر دیجیتالیزه کردن تمام شئونات زندگی خود گام برداشت. اندکی بعد بود که فیلم نگاتیو از دوربین های عکاسی رخت بربست. برای قاطبه مردم و سازندگان دوربین های جدید اتفاقات خوشایندی در حال وقوع بود، از این منظر که می شد برای نگاتیو هزینه ای در نظر نگرفت و تا بدان جا که حافظه ها اجازه می داد عکاسی و در حافظه کامپیوتر ذخیره کرد و باز دوباره عکاسی کرد. اندکی بعد حافظه های قابل حملی به نام CompactFlash در اختیار مردم قرار گرفت که از وابستگی دوربین داران دیجیتال به کامپیوترها می کاست. جدال اصلی اتفاقات فوق الذکر سرآغازی بود برای دوربین های دیجیتال که می توان آن را از دو جنبه مورد بررسی قرار داد:

۱) در دوربین های دیجیتالی قطعه جدیدی به نام حسگر (Digital Sensor) جایگزین نگاتیو شده بود. تفاوت این دو محدود به هزینه نبود. در دوربین های آنالوگ که از فیلم های نگاتیو استفاده می کرد، نور ورودی به بدنه دوربین، بر فیلم نگاتیو قرار گرفته در پشت شاتر اثر شیمیایی می گذاشت و لحظه ای را برای سال ها ثبت و نگه داری می کرد. در واقع نور لحظه ثبت تصویر به صورت مستقیم بر روی قطعه ذخیره سازی (فیلم نگاتیو) ثبت می شود. اما فیلم نگاتیو از دوربین های عکاسی دیجیتال حذف شده بود و حسگرهای نوری وظیفه آن را برعهده گرفته بودند. شاید بتوان گفت که بزرگ ترین تفاوت بین دوربین های آنالوگ و عموزاده های دیجیتال آنها به همین نکته مربوط می شود که در نسل جدید دوربین ها، عملیات ثبت تصاویر به صورت فیزیکی صورت می گیرد. بدین صورت که نور ورودی به بدنه دوربین با سلول های حساس به رنگ حسگر برخورد کرده و اثری الکتریکی ایجاد می کند که به صورت ولتاژهای مشخصی (صفر و یک) در حافظه الکترونیکی دوربین ذخیره می شوند. در واقع حسگر نوری دوربین ما نقش واسطه را بین لحظه واقعی ثبت تصویر و محل ذخیره سازی آن (چیپ حافظه) ایفا می کند. حسگر نوری دوربین های جدید در کمتر از صدم ثانیه می تواند خود را برای ثبت تصویر بعدی آماده کرده و این عملیات می تواند برای هزاران بار تکرار شود. از دید سنت گرایان این حوزه، کارکرد شیمیایی بر تغییرات فیزیکی ارجحیت داشته و نزدیکی بیشتری با اصالت دارد، در حالی که در دنیای دیجیتال برای دست یابی به نهایت سرعت مجبور به صرف نظر کردن از بسیاری نکات اساسی می شوند. بحث و جدل بر سر این موضوع در برخی مراکز آموزشی هنر عکاسی داغ داغ است.

۲) دیجیتالیته از پیامدهای مدرنیته است و هم اکنون به یکی از ستون های آن تبدیل شده است. سرعت نیز از نتایج مدرنیسم است و طبیعی است که افزایش سرعت ثبت لحظه ها یکی از دغدغه های سازندگان دوربین های عکاسی دیجیتالی باشد. اینجا دو تکته اهمیت دارد، یکی این که استفاده از دوربین های دیجیتال موجب کاهش اهمیت لحظه ها یا به قولی دیگر فراموش کردن تقدس لحظه ها می شود، چرا که فیلم نگاتیو محدودیت هایی را در ثبت تصویر موجب می شود که عکاس را به سوی دقت و تمرکز رهنمون می شود؛ به بیان دیگر سرعت با دقت در دنیای انسان ها رابطه معکوس دارد و افزایش یکی ناگزیر از کاهش دیگری است. دومی این است که با حضور دوربین های عکاسی دیجیتال لزوما تصاویر هنری یا زیباتری ثبت نمی شود، بلکه تعداد تصاویری که در دنیا ثبت می شوند افزایش خواهد یافت. به تعبیری می توان گفت که دوربین های عکاسی دیجیتال تنها بر بعد کمی عکاسی تاثیر دارند و در راستای غنای هنر عکاسی قدمی برنداشته اند.

