سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بررسی علت های چرخش مجدد سیما به سمت کمدی


بررسی علت های چرخش مجدد سیما به سمت کمدی

تغییر و تحولات پی در پی نگاه رسمی به حوزه مجموعه سازی یا بی مهری نسبت به کمدی سازان مطرحی چون عطاران و مدیری نیز درافت محصولات کمدی به ویژه در دو سال گذشته تاثیرات به سزایی داشته و اگر کارگردانان نام اشنایی چون سیروس مقدم و داود میرباقری را فاکتور بگیریم

در سه سال گذشته و طی صحبت های گوناگونی که با بازیگران، فیلمنامه نویسان و کارگردانان سینما و تلویزیون در محافلی چون جشنواره فیلم فجر، جشن خانه سینما، جشن دنیای تصویر و گردهمایی های این چنینی داشتم، نقطه اشتراک تمام نظرات در خصوص عملکرد سیما در بخش مجموعه سازی، به سمت و سوی غلبه آثار تلخ و درام با دزغم و اندوه بالا بود و حتی هنرمندان ، منتقدان و اصحاب رسانه نیز دلایل چنین رویکردی را درک نمی کردند.

به واقع منتقدان برنامه های تلویزیون از بعدی روانشناختی و با تحلیلی جامعه شناسانه به این مساله اشاره می کردند و حتی گاه شاخک نقد، چنان دایره واژگانی صریح و بی پرده ای را به خود می گرفت که ممکن بود با واکنش های حاشیه ای مدیران فرهنگی یا جریان سازی های مساله برانگیز برخی رسانه ها مواجه شود اما برآیند این پژوهش نظری سه ساله، نگارنده را در شرایط کنونی به نکته ای کلیدی می رساند.

از این جنبه باید اشاره داشت که مدیران سیما گرچه با دیدی درست، لزوم ایجاد تنوع در تولید مجموعه روتین را به عنوان یک راهبرد در نظر خود قرار دادند و از برآیند تفکر خود ملودرام "نرگس" را پس از سیطره چندین ساله کمدی نود شبی به مخاطب عرضه کردند اما به دلیل آنکه نتوانستند در تب و تاب هیجانی جامعه نسبت به اولین ملودرام روتین سیما به درستی نقاط قوت و ضعف این مجموعه را تحلیل کنند از اینرو با چرخشی سطحی به سمت تولید درام، راه دیگری را در مسیر جذب مخاطب پیمودند و این راه اگرچه در ابتدای حرکت کاملا هموار به نظر می آمد اما دور تسلسل درام اجتماعی و مبنا قرار دادن کلیشه ها یا رویکرد عوامانه به حوزه آسیب شناسی و نقد اجتماعی ، باز هم انتقادات را در سطحی افزایشی و روندی صعودی سبب شد.

در خصوص علت های نهادینه شدن موضع منفی و انتقادی نسبت به مجموعه های روتین تلخ و خانوادگی از یکسو و پس زدن تولیدات کمدی از سوی دیگرمی توان دلایل زیر را مطرح کرد:

الف) عدم شناخت جریان های اجتماعی و ارائه تصویری سطحی از مناسبات جامعه در اغلب تولیدات درام و کمدی

ب) ناتوانی در کنترل موج ها و حاشیه های اتفاق افتاده پیرامون آثار شاخص خانوادگی و کمدی

پ) عدم تحمل نقد در جامعه ایرانی

ت) دایره انحصاری تولید در مناسبات برجسته ملی و مذهبی و به تبع آن کلیشه ای شدن آثار

ث) حمایت ناکافی از مجموعه سازان برجسته در هنگام شکل گیری جریانات بازدارنده و حواشی مخرب

ج) شناخت نادرست از ماهیت مجموعه های روتین

چ) ممیزی های سلیقه ای و محدود کننده در خصوص برخی از مجموعه ها

ح) ارجح داشتن برخی شبه کارگردان ها در عرصه تولید کمدی که آثار خسته کننده و کسالت باری را رویاروی مخاطب قرار می داد

خ) به کار نبردن درست مولفه های جذابیت بخش در آثار تولیدی که در این وجه می توان به ضعف پایان بندی ملودرام "نرگس"، روان کاوی سطحی دلایل گسست در روابط والدین و فرزندان در "ترانه مادری" و "فاصله ها"، تاکید بر کلیشه ها بدون رویکردی خلاقانه در "چارخونه" و مسایلی از این دست اشاره کرد.

