جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

تابستان تب دار تلویزیون با آب وآه و


تابستان تب دار تلویزیون با آب وآه و

اوقات فراغت خود را با قاب جادو یا همان زوروی این روزها می گذرانید

به هر حال تابستان در کشور ما با تعطیلی بلندمدت همراه است و همین هم باعث می شود هم نسلان ما وقت بیشتری برای گذراندن داشته باشند، وقتی که یا درست می گذرد و می شود: غنی سازی اوقات فراغت و یا هویجوری(!) پر می شود که به قول برخی مسئولان محترم و دانشمند ما می شود: پر کردن اوقات فراغت. و راه سومی هم هست که خدای نکرده خیلی پر می شود و سر می رود و می شود: ترکاندن جوانی به قیمت صفاسیتی! اینجاست که نقش زورو یا همان «رسانه» پررنگ می شود؛ آنقدر که هم می تواند آرزوی مدیران را برآورده سازد - فرهنگ سازی- و هم می تواند در ترکاندن جوانی به وقت گرما؛ بسیار کارساز و موثر باشد.

اگر نشسته اید که ما بگوییم رسانه ملی در کشور ما جوانان را به مرحله سوم پرت می کند؛ عمرا! منتها اینکه بگوییم رسانه ملی باعث می شود؛ هم نسلان عزیز ما به سراغ ماهی گیری از آب های گل آلود امواج ماهواره ای بروند...باز هم عمرا! می خواهید صفحه ما را سیاه نما جلوه دهید؟ ها ها ها! دستپخت امروز بچه های نسل سوم پیش بینی رفتار رسانه ملی بویژه تلویزیون برای تابستان داغ ۹۰ است که دست بر قضا ماه مبارک رمضان را هم در دل خود دارد.این یعنی علاوه بر برنامه ریزی های(؟) مرسوم باید نیم نگاهی هم به روزه داری مردم داشته باشند؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم بخشی از دین داری مردم متاثر از رسانه ها بالاوپایین می شود که این البته تنها با پخش منبر و سخنرانی قابل حل نیست بویژه برای آن دست مدیرانی که علاقه عجیبی به آمار و دقایق برنامه سازی دارند بی آنکه بگویند از این همه دقیقه، چقدرش مفید بود و چقدرش اصلا دیده شد! ما که امیدواریم یک مسئول صاحب منصبی این چند خط را بخواند و چشم شیطان کور؛ کمی به فکر فرو برود و یک اقدامی بکند تا دیر نشده است البته.چون اصولا مسئولان در کشور ما تا دلتان بخواهد از انتقاد «استقبال» می کنند، فقط همین! چی؟ می خواهید بگویید ما داریم رسانه ملی را تضعیف می کنیم که مثلا گوشش به حرف حسابی بدهکار نیست؟ شدیدا تکذیب می کنیم! ما فقط می خواهیم به نسل سومی ها بگوییم اصل داستان از چه قرار است؛ بفرمایید تا از دهان نیافتاده است.

● یک برنامه چطور تولید می شود؟

فرض کنید شما به عنوان یک دلسوخته فرهنگی با یک طرح برنامه خوب و مفید به یکی از گروه های تولیدی یکی از شبکه های سازمان صداوسیما مراجعه کرده اید. مدیر مربوطه طرح شما را نگاهی می اندازد و می گوید: طرح خوبی است اما این کارها کلیشه شده ما دنبال طرح ها و برنامه های نو هستیم؛ برنامه (...) را دیده اید؟ بیش از ۹۹ درصد مردم از آن رضایت دارند. ولی با این حال به شما خبر می دهیم...

شما از دفتر کار ایشان خارج می شوید تا دو روز به نام آن برنامه فکر می کنید و دست آخر مشخص

می شود آن برنامه مورد نظر آقای مدیر اصلا بیننده ندارد و هیچکس نمی داند چی به چی هست! شما اگر توانستید مهره یازدهم ستون فقرات خود را با پشت آرنج لمس کنید؛ حتما آن مدیر با شما تماس خواهد گرفت اما دست بر قضا سه ماه بعد؛ برنامه پیشنهادی شما در سطحی کاملا آبکی و ضعیف تر از آنچه در ذهن داشتید روی آنتن می رود و چه به به و چه چه ی هم برایش راه می اندازند. شما حتما در اینجا سخنان گهربار مدیر مربوطه در ذهن تان مرور می شود که دنبال ساختارشکنی و برنامه های جذاب و دوری از کلیشه و ...بود. بی زحمت نگاهی به کنداکتور یکی از شبکه های سیما بیاندازید؛ سرشار است از برنامه های تکراری و کلیشه ای و گاه حال به هم زنی که همه می دانند نباید تولید و پخش شود اما چه کنیم که آنتن خالی است و جمع تهیه کنندگان سیما از تعداد انگشتان دو دست در یک شبکه فراتر نمی رود، مگر اینکه حاجی بگه! در نتیجه این جماعت

تهیه کننده در تمام طول سال ۲۶ ساعته - با احتساب همان دو ساعت اضافه مشهور - در حال تولید هستند! اصلا فکرتان به سمت ارتباط های پنهان

تهیه کننده ها با برخی مدیران نرود؛ که اصلا راضی نیستیم! مدیون اید اگر اینطوری فکر کنید!

