چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

بودن یا نبودن


بودن یا نبودن

قائلان به عدم حضور در انتخابات جدا از ارائه استدلالهای حاوی دیدگاههای ارزشی باید ثابت کنند که شرکت نکردن در انتخابات در نهایت به نفع جریان اصلاح طلبی در کشور تمام می شود

۲۷۳ تن از نامزدهای ردصلاحیت‌شده منتسب به اصلاح‌طلبان، در بررسی مجدد توسط شورای نگهبان تائید صلاحیت شدند.

پیش از این با ردصلاحیت‌های گسترده توسط هیات‌های اجرایی، این سوال در اذهان فعالان و نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب مطرح بود که با توجه به یکدستی تقریبی نیروهای تایید شده، آیا باید باز هم در انتخابات شرکت کرد. البته پاسخ مثبت به این سوال با توجه به تنگ شدن عرصه‌های سیاسی و مطبوعاتی بر اصلاح‌طلبان کمی مشکل بود. شاید برخی نیروهای اصلاح‌طلب با بدبینی کامل در پاسخ به این سوال جواب بدهند که جناح اقتدارگرا با قلع وقمع کاندیداهای اصلی جناح مقابل جایی برای حضور رقابتی و اصولی به معنای تقابل دو جناح چپ و راست باقی نگذاشته است و اندک نیروهای اصلاح‌طلب هم که تایید صلاحیت شده‌اند نباید در انتخابات شرکت کنند زیرا اقتدارگرایان حضور آنان را شاهدی بر برگزاری آزاد انتخابات گرفته و مانور تبلیغاتی وسیعی مبنی بر آزاد بودن انتخابات به راه می‌اندازند در حالی که نتیجه انتخابات با عنایات‌ هیات‌های نظارت و اجرایی تاحدودی از قبل مشخص شده است. نکته مهم در رد این استدلال آن است که ضرورت حضور در انتخابات تنها به میزان تایید یا رد صلاحیت نیروهای اصلاح‌طلب بستگی ندارد.

عدم حضور در انتخابات به آن انداره که تصمیمی ((ارزشی)) در اعتراض به برگزار نشدن انتخابات کاملا دموکراتیک است، به همان میزان و شاید بیشتر باید امری ((حقیقی)) و ((عقلایی)) باشد یعنی در یک چارچوب نظری اصلاح‌طلبانه مددکار شعارها و آرمان‌های این جریان باشد. قائلان به عدم حضور در انتخابات جدا از ارائه استدلال‌های حاوی دیدگاه‌های ارزشی نظیر« ((امکان رقابت کاملا آزاد انتخاباتی وجود ندارد)) یا (( با حضور حداقلی اصلاح‌طلبان در مجلس امکان اصلاح‌گری منتفی است)) باید ثابت کنند که شرکت نکردن در انتخابات در نهایت به نفع جریان اصلاح‌طلبی در کشور تمام می‌شود و قطار اصلاحات از حرکت تدریجی خود باز نمی‌ایستد.

تجربه انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، مجلس هفتم و شورای شهر دوم نشان می‌دهد که ((حضور مردم با نسبت معین)) یا ((عدم حضور مردم)) تنها به نفع جریان اقتدارگرا تمام می‌شود. از سویی عدم حضور منسجم یا حضور همراه با تردید گروه‌های مختلف اصلاح‌طلب در انتخابات به طریق اولی بر مشارکت هدفمند و گسترده مردم تاثیر منفی می‌گذارد. تجربه هر کدام از انتخابات مذکور گواه آن است که عدم حضور به معنای پا پس کشیدن از ادعاها و اعتقاداتی است که مبنای حماسه مردمی دوم خرداد بوده است، حرکتی که با قبول این پیش‌فرض که دخالت نیروی خارجی مرهم دردهای جامعه ایران نیست، به توسعه همه‌جانبه جامعه ایران از طریق ترویج آگاهی میان توده مردم، بازتعریف ایجابی شعارهای انقلاب به ویژه شعار آزادی، تکیه بر ظرفیت نیروهای داخلی وحضور عقلایی و صبورانه در سیاست همت گماشت.

مساله حضور در انتخابات و راهیابی اصلاح‌طلبان ولو حداقلی به مجلس هشتم، آنجا اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که جریان تازه وارد به عرصه سیاست - نه سایر عرصه‌ها- و حاکم بر مجلس و دولت فعلی دوران استقرار خود را طی می‌کند و حاضر نشدن اصلاح‌طلبان در انتخابات می‌تواند این روند را در جهت نهادینه شدن حضور آنان سرعت ببخشد.

از سویی با پایان انتخابات مجلس هشتم با فاصله زمانی نسبتا اندک، انتخابات ریاست‌جمهوری در پیش است و اصلاح‌طلبان برای حضور در این عرصه از مهره‌های قابل اتکا و محبوب میان مردم برخوردار هستند که منع حضور آنان در عرصه رقابت به‌سادگی انتخابات مجلس و بدون پرداخت هزینه‌های فوق‌العاده گزاف میسر نیست. عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس با ایجاد فضای یاس و نومیدی اولا بر حضور مردم به‌ویژه طبقه متوسط در انتخابات ریاست‌جمهوری تاثیر منفی می‌گذارد، ثانیا چهره‌های مردمی و مقبول اصلاح‌طلب را برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری مردد می‌کند.

از سوی دیگر با توجه به توقیف و محدودیت‌های ایجادشده برای رسانه‌های اصلاح‌طلب این جریان در مقابل همتای اقتدارگرایش با معضل کمبود سخنگاه نیز روبروست. عملکرد جناحی رسانه ملی نیز سبب می‌شود تا حجت بر اصلاح‌طلبان تمام شود که حتی حضور قطره‌ای در مجلس، موثرترین راه برای رساندن صدای اصلاح‌طلبی به گوش جامعه است.

نفی عملکردهای غیرقانونی و خلاف مصالح مملکت و ارایه راه‌حل‌های ایجابی در مقابل کجی‌های موجود در ذات اندیشه اصلاح‌طلبی است. گرچه ممکن است اصلاح‌طلبان اقلیت کمی را در مجلس هشتم تشکیل بدهند و به این دلیل از ارائه و تصویب برنامه اصلاح‌گرایانه باز بمانند اما می‌توانند با حضور در مجلس و حفظ رویکرد انتقادی، مواضع گروه‌های اصلاح‌طلب را درباره مسایل مختلف، از طریق تریبون خانه ملت بیان کنند و همچنین مرزهای اعتقادی و اجرایی خود را با اقتدارگرایان در عرصه حکومت حفظ کنند.

خاتمه آنکه اصلاح‌طلبی در بطن خود حاوی آموزه‌های ارزشی نظیر ((زندگی بهتر برای همه)) و ((امکان آزادی اندیشه‌ورزی و بیان آن برای همگان)) است اما نباید فراموش کرد در کنار این ارزش‌ها حرکت بر مدار عقلانیت روی دیگر سکه اصلاح‌طلبی است که غفلت از آن باعث ار دست رفتن فرصت‌ها و پدید آمدن ضررهای سنگین است. آنگونه که در چند سال گذشته رخ داده است.

آرش محبی