د) ضعف نظارت در هر دو حوزه پیش تولید و پس از تولید

ذ) ملاک قرار دادن نظرات غیرکارشناسانه و غیر فنی گروهی از مدیران و افراد که مشکلات و حواشی مخربی را پیرامون "شب های برره"، "ساعت شنی"، "یک مشت پر عقاب"، "مرد هزار چهره"، "بزنگاه"،"مختارنامه" و "شمس العماره" به وجود آورد. در این باب می توان به پایان ناگهانی و اعلام نشده "شب های برره"، جرح و تعدیل نابود کننده بر"ساعت شنی"، اعمال ممیزی های غیر کارشناسانه بر روی لهجه علیرضا خمسه و نیز رابطه خزرمعصومی و حامد بهداد در "یک مشت پر عقاب"، برآشفتن غیر منطقی و آنارشیستی کارکنان اداره ثبت احوال شیراز و روزنامه نگاران ورزشی نسبت به "مرد هزار چهره"، تحلیل نادرست از ساختار نمادین "بزنگاه" و موضع گیری منفی پیرامون نمایش ویژگیهای رفتاری و گفتاری نادر پرور، پایان بندی تحمیلی برای مجموعه "شمس العماره" و حذف صحنه های تاثیرگذار شهادت قمر بنی هاشم از "مختارنامه" اشاره کرد.

البته موارد دیگری چون تغییر و تحولات پی در پی نگاه رسمی به حوزه مجموعه سازی یا بی مهری نسبت به کمدی سازان مطرحی چون عطاران و مدیری نیز درافت محصولات کمدی به ویژه در دو سال گذشته تاثیرات به سزایی داشته و اگر کارگردانان نام اشنایی چون سیروس مقدم و داود میرباقری را فاکتور بگیریم در دیگر موارد، چندان مجموعه تاثیرگذاری دیده نشد و بیشتر به نظر می رسید که با نوعی بلاتکلیفی در تولید مجموعه های کمدی یا درام روبرو هستیم که هم هزینه های تولیدی را در جای درست خود به مصرف نمی رساند و هم فرصت های مجموعه سازی را در اختیار کسانی قرار می داد که دستاورد کاریشان تنها یک اثر ساده و سطحی بود که به عوام زدگی بیشترمجموعه ها منجر شد.

مواردی که برشمردیم پیش زمینه ورود به مبحث اصلی یعنی رمزگشایی از دلایل چرخش مجدد سیما به سمت تولید کمدی است که در این باب باید به نشست معاونت سیما با برنامه سازان کمدی اشاره داشت. این نشست که به دلیل حضور افراد مطرح برنامه سازی کمیک مورد توجه نگارنده نیز قرار گرفت دارای سرفصل های مهمی چون لزوم بررسی مجدد کمدی و زیرشاخه های آن، تزریق نشاط به جامعه در کنار انتقال مفاهیم تربیتی و اخلاقی ، نگاه روان کاوانه به ژانر کمدی ، بسترسازی مناسب و به دور از حاشیه برای تولید کمدی و در نهایت حمایت محکم رسانه ملی از تولیدات کمدی است و بدیهی است چنین سرفصل های خوبی اگر در مرحله اجرا نیز به درستی لحاظ شود، می توان به این مساله امیدوار بود که بازهم با آثار کمدی خوبی روبرو شویم.

در برآیندی کلی و با زبانی خودمانی، چرخش سیما به سمت کمدی مساله اعجاب برانگیزی نیست بلکه به عنوان یک امر حیاتی و در مسیر جذب مخاطب به کار گرفته شده تا شاید در آینده ای نزدیک، مخاطب تلویزیون باز هم بتواند با حاصل نگاه و فکر خلاق عطاران و مدیری به عنوان معماران محبوب کمدی تلویزیونی از نزدیک مواجه شوند.

نیما بهدادی مهر

منبع: مردم سالاری