● بازار کپی کاری بدجوری داغ است!

واقعا خیلی سخت است که مدیران ما این نکته را هضم کنند که هر برنامه ای که آنطرف آب، گرفت لزوما اینطرف آب هم نمی گیرد؟ جذابیت های کاذبی که آنطرفی ها در برنامه سازی دارند و آزادی های بصری که چاشنی کارشان می کنند طبیعتا بیننده برنامه را بالا می برد. مثلا در یک مسابقه پر هیجان، خانم ها باید از دیوار راست بالا بروند و بعد بپرند داخل یک حوضچه پر از مارهای آبی...اینجا چطور می خواهیم این مسابقه را کپی کنیم؟؟ مردها را در حوضچه مارهای آبی تصور کنید؛ خنده دار می شود نه مهیج! و تصور کنید خانم هایی که در حال جیغ زدن در حوضچه برنامه اصلی هستند...این یک مثال ساده بود تا آقایان تا یک چیزی از آنتن ماهواره همسایه شان دیدند : چی؟ می خواهید بگویید مدیران ما خودشان ماهواره دارند ولی به مردم می گویند ماهواره تماشا نکنند؟ شدیدا تکذیب می کنیم و تاکید می کنیم که این ایده ها از آنتن ماهواره قاچاقی همسایه بی ادب مدیران به ذهن ایشان می رسد : نمی شود آن را کپی کرد برای تلویزیون و یا رادیوی خودمان. حداقل بدون «بومی سازی» نمی شود. این برنامه های گفتگو محور لوس و مسابقه های مسخره ۴گزینه ای که مجری برنامه کمپلت جواب سوال ها را می گوید و کلی هم ذوق می کند از هوش مخاطب، از همین دسته برنامه ها هستند.

● هر شبکه، یک استودیو

تابستان یعنی ماراتون شبکه ها برای تولید برنامه های دهان پرکن. حالا محتوای برنامه چی هست؛ مهم نیست. مهم این است که دائم در آنتن زنده برنامه اعلام شود که ۱۴۷ هزار نفر تا این لحظه برای ما پیامک فرستادند. یا اخبار برنامه دیشب ما امروز روی خروجی ۲۰ هزار سایت کشور قرار گرفته بود. یا مردم توی کوچه و بازار دائم به ما می گویند چرا برنامه تان دیر پخش می شود و ما عاشق

برنامه تان هستیم و...یعنی متر و معیار نوشابه هایی است که دوستان برای خودشان باز می کنند. شما محال است ببینی در یک شبکه تلویزیونی، یک برنامه به خاطر ضعف و یا عدم استقبال، از کنداکتور پخش حذف شده است؛ نهایت زور شبکه این است که ساعت پخش آن را می فرستد ساعتی(!) که عرب نی انداخت و سگ پارس کرد!

با این حال امشب شبکه های تلویزیونی را تورق کنید؛ هر کدام یک برنامه شبانه دارند با یک استودیو و یا پارک و فضای سبز؛ هر شب چند عدد آدم به اسم «هنرمند و نخبه» می آورند؛ بیشتر هم از خود تلویزیونی ها می آورند که دائم از هم تشکر کنند و بگویند چقدر خوب بازی کردین؛ چقدر خوب نوشتین و چقدر خوبین شما کلا! بعد مجریان ارجمند تا می توانند به هم متلک می گویند و لوس بازی و حرف تکراری و شعار و نصیحت...دست آخر هم چند پیام اخلاقی و خلاص! از اینکه امشب هم با ما همراه بودید؛ ممنونیم؛ فردا شب هم مثل شب های قبل می آییم و حالا حالا هم هستیم...و این می شود داستان هر شبکه یک استودیو...

● نازنازان در رهند!

