جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

گفتگو با هاوانا مارکینگ



      گفتگو با هاوانا مارکینگ
ترجمه ی شیرین برق نورد

بزرگترین الهام بخش من، کیم لونگینوتو است
در جولای ۲۰۰۹ و در اولین نمایش فیلم ” ستاره افغان ” در نیویورک، هاوانا مارکینگ کارگردان این مستند از طریق ایمیل با سایت ایدا ) www.documentary.org ( گفتگو کرد و از تجربۀ خود در ساخت این فیلم گفت در زیر گزیده ای ویرایش شده از آن گفتگو آورده می شود. در جایی گفته بودی که مدتی طولانی است علاقمند به مسائل افغانستان هستی و از یک روزنامه نگار دربارۀ برنامۀ استعدادهای افغان شنیده بودی. چگونه کار بر روی این فیلم را آغاز کردی؟ آیا در پیدا کردن سرمایه گذار یا شریک مالی به مشکلاتی برخوردی؟ دیدگاهت چه بود؟
می دانستم که این ایدۀ درخشانی است که می تواند سفارشی نیز باشد. اما این اولین فیلم بزرگ من بود. قبل از آن، من تنها یک فیلم ۳۰ دقیقه ای ساخته بودم. بنابراین کار سختی پیش رویم بود. قبلا، یکبار شرایطی مشابه این بار را تجربه کرده بودم و آن وقتی بود که سفارش ایده ای را داشتم ولی سرمایه گذار اصرار بر شخص دیگری بعنوان کارگردان آن داشت. تصمیم خود را گرفتم که برای این فیلم اجازۀ اینکار را ندهم. می دانستم بهترین فرد برای کارگردانی این فیلم، خودم هستم. ابتدا به سراغ   Brit  Doc کانال چهار رفتم، جایی که برای ساخت مستندهای بلند و پرورش استعدادهای جدید، کمک مالی می دهد. آنها که رویا پردازانی دیوانه اند، سریعا به من ۱۵ هزار پوند دادند. پول خیلی زیادی نیست، اما همراه با حمایت و روابطشان همه چیز تغییر کرد. به تنهایی به افغانستان سفر کرده و به مدت یک ماه فیلمبرداری کردم. وقتی برگشتم، منطقا می دانستم که ایده ام با وجود حتی مقدار کمی از راش های کاراکترهایی جذاب کار خواهد کرد. سپس، ما به شرکت More 4 True Stories رفتیم. سندرا وی فَم به سرعت سفارش این کار را داد.

چه مدت زمانی ای را صرف فیلمبرداری در افغانستان کردید؟
۴ ماه

آیا تهدید آشکاری برای ایمنی تان در آنجا وجود داشت؟  
هیچگونه تهدید