جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

بررسی تاثیر نابرابری جنسیتی بر كارآفرینی زنان در ایران


بررسی تاثیر نابرابری جنسیتی بر كارآفرینی زنان در ایران

بخشی از هویت انسان تحت تاثیر جنسیت او شكل می گیرد صرفنظر از تفاوت های طبیعی كه اعضای دو جنس از جنبه های جسمانی و روانی با یكدیگر دارند, جامعه نیز به نوبه خود بر دامنه این تفاوت ها می افزاید

طی سالهای اخیر، میزان قابل ملاحظه‌ای از اندیشه‌ها و آرای اجتماعی، در زمینه مسائل و محدودیت‌های اشتغال زنان، به رشته تحریر درآمده است. از طرف دیگر، اولویت جامعه برای حركت در مسیر توسعه اقتصادی پدیده كارآفرینی را به موضوع مورد وجه محافل علمی تبدیل كرده است. در این مقاله كوشش شده از تلفیق این دو قلمرو موضوعی برای تبیین نازل بودن سطح كارآفرینی زنان شاغل ایران استفاده شود. نگارندگان این نوشتار ضمن به رسمیت شناختن تفاوت‌های طبیعی زنان و مردان بر این باورند كه نابرابری‌های جنسیتی موجود در جامعه زنان ایران، كه بیشتر جنبه اجتماعی وفرهنگی دارند، از قابلیت كارآفرینی زنان می‌كاهد. در این زمینه به نقش خانواده، نظام تعلیم و تربیت، باورهای كلیشه‌ای، ناهماهنگی انتظارات نقشی و مناسبات حاكم بر سازمان كار اشاره می‌شود.

● مقدمه

افزایش قابل ملاحظه زنان شاغل واقعیت انكارناپذیر جامعه ایران است. با وجود این، تجربه اجتماعی حاكی از آن است كه تعداد كمی از زنان شاغل كارآفرین هستند. برای ظهور فعالیت‌های كارآفرینانه وجود زمینه‌ها و شرایط‌ فرهنگی اجتماعی مناسب ضروری است. مطالعه موانع كارآفرینی زنان به شناسایی محدودیت‌های موجود، اصلاح مسیر آتی و در نهایت افزایش كارآیی فردی و اجتماعی آنان كمك می‌كند. هدف این مقاله توضیح این امر است كه نابرابری‌های جنسیتی چگونه می‌تواند از قابلیت كارآفرینی زنان بكاهد. هر چند كه این مقاله بر مبنای روش بررسی اسنادی – نه پژوهش میدان – تنظیم شده است، نگارندگان آن كوشیده‌اند در تشریح نظرات خود از یافته‌های پژوهشی سایر محققان استفاده كنند.

● تعریف كارآفرینی و كارآفرینان

كارآفرینی یك نوع كنش انسانی است كه در عرصه كار و فعالیت اقتصادی متبلور می‌شود. با وجود این، اقتصاددانان به این امر اذعان دارند كه كارآفرینی پدیده‌ای فرا اقتصادی است. این بدان معناست كه برخی ازپدیده‌ها كه تاثیر عمیقی بر اقتصاد دارند، در اساس دارای ماهیت اقتصادی نیستند (دراكو،۱۹۹۳:۱۳)

كارآفرینی عمل كارآفرین بودن است. این كلمه از اصطلاح فرانسوی entreprenure مشتق شده است كه به معنای قبول مسئولیت، تعقیب فرصت‌ها، تامین نیازها و خواسته‌ها از طریق نوآوری و راه‌اندازی یك كسب و كار تجاری است. (برچ،۱۹۸۶: ۴). كارآفرینی نظم اجتماعی اقتصادی سنتی را به چالش می‌طلبد و حتی ممكن است به تخریب آن بپردازد. یكی از ویژگی‌های كارآفرینی فقدان وجود قواعد و روشن و صریح است. از آنجا كه برای نظارت بر بازی كارآفرینی كتاب راهنما وجود ندارد، بنابراین برنده یا بازنده بودن و رفتار خلاف قاعده داشتن اجتناب‌پذیر است. از این رو پذیرش این اصل كه تمام نتایج كارآفرینی مثبت باشد یك توهم است (ماریسون، ۱۹۹۸: ۳). بنابراین فرد كارآفرین اگرچه هدفش ترقی وپیشرفت است، همواره آماده پذیرش خطر شكست است.