تابستان فصل چشم و هم چمشی شبکه ها برای پخش سریال هم هست؛ سریال هایی که ندید؛

می توان حدس زد درباره چه هستند. شک نکنید در همه شان «عشق و عاشقی» دو جوان و یا رقابت چند نفر برای ازدواج با یک نفر، و یا بدبختی یک عاشق خسته و فخرفروشی یک معشوق مغرور و...وجود دارد. اصلا فکر نکنید که یکوقت رسانه ملی به موضوعاتی مثل «ام اس، گرانی، اشتغال و بیکاری، زندگی های لوکس، اعتیاد، رشوه و ریا، سربازی، کنکور و...» می پردازد، این موضوعات نه تنها جذابیت ندارد! بلکه موضوع مورد علاقه مردم نیست. اصولا سریال های ایرانی بویژه دنباله دارهاشان به ویژه تر برای تابستان، باید غم داشته باشد، اشک مردم را در بیاورد، پیام اخلاقی داشته باشد ( غیر مستقیم ها؛ به یاد بیاورید مدیر مربوطه آن شبکه محترم را) و کمی تا قسمتی «هندی» باشد. چند وقت پیش بود که یکی از مدیران رسانه ملی در پاسخ به اعتراض یک رسانه برای خرید و دوبله و پخش بیش از اندازه فیلم های هندی گفته بود: نظرسنجی کردیم، مردم فیلم های هندی را خیلی دوست دارند!! به هر ترتیب ته داستان سریال های تلویزیونی «غم و آه و اشک و ازدواج» است در تمامی این موارد هم کمی دزدی و خلافکاری و جنایت پخش می شود و دست آخر تنبه و توبه و بازگشت که اصولا با «آب بستن» همراه است.

● هنگ کرده ایم!

اگر منتظر نشسته اید خواندن گزارش جمع و جور این هفته را با یک نتیجه گیری و پایان خوش تمام کنید، شرمنده! از بس راهکار ارائه دادیم؛ راهکار دان ما درد گرفته است! فقط شما نگاهی به لیست نویسندگان، بازیگران، تهیه کنندگان، کارگردانان و تیم تولید سریال ها و برنامه های جنگ گونه شبانه و صبحانه بیاندازید؛ با سالهای قبل هم مقایسه کنید، همه چیز دستتان می آید؛ به عبارتی در رسانه ملی، خیلی ساعت ها و خیلی برنامه ها، سند شش دانگ برخی آدم هاست. در نتیجه همه این ها که نوشتیم، باد هوا بود! نه مدیران به نسل نو اعتماد دارند و نه سیستم اجازه ورود به آدم های جدید و فکرهای جدید را می دهد؛ در نتیجه باید از همین تولیدات به شدت حمایت کرد و قبل از بعد از آن در مراسم های مختلفی از همه شان تقدیر و تجلیل کرد، از بس خوب کار می کنند و برای رضای خدا اصلا پولی دریافت نمی کنند و برنامه شان هم ابداعی و خلاقانه و دیدنی است! اصلا نیازی به جمع آوری آنتن های ماهواره نیست، باور کنید این طراحی های عمیق برنامه سازی و برنامه پخش کنی در تلویزیون، بازار شبکه های ماهواره ای را تخته کرده، اطلاع موثق داریم که برخی دیش های ماهواره ای از بی تحرکی تار عنکبوت بسته اند و تشنه یک نگاه محبت آمیز صاحبخانه ها هستند! مدیون اید اگر فکر کنید این چند خط را به تمسخر نوشته ایم، فکر نکنیدها؛ یقین داشته باشید! ضمنا به رادیو نپرداختیم چون دوستان خودشان هم رادیو را بی خیال شده اند و گفتند فقط برنامه داشته باشید و بفرستید روی آنتن؛ حالا اصلا برنامه به دردبخور هست، اصلا این مجری صدایش در می آید؟ اصلا کسی این برنامه را می شنود؟ اصلا تا به حال یک نفر با این برنامه تماس گرفته؟ اصلا کسی رادیو گوش می کند و...؟ حیف که رادیو زیاد حال و روز خوشی ندارد وگرنه چقدر این رسانه می تواند موثر و کارا و جذاب باشد.

● فقط که رسانه ملی نیست!

اصلا چه کسی گفته ما اوقات فراغت را با رسانه ملی سر می کنیم؟ بفرما آمار: ایروبیک و ایروبیک موزون یا حرکات موزون، در حال حاضر به صورت کاملا رسمی در مجموعه های ورزشی آموزش داده می شود. مثلا در یکی از این ورزشگاه ها در منطقه غرب تهران مشخص شد کلاس های ایروبیک و حرکات موزون ایرانی، عربی، اسپانیایی، ترکی، تکنو، هندی، hip hop و باله برگزار می شود، باقلوا! هزینه اش هم به صورت ماهانه دریافت می شود (۴جلسه در هر ماه) ۲۵ تا ۴۰ هزار تومان. آقایان و خانمان هم کلاسشان جداست؛ یعنی تفکیک جنسیتی رعایت می شود! البته ما هنوز در تلاشیم در گفتگو با کارشناسان علت گران تر بودن هزینه کلاس های خانم ها از آقاها را کشف کنیم!

آنها که از حضور در جمع شرم و حیا دارند؛ اصلا نگران نباشند؛ در میان مربیان و آموزش دهندگان ورزش ایروبیک، مربیانی هستند که آن را به صورت خصوصی و در منزل خود و یا منزل آموزش گیرنده، آموزش می دهند. دوره کامل رقص های عربی، ایرانی، تانگو، سالسا و هیپ هاپ ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان آب

می خورد. حداقل تلویزیون که چیزی یاد آدم نمی دهد؛ اینطوری طرف یه چیزی(؟!) یاد می گیرد. قابل توجه مسئولان محترم، مربوطه و غیر مربوطه!