سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

نمایشگاه کتاب برویم یا نه


نمایشگاه کتاب برویم یا نه

نمایشگاه کتاب, یک جور ویترین است حتی اگر نمی خواهید کتاب بخرید, همان دیدن کتاب های تازه و اسم های تازه, لذت چیزی را داردکه در پاساژگردی ها و ویترین دیدن های دیگر هم هست یعنی لذت کشف اتفاقی

قدما در اول هر بحثی، چیستی و چرایی آن را بررسی می کردند. چیستی نمایشگاه کتاب که واضح و مبرهن است اما در مورد چرایی رفتن به آن، بعضا دیده شده که بین علما اختلاف پیش می آید. همین استاد عمادی خودمان شعارش این است که تا همه کتاب های نخوانده قبلی را تمام نکرده ام، به نمایشگاه کتاب نمی روم (البته بین خودمان بماند، بعدا یواشکی می رود).

پس بیایید همین سر چراغی تکلیف خودمان را روش کنیم و ببینیم که با خودمان چند – چند هستیم. خلاصه مهمترین دلایل نرفتن و بهترین جواب ها به این دلایل را همین پایین ملاحظه می فرمایید. اگر متقاعد به رفتن شدید، دو صفحه دیگر هم در خدمتتان هستیم.

● ۵ جواب برای نمایشگاه رفتن

۱- معلوم است؛ مهمترین دلیل نمایشگاه رفتن، کتاب دیدن و کتاب خریدن و کیف کردن با کتاب است (بعضی ها اسمش را گذاشته اند «کتاب چریدن». اگر به شما برمی خورد، همان کیف کردن را بگویید). فکرش را بکنید، توی این هوای خوب تهران که شکر خدا امسال این همه وقت طول کشیده، چقدر کیف می دهد آدم یک روز کار را بپیچاند و بزند بیرون و برود سراغ کتاب و دنبال کردن علایقی که خیلی هایش ضمن گرفتاری های مختلف زندگی روزمره، مدت هاست از خاطر ما رفته اند.

۲- نمایشگاه کتاب، یک جور ویترین است. حتی اگر نمی خواهید کتاب بخرید، همان دیدن کتاب های تازه و اسم های تازه، لذت چیزی را داردکه در پاساژگردی ها و ویترین دیدن های دیگر هم هست؛ یعنی لذت کشف اتفاقی. اینجا هر روز یک کتاب جدید به نمایشگاه می رسد، هر ساعت توی یک غرفه، یک نویسنده یا مترجم حاضر است، هر بار یک اتفاق فرهنگی جدید می افتد. گیریم که خود آدم هم خیلی در روشنفکری اش بالا نباشد، اما همین دیدن فضای فرهنگی کشور در یک ذره جا و باخبر شدن از کل وضع و اوضاع ظرف چند ساعت، به زحمتش می ارزد.

۳- همه ناشرها یکجا در نمایشگاه کتاب جمع هستند. درست است که الان امکانات کتابفروشی ها خیلی زیادتر و بهتر از قبل شده اما راستش را بخواهید هنوز هم هیچ کتابفروشی نیست که با تمام ناشرها کار کند و بشود همه سفارش ها را یکجا از آن تهیه کرد. به خصوص ناشرهای شهرستانی برای تهرانی ها (و بالعکس اش، ناشران غیرمعروف تهرانی برای شهرستانی ها). اینجا اما می توانید بیشترشان را یکجا ببینید و حتی اگر کتاب خاصی را هم خواستید که نداشتند یا نیاورده بودند، سفارش بدهید بعد از نمایشگاه برایتان بفرستند بد است؟

۴- آدم هایی که به یک چیز مشترک علاقه دارند، احتمالا خیلی خصوصیات مشترک دیگر هم دارند. یعنی احتمال دوستی شان با هم بیشتر است. نمایشگاه کتاب، یکی از جاهایی است که می شود دوست های قدیمی را دید و دوست های تازه را کشف کرد؛ مثلا فرض کنید جیولی غرفه ناشری که تخصصش کتاب های فانتزی است ایستاده اید و دارید کیف کتاب را می برید. کافی است یک نفر دیگر پیدا شود که حرف هایی درباره کتاب محبوب شما بزند. بعدش چی؟ بعدش هیچی. همان خوشی آنی و لحظه ای مگر کم چیزی است؟ به قول سعدی: «حاصل عمر آن دم است، باقی ایام رفت».