كارآفرینی اغلب خارج از چارچوب قواعد بوروكراسی به انجام می‌رسد. برای مثال، كارت‌های اعتباری را اولین‌بار بانك‌ها ابداع نكردند، یا دستگاه زیراكس را شركت‌های بزرگ تجهیزات اداری به وجود نیاوردند. بلكه این نوآوری‌ها مصداق عمل كارآفرینانی است كه اندیشه‌ای جدید را به چنگ آورده، آن را بسط داده و با مساعی خستگی‌ناپذیر خود تحقق موفقیت‌آمیز آن را به پیش برده‌اند.

این قبیل نوآوری‌های اغلب در یكی از پنج زمینه زیر تحقق می‌یابد:

▪ معرفی محصول یا خدمت جدید به طوری كه ارتقا كیفیت محصول یا خدمت موجود تلقی شود.

▪ ارائه روش جدیدی كه بازدهی را افزایش دهد.

▪ گشایش بازار جدید یا افتتاح بازار صادرات در قلمرو تازه یا دستیابی به منبع جدید.

▪ فراهم نمودن مواد جدید، محصولات نیمه‌ساخته یا موادجایگزین، و در نهایت .

▪ ایجاد سازمان جدید (برچ ۱۹۸۶: ۲۶).

به این ترتیب كارآفرینان به قلب نظام اقتصادی تبدیل می‌شوند و می‌توانند برای جامعه خود توسعه و رونق اقتصادی به همراه آورند. برخی از برجسته‌ترین خصوصیات فرد كارآفرین در جدول شماره (۱) منعكس می‌باشد.

جدول شماره ۱. ویژگی‌ها وخصوصیات رفتاری فرد كارآفرین

ویژگی‌ها / گرایش و رفتار

تعهد و عزم راسخ /سرسخت و مصمم‌بودن، توانایی به سرعت متعهد و غیرمتعهد شدن، انضباط، اصرار بر حل مسئله، آماده برای از دست دادن منافع، غرق شدن كامل در كار

قدرت رهبری / خودآغازگر، دارای معیارهای بالا (اما) نه كمال‌گرا، تشكیل‌دهنده گروه و قهرمان‌ساز، مشوق دیگران، رفتار مساوات‌طلبانه با دیگران، تقسیم ثروت میان افرادی كه در ایجاد آن سهیم بوده‌اند، نهراسیدن از تنهایی، شكیبا، متعلم و معلمی فراگیر

فرصت‌طلب بودن / شناخت دقیق نیازهای مصرف‌كنندگان، برانگیخته به سوی بازار، تمایل به ایجاد ارزش و افزایش آن

تحمل خطر،ابهام و عدم قطعیت / اتخاذ ریسك حساب‌شده، به حداقل رساندن خطر و سهیم‌شدن در خطر، از عهده تعارض و تناقض برآمدن، تحمل فقدان ساختمندی، فشار و تضاد، توانایی حل مشكلات و تركیب راه‌حل‌ها

خلاقیت و اعتماد به نفس / غیرمتعارف، دارای ذهنی باز، ناراضی از وضع موجود، توانا در انطباق و تغییر، ارائه راه‌حل‌های خلاقانه برای حل مشكلات، سرعت در آموختن، نهراسیدن از شكست، قدرت مفهوم‌سازی

تمایل به سرآمد بودن / سوی‌گیری معطوف به هدف و نتیجه، اهداف برتر اما واقعی، اشتیاق به موفقیت و رشد، نیاز اندك به مقام و قدرت، شوخ‌طبعی، آگاه از ضعف‌ها و توانایی‌‌ها

همانطور كه ملاحظه می‌شود، خلاقیت و نوآوری، اتخاذ ریسك حساب‌شده، استقلال و جهت‌یابی به سوی موفقیت جزو مولفه‌های اصلی كارآفرینی است (واتسون و كارن، ۱۹۹۶: ۲۵) چنانچه این ویژگی‌ها بخشی از ساختار روانی و شخصیتی زنان شاغل باشد، در این صورت آنها می‌توانند عملكرد (كنشی) كارآفرینانه داشته باشند. اگر به نظر می‌رسد كه زنان شاغل كمتر كارآفرین هستند، علت آن را باید در شرایطی جست‌وجو نمود كه مانع كشل‌گیری چنین ساختار روانی و شخصیتی می‌‌شود.

● عوامل محدودكننده كارآفرینی زنان

بخشی از هویت انسان تحت تاثیر جنسیت او شكل می‌گیرد. صرفنظر از تفاوت‌های طبیعی كه اعضای دو جنس از جنبه‌های جسمانی و روانی با یكدیگر دارند، جامعه نیز به نوبه خود بر دامنه این تفاوت‌ها می‌افزاید. از اینرو، گفته می‌شود جنسیت برخلاف جنس سازه‌ای اجتماعی است زیرا دارای معانی و دلالت‌های فرهنگی است (بورگاتا ومونتگمری،۲۰۰۰:۱۰۵۸).

اگر تفاوت‌های طبیعی میان دو جنس مبنای ارزش‌گذاری و امتیاز دهی متفاوت باشد، در این صورت نابرابری جنسی به وجود می‌آید. در افراطی‌ترین شكل، چنانچه اعضای یك جنس نسبت به جنس دیگر پست‌تر شمرده شوند، به طوری كه رفتار نابرابر با یك جنس عادلانه تلقی شود، در این صورت تبعیض رخ می‌دهد (رابرتسون، ۱۳۷۲: ۴۲۰) از طریق فرآیند جامعه‌پذیری كه از كودكی تا بزرگسالی به طور مداوم جریان دارد، هر فرد می‌آموزد از آن حیث كه زن یا مرد آفریده شده باید چگونه بیندیشد، رفتار كند و احساس كند (یوربرگ، ۱۹۷۴: ۱). به این ترتیب هویت جنسی افراد ساخته و پرداخته می‌شود. عنصرخود( self ) نیز در این فرآیند شكل می‌گیرد.

تحت تاثیر برچسب‌های مربوط به هر جنس عنصر خود تكوین می‌یابد. خود مجموعه ویژگی‌های فردی در نظر گرفته می‌شود كه عامل تفاوت و تشابه با دیگری است. خود دارای سه بعد است كه عبارتند از: خودپنداره، عزت نفس و معرفی خود. خودپنداره عبارت است از مجموعه باورهایی كه فرد در باره خود دارد. عزت نفس ارزیابی است كه فرد از ویژگی‌های منحصر به فرد خود دارد. جنبه سوم، یعنی معرفی خود، به رابطه بین خود و رفتار مربوط می‌شود (بدار، دزیل ولامارش، ۱۳۸۰: ۳۲). گرچه خود پدیده‌ای فردی و شخصی است، در خلاء ساخته نمی‌شود بلكه در جامعه و در فرآیند كنش متقابل با دیگران شكل می‌گیرد. بر این اساس،‌ چارلز هورتون كولی نظریه خود آینه‌سان را مطرح كرده است. از نظر او این كه در ذهن دیگران چگونه ظاهر می‌شویم، اینكه آنها درباره ما چه قضاوتی دارند، و تصوری كه از قضاوت‌ دیگران درباره خود داریم، خود ما را می‌سازد(ریتزر، ۱۳۷۴: ۲۸۸).

خانواده، نظام تعلیم و تربیت، باورهای كلیشه‌ای، رسانه‌های جمعی، هنجارهای اجتماعی رسمی و غیررسمی، شیوه تقسیم كار و توزیع منابع ارزشمند در انتقال نگرش‌های جنیسیتی و ساختن خود انسان نقش موثری دارند. بنابراین هویت جنسیتی یعنی تصورات، معانی، ارزش‌ها و انتظارات مربوط به یك جنس از طریق تعامل اجتماعی در عرصه‌های مختلف به اسنان منتقل می شود و ساختار روانی و شخصیتی او را می‌‌سازد. ساختار روانی كه تركیبی از ادراك، عاطفه و تكانه است، بر این واقعیت دلالت دارد كه آدمی چگونه و چرا احساس می‌كند، اراده می‌نماید و ادراك می‌كند (گرث ومیلز، ۱۳۸۰: ۵۴- ۵۶). شخصیت نیز نظام تمایلات فرد است. نظامی كه در آن نیازها هنجاری شده‌اند و دارای سو‌گیری عاطفی، هنجاری و شناختی هستند. تشكل و رشد شخصیت از طریق فرآیند جامعه‌پذیری و در برخورد با محیط‌‌های اثباتی، اجتماعی و فرهنگی صورت می‌گیرد. (چلبی، ۱۳۷۵: ۲۲۷ – ۲۳۰).

اگر فرهنگی جامعه با زنانه به شیوه‌ای نابرابرانه رفتار كند، یعنی در مقایسه با مردان آنان را با ویژگی‌های ضعیف یا منفی توصیف كند، یا اگر امكان دستیابی به فرصت‌ها و منابع ارزشمند اجتماعی را به خاطر زن‌بودن برای آنان محدود سازد، در این صورت به تدریج این مولفه‌ها جزئی از خودپنداره هویت زنان می‌شود. ادراك منفی یا ضعیف از خود، عزت نفس پایین، ارزیابی ضعیف از توانمندیهای خود احتمال شكل‌گیری ساختار روانی و شخصیتی مساعد كارآفرینی را كاهش می‌دهد. زیرا براساس ویژگی‌هایی كه برای كارآفرین برشمرده شد در صورتی می‌توان یك فرد را كارآفرین نامید كه در اندیشه تغییر و بهبود شرایط كارش باشد، فكری نو در سر داشته باشد، در برابر عدم قطعیت پایدار باشد و از قدرت رهبری و بسیج منابع در جهت هدف برخوردار باشد. در شرایط و فضای نابرابری جنسیتی این خصوصیات به سختی در زنان شكل می‌گیرد.

▪ هویت جنسیتی زنان

▪ نابرابری جنسیتی

▪ شخصیت وساختار روانی زنان

▪ كارآفرینی زنان

بنابراین اگر به نظر می‌رسد نسبت اندكی از زنان شاغل ایرانی كارآفرین هستند، باید یكی از دلایل – و نه همه - آن را در تاثیر نابرابری جنسیتی بر ساختار روانی و شخصیتی زنان جستجود نمود. زیرا تفاوت‌هایی كه مردم در انجام دادن كاری خاص در شرایط نسبتا یكسان از خود نشان می‌دهند، ناشی از تفاوت ابعاد شخصیتی آنان است (چلبی، ۱۳۷۵: ۲۶۴). این نوشتار كوششی است جهت توضیح این اصل كه نابرابری‌های جنسیتی، كه از طرق مختلف به زنان انتقال می‌یابد و نظام شخصیتی آنان را می‌سازد، چگونه از قابلیت كارآفرینی آنان می‌كاهد.

▪ خانواده

مولفه های مرتبط با نابرابری جنسی ابتدا از طریق خانواده به افراد منتقل می‌شود. در اولین مرحله تكامل جنسی، گسستگی دختران و پسران از مادر به طرز متفاوتی رخ می‌دهد. بر خلاف پسران، دختران به آرامی از مادرشان جدا می‌شوند. آنها تا هر زمانی می‌توانند مادر را در آغوش بگیرند یا از او تقلی كنند. در نتیجه هویت و ادراكی كه دختران از خود بدست می‌آورند با دیگری استمرار می‌یابد. بنابراین فقدان رابطه نزدیك با دیگران، حرمت نفس آنها را تهدید می‌كند و وجود آن موجب تولید حساسیت و شفقت عاطفی است. اما پسرها حس آگاهی از خود را از طریق كاهش ارتباط با مادر به دست می‌آورند، آنها یاد می‌گیرند كه بچه ننه نباشند، استقلال از مادر به آنها هویتی مردانه می‌دهد. (گیدنز، ۱۳۷۳: ۱۸۵). به علاوه ، والدین به استقلال یافتن دختران و پسران واكنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند. پسرها زودتر از دختران همسال خود اجازه دارند در سنین پایین دور از محیط خانه بازی كنند و برای خرید یا تفریح با دوستان خود بیرون بروند. والدین هنگامی كه دخترشان فعالیتی را به تنهایی انجام می‌دهد اضطراب درونی خود را نشان می‌دهند، در حالی كه در موقعیت مشابه نسبت به استقلال عمل فرزند پسر احساس غرور و شادمانی می‌كنند و با انتقال این حساس به فرزند پسر حس اعتماد به نفس او را تقویت می‌كنند (نوابی نژاد، ۱۳۷۹: ۳۷).

نوع سرگرمی‌ها و بازی‌های دو جنس نیز به نابرابری‌های جنسی می‌افزاید. دختران معمولا به سرگرمیهایی مانند عروسك بازی كه عواطف آها را پرورش می‌دهد و كمتر ذهن آنها را به تكاپو وادار می‌سازد هدایت می‌شوند. در حالی كه بازی‌های پسران با تحرك جسمی، پرخاشگری و ارتباط بیشتر با طبیعت همراه است و اغلب قدرت تفكر و آفرینندگی آنان را تقویت می‌كند. علاوه بر این، دختران در دوران نوجوانی محدودیت بیشتری برای تجربه و درك محیط‌های مختلف دارند. آنها معمولااز خطرات آشكار و پنهان ترسانده می‌شوند. یافته‌هایی یك پژوهش تجربی نشان می‌دهد كه ۸۸ درصد از مادران ایرانی دختران خود را به مراتب كمتر از پسرها به استقلال، خودكفایی و پیشرفت تشویق می‌كنند (سیدان، ۱۳۷۸: ۱۵۳). چنین آموزه‌هایی حتی در بسیاری از موارد دختران را دچار تردیدهایی جدی می‌سازد. مطالعه‌ای تجربی در مورد دختران تیزهوش نشان می‌دهد بسیاری از آنها به خاطر پرهیز از طرد شدن، سطح آرزوها و انگیزه‌های اجتماعی و شغلی خود را از مردها پایین‌تر می‌آورند و دچار ترس از عدم موفقیت می‌شوند.(بازرگان، ۱۳۷۶: ۳).

نویسندگان: فاطمه جواهری، سرور قضاتی

منبع مقاله: www.iransociology.org

منابع

احمدنیا، شیرین(۱۳۸۰)، ”برخی عوامل فرهنگی – اجتماعی مؤثر بر مشاركت محدود زنان“ ،نامه انجمن جامعه‌شناسی ایران، ویژه‌نامه دومین همایش مسائل اجتماعی ایران، شماره ۴ .

بازرگان، زهرا(۱۳۷۶)، ”نقش آموزش عالی در شكوفایی استعدادهای درخشان“، مجموعه مقالات زن در یافته‌های نوین پژوهشی، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.

بدار لوك، ژوزه دزیل و لوك لامارش(۱۳۸۰)، رواشناسی اجتماعی، حمزه گنجی،تهران: انتشارات ساوالان.

پاكنهاد، مریم(۱۳۸۰)، ”زن در زبان فارسی“، پژوهش زنان:فصلنامه مركز مطالعات و تحقیقات زنان، دوره اول، شماره ۱.

چابكی، ام‌البنین (۱۳۷۴)، ”تأثیر باورهای غلط و نگرش‌های منفی بر میزان مشاركت اجتماعی زنان“، همایش زن و توسعه فرهنگی در دانشگاه الزهرا.

چلبی مسعود(۱۳۷۵)، جامعه‌شناسی نظم: تشریج و تحلیل نظم اجتماعی، تهران: نشرنی.

خسروی، زهره(۱۳۷۸)، نقش تأهل واشتغال بر خودپنداره زنان ایرانی در كتاب زن در یافته‌های نوین پژوهشی، تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا.

رابرتسون،ایان(۱۳۷۲)، درآمدی بر جامعه با تأكید برنظریه‌های كاركردگرایی، ستیز و كنش متقابل نمادی، حسین بهروان، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.

رفیع‌پور، فرامرز(۱۳۷۶)، توسعه و تضاد: كوششی در جهت تحلیل انقلاب اسلامی ومسائل اجتماعی ایران، تهران‌: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

ریتزر،جورج (۱۳۷۴) نظریه جامعه‌شناسی در دوران معاصر، محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.

سادات، محمدعلی(۱۳۶۱)، خصوصیات زن ، تهران: انتشارات نهضت زنان مسلمان.

سخاوت، جعفر(۱۳۸۰)، ”وضعیت اشتغال زنان در ایران با تأكید بر اشتغال فارغ‌التحصیلان ومدارس حرفه‌ای دختران در شهر تهران“ ، نامه انجمن جامعه‌شناسی، شماره ۵.

سفیری، خدیجه(۱۳۷۷)، جامعه‌شناسی اشتغال زنان، تهران: انتشارات تبییان.

سیدان، فریبا(۱۳۷۸)، ”نگرش‌های كلیشه‌ای در امور زنان“ در كتاب: زن در یافته‌های پژوهشی، تهران: دانشگاه الزهرا.

شارون، جوئل(۱۳۸۰)، ده پرسش از دیدگاه جامعه‌شناسی، منوچهر صبوری، تهران:نشرنی.

شادی‌طلب،ژاله(۱۳۷۷)، ”مدیریت زنان:ضرورت تغییر رفتار در نقش مدیریت“ در مجموعه مقالات نخستین همایش جامعه‌شناسی و مدیریت، سازمان مدیریت صنعتی.

صابر،فیروزه(۱۳۸۱)، راههای توسعه كارآفرینی زنان در ایران: راهكارهای تواناسازی زنان در راستای برابری اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی در ایران، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.

صداقت، سعید و زهرا زاهد(۱۳۷۴)، ”نقش‌های جنسیتی درتصاویر كتاب‌های درسی دوره ابتدایی“،فرزانه: ویژه مطالعات و تحقیقات مسائل زنان، شماره ۵.

عباسی، صفورا(۱۳۸۱)، تضادخانوادگی زنان شاغل و عوامل مؤثر برآن، پایان‌نامه كارشناسی ارشد پژوهشگری اجتماعی، استاد راهنما: دكتر فرامرز رفیع‌پور، دانشگاه شهید بهشتی، گروه جامعه‌شناسی.

كریمی، یوسف(۱۳۷۷)، روانشناسی اجتماعی نظریه‌ها، مفاهیم و كاربردها، تهران: انتشارات ارسباران.

گیدنز،آنتونی (۱۳۷۳)، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشرنی.

گرث هانس و سی رایت میلز(۱۳۸۰)، منش فرد وساختار اجتماعی روانشناسی نهادهای اجتماعی، ترجه اكبر افسری، تهران : انتشارات بركه.

گروه پژوهشهای آماری وانفورماتیك(۱۳۷۹-۸۰) آمار آموزش عالی ایران، تهران: مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی.

مجتهدی، مهین(۱۳۸۰)، ”بررسی باورهای جنسیتی در محتوای كتابهای درسی دوره ابتدایی“، جزء مقالات ارائه شده در همایش ملی اصلاحات در آموزش وپرورش، دبیرخانه همایش.

محمدی اصل، عباس(۱۳۸۱)، درآمدی بر جامعه‌شناسی مشاركت سیاسی زنان: جنسیت ومشاركت، تهران : انتشارات روشنگران ومطالعات زنان.

نوابی‌نژاد، شكوه(۱۳۷۹)، روانشناسی زن، تهران: انتشارات ایرانیان.

نوروزی، كامبیز(۱۳۸۰)، ”حقوق زنان طرح مسئله‌ای دیگر“، نشریه زنان شماره ۶۷.

Abercombie, Nicholas , Hill, Stephen & Turner, Brayan s.(۱۹۸۴) The penguin Dictionary of Sociology , United states of America : Penguin Books.

Baron Robert A & Greenberg, Jerald(۱۹۹۰) Behavior in Organization, Understanding and Managing the Human side of Work , Unit

d states of America : Allyn & Bacon.

Bilton, Tony. et al.(۱۹۹۷) Introductry sociology, United states of America : Mac millan.

Brogatta, Edgar F.& Montgomery V.(۲۰۰۰) Encyclopedia of sociology, United states of America : Mac Millan Referece.

Burch, john G.(۱۹۸۶) Entrepreneurship, United States of America : John Wiley& sons.

Drucker, Peter F.(۱۹۹۳) Innovation & Entrepreneurship, Newyork: Library of congress cataloging in Publication Data.

Jones, Edward(۱۹۸۹) The social science Encyclopedia Ed: Kuper Adam & Kuper Jessica, London & NewYork: Routledge.

Morrison, Alison(۱۹۸۹) Entrepreneurship: An international perspective, Great Britain : plant tree.

Watson, Alexander. Karen Halm& Olander Wise(۱۹۹۶) The entrepreneur`s complete source Book, United states of America: Prentice Hall.

Woolfolk, Anita(۲۰۰۱), Educational Psychology , United states of America : Allyn & Bacon Pub.

Yorburg, Betty(۱۹۷۴) Sexual Identity, Sex Roles &social change, United states of America : A Wiley Interscience Publication.

فاطمه جواهری عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم تهران است. از ایشان تاكنون مقالاتی در مجلات داخلی به چاپ رسیده است. علایق پژوهشی ایشان در زمینه جامعه‌شناسی پزشكی، ارتباطات جمعی وسازمانهاست.

سرور قضاتی كارشناس ارشد جامعه‌شناسی وپژوهشگر مسائل اجتماعی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.