چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

نابردبابری کم تحملی


نابردباری نیز همتراز گرایش و انگیزه آنی، در شخصیت معتادان جای خاصی دارد. صبر، بردباری، پذیرش و تحمل برای معتادان غریبه است. معتادای که چند روز است سیگار یا مشروب و یا هروئین …

نابردباری نیز همتراز گرایش و انگیزه آنی، در شخصیت معتادان جای خاصی دارد. صبر، بردباری، پذیرش و تحمل برای معتادان غریبه است. معتادای که چند روز است سیگار یا مشروب و یا هروئین را به قول خودش ترک کرده، تحمل کسی را که سیگار بکشد یا مست و نشئه باشد، ندارد. در موقع مصرف نیز تحمل کسانی که مصرف نمی کنند برای این فرد مشکل است. این یک واقعیت پذیرفته شده در روانشناسی است، کسی که نقص بزرگی دارد، طبعا و بطور اتوماتیک سعی در منحرف کردن توجه دیگران از تمرکز بر روی ضعف خود دارد.

بنابراین معتاد، اکثرا اسیر افکار غیرقابل انعطاف خود بوده، نگرش و تلقی او در مورد دیگران، در حالتی نابردبار و ناپذیرا قرار دارد. او به حدی به نقصهای خود حساس است که ناخودآگاه در دیگران دنبال همان نقصها می گردد تا آنان را محکوم کند. او از نقصهای شخصیت خود به شدت رنج می برد، اما از آنجا که این نقصها ابزارهای زندگی او هستند و برای تنازع بقا به آنها نیازمند است، بنابراین تعارضها و کشمکشهای روانی، میان فراخود و خود در وجودش آغاز می گردد. خود یا نفس فریاد می زند: من به مواد مخدر نیاز دارم. فراخود یا وجدان می گوید: مواد مخدر به اعتیاد و اعتیاد به زیر پا گذاشتن تمام اصول و تباهی زندگی ختم می شود. در این جا، سیستم دفاعی انکار با زیر مجموعه خود: ۱ـ دلیل تراشی یا کلاه شرعی.۲ـ توجیه.۳ـ فرافکنی وارد صحنه می گردند. خود برای راضی کردن فراخود می گوید: قبول دارم که اعتیاد چیز بدی است. انکار می گوید اما تو که معتاد نیستی.

زیر مجموعه انکار

توجیه می گوید: آدم باهوش و والایی چون تو مجاز است از تمام موهبتهای خدادادی بهره برداری کند. مواد مخدر هم موهبتی است که تو استحقاق و لیاقت آنرا داری.

دلیل تراشی می گوید: ببین چقدر خسته هستی و چقدر زیر بار تمام فشادهای زندگی آزار می شوی، تو انسان حساسی هستی و با افراد معمولی و عادی تفاوت داری، مواد مخدر برای افرادی نظیر تو ساخته شده است.

فرافکنی می گوید: به دنبال معتادی که وضعیتش بدتر و بیماریش حادتر است می گردد و این دیالوگ روانی را تکمیل کرده و می گوید: ببین، معتاد این است؛ تو که معتاد نیستی.

او همیشه به دنبال کسی می گردد که با انتقادات بمبارانش کرده و مانند کیسه بکس روانی از او سوءاستفاده کند شاید، تا شاید بدینوسیله عدم امنیت و احساس گناهی را که باعث عذاب وجدانش می شود، قدری تسکین دهد. با تعصب و پیشداوری، مذاهب، نژادها، قومیتها، طبقات مختلف اجتماعی، عقاید و فلسفه های دیگران را محکوم کرده و آنها را نیز تبدیل به کیسه بکس روانی جهت تخلیه فشارهای درونی می کند.

نویسنده :سید محمد هاشم زمانی