۵- نمایشگاه کتاب هر چقدر هم که عیب و ایراد داشته باشد، بالاخره هنوز بزرگترین جشنواره فرهنگی مملکت ماست. هنوز هیچ برنامه ای نتوانسته جای این نمایشگاه را بگیرد. خودتان مقایسه اش بکنید با مثلا جشنواره فیلم فجر. آن یکی محدود است به تعدادی سینمای پراکنده در شهر که قسمت باحالش – که دیدن عوامل فیلم ها باشد – در انحصار مطبوعاتی هاست. اما توی نمایشگاه کتاب، جا برای همه هست. همه یکجا می آینند و نویسنده ها برای همه پشت غرفه می ایستند. حالا شما بگو دیگر هوای خنک اوین – در که نمی خورد به کله آدم و نمی شود روی چمن ها دراز کشید و پرچم های روی پل روگذر اتوبان چمران را شمرد. خب، باشد، اینها نیست اما همین نمایشگاه هم نباشد، چه کنیم؟

● ۵ دلیل شایع برای نمایشگاه نرفتن

۱- نمایشگاه دیگر حال نمی دهد. قبلا کتاب ارزان بودو می شد آدم ناقصی کتابخانه اش را با چندتا رمان خوب کامل کند. حالا اما قیمت کتاب هم شده مثل ۲۰۶ و نمی شود خیلی به خریدش امیدوار بود.

۲- گذشت آن زمانی که کل بازار کتاب ما به یکی دو راسته محدود خیابان ناصر خسرو و خیابان انقلاب خلاصه می شد. حالا کلی کتابفروشی جدید توی شهر باز شده که برخلاف شکل سنتی فروشگاه های کتاب، هم نمایشگاه هستند و هم فروشگاه؛ یعنی امکان دیدن و خواندن و چرخیدن بین کتاب ها را برای مشتری فراهم کرده اند. سیستم های کامپیوتری فروش و شبکه های جدید توزیع را هم به این امکانات اضافه کنید. الان برای پیدا کردن یک کتاب خاص، لازم نیست حتما تا نمایشگاه رفت. می شود سفارش داد، رفت توی شهر گشت و کلی راه دیگر. به اضافه اینکه بیشتر کتاب فروشی ها در همین ایام به همان اندازه نمایشگاه تخفیف می دهند.

۳- الان چند سال است که بعضی ناشرها توی نمایشگاه شرکت نمی کنند. همه آنهایی هم که شرکت می کنند، تمام کتابهایشان را نمی آورند. همین امسال، طبق اعلام مسوولان نمایشگاه، فقط کتاب های منتشره از سال ۸۹ به این طرف باید توی نمایشگاه عرضه شود. خب حالا اگر کسی کتابی بخواهد که چاپ ۸۶ باشد چی؟ یا اصلا کتابی را بخواهد که سال چاپش را نمی داند. بیاید نمایشگاه، بگردد ناشر مربوطه را پیدا کند و بعد بشنود که متاسفانه سال چاپش برای قبل از ۸۹ است. خب برود انقلاب، راسته جلوی دانشگاه کتاب بخرد، بهتر نیست؟

۴- با راه های جدیدی که برای دسترسی به کتاب پیدا شده، امروزه روز دیگر (به قول آن تبلیغ معروف) «کی میره تو غار»؟ شبکه اینترنت، خودش کتابخانه بزرگی است که علاوه بر همه آن چیزهایی که قبلا در هیچ کتابی نمی شد سراغشان را گرفت، حتی بسیاری از کتاب ها را هم می شود در آن پیدا کرد، با قابلیت سرچ اضافه. الان سایت های زیادی هستند که E-book های کتاب های فارسی را به شکل متنی یا تصویری به اشتراک گذاشته اند. می بینیدکه دیگر تنها راه کتاب بازی، سر زدن به نمایشگاه کتاب نیست. شاید با چند دقیقه جست و جو در شبکه هم بشود کتاب مورد نظر را پیدا کرد. نه؟

۵- تا همین هشت سال پیش، نمایشگاه کتاب همراه و همزمان بود با نمایشگاه مطبوعات، نمایشگاه نرم افزارهای چند رسانه ای و نمایشگاه کتاب های خارجی (الان نمایشگاه کتب خارجی، به صورت دوباره برگزار می شود؛ بخشی همراه با نمایشگاه کتاب در مصلی و بخشی جدا از آن). این همراهی چهار نمایشگاه با هم، معنی اش این بود که هر چیز خواندنی را می شود یکجا پیدا کرد و از آن طرف هم، اگر به نمایشگاه نیایی، تمام خواندنی ها را یکدفعه از دست می دهی. ولی الان این نمایشگاه ها از هم جدا شده اند، تازه کلی نمایشگاه کتاب دیگر هم در طول سال برگزار می شود (نمایشگاه کتاب دانشگاهی، نمایشگاه یاد یار مهربان، نمایشگاه های هفته کتاب، کتاب های مذهبی در نمایشگاه قرآن و ...) پس به قول معروف، «تیک ایت ایزی». این یکی نمایشگاه نشد، نمایشگاه بعدی!