این دومی البته مخالفان جدی و فراوانی دارد که مدعی هستند که اتفاقا امروز هنر عکاسی بیشتر مورد توجه قرار گرفته که عکاسان سنت زده حاضر به پذیرش آن نیستند! و اما بعد سنت گرایان در این حوزه چشم انداز مناسبی متصور نیستند، چرا که تکنولوژی جدید محصولاتی را در اختیار نوع بشر قرار داده که پیش از این با زحمت، هزینه و محدودیت های بسیاری همراه بوده و دسترسی بدان برای عموم قابل تصور نبود. اغلب این افراد اعتقاد دارند که امکان ثبت سریع صدا، تصویر و اطلاعات دیگر هرچند مزایای بسیاری داشته، اما بیش از حد پا در حریم خصوصی افراد گذاشته است. دیجیتالیزه شدن جامعه موجب افزایش سرعت در ثبت، تبادل و نگه داری وقایع و اطلاعات شده که به سرعت در حال خارج شدن از کنترل است. در نقطه مقابل این دسته، مدرنیست ها هستند که اعتقاد دارند با آموزش و ارتقای سطح فرهنگ عامه می توان از تبعات سوء احتمالی جلوگیری کرد.

رجعت به گذشته سازندگان دوربین های عکاسی دیجیتال به خوبی می دانستند که حق در زمینه های کیفیت تفکیکی نقاط (روزولوشن تصویری)، کیفیت رنگ ها، اختلاف بین موضوع مشاهده و تصویر ثبت شده و چند مورد دیگر با سنت گرایان است. برای رفع مشکل اول تلاش فراوانی صورت گرفت تا از حسگرهای بزرگ تری استفاده کنند که تصاویری با کیفیت ۱۲.۴ میلیون پیکسل فیلم های نگاتیو ثبت شوند. این موضوع به دلایلی با مشکلات عدیده ای همراه بود که در نهایت با استفاده از حسگرهای توسعه یافته CMOS شرکت Canon و بعدها با تغییراتی در حسگرهای CCD شرکت های Nikon و Sony مرتفع شد. هم اکنون برخی دوربین های حرفه ای می توانند تصاویری با کیفیت ۳۴ میلیون پیکسل را ثبت کنند. مشکل دوم نیز که به کیفیت رنگ ها مربوط می شود با تغییراتی در حسگرها حل شد. بدین صورت که حسگرهای NMOS قدیمی کنار گذاشته شدند و مشخص شد که در دوربین هایی که دقت بیش از ۱۲ میلیون پیکسل دارند استفاده ازحسگرهای CMOS اصلاح شده کاراتر است. و بالاخره مشکل سوم هم با رجعت به گذشته رفع شد. سازندگان محصولات دیجیتال تمایل بسیاری دارند که حرکت های مکانیکی را از سیستم ها حذف کنند. بسیاری از خرابی ها و کاهش طول عمر محصولات به علت حرکت های مکانیکی است. در دوربین های دیجیتال، نور ورودی به بدنه اثری بر روی حسگر نوری می گذارد که نتیجه آن بر روی نمایشگر LCD پشت دوربین یا در منظره یاب (Viewfinder) نمایش داده می شود. بزرگ ترین مشکل این نوع دوربین ها این است که تصویر ثبت شده با تصویری که عکاس انتخاب کرده، متفاوت است. برای رفع این مشکل لازم بود به گذشته نگاهی دوباره شود. سازندگان پذیرفتند که باید به برخی قوانین دوربین های آنالوگ احترام گذاشته و از همان شیوه ها استفاده کنند.

این گونه بود که نسل جدیدی از دوربین های حرفه ای موسوم به DSLR متولد شدند که مطابق با قوانین دوربین های آنالوگ ساخته شده اند، با این تفاوت که از امکانات دیجیتالی هم بهره می برند. و آخر اینکه رجعت های مداوم راهبران دنیای دیجیتالی، بحث های مختلفی را با این موضوع پدید آورده که چرا مدرنیست ها علاقه دارند تمام دستاوردهای سنت گرایان را نادیده بگیرند. گاهی بازگشت به گذشته امری لازم است که اگر مدرنیست ها دست از لجاجت بردارند، بسیاری از مشکلات کنونی را هم را رفع خواهد کرد.

نویسنده: جواد زارعی