جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

تا کوچه های خورشید


تا کوچه های خورشید

چندمین شبی است که بیدار قبولم نمی کند
آنگونه ام که سپیدار قبو لم نمی کند
گفتم با خیال ماه غمی شاد کنم ولی
این لحظه های دیدار قبولم نمی کند
این روح ناآرام که در درونم پیداست
طوفانی …

چندمین شبی است که بیدار قبولم نمی کند

آنگونه ام که سپیدار قبو لم نمی کند

گفتم با خیال ماه غمی شاد کنم ولی

این لحظه های دیدار قبولم نمی کند

این روح ناآرام که در درونم پیداست

طوفانی است که هشیار قبولم نمی کند

با آنکه تا کوچه های خورشید پرید ه ام

سیمرغم ولی دلدار قبولم نمی کند

" بی سایه تر از خویش حضوری ندیده ام "

حق دارد سپیدار قبو لم نمی کند .

عابدین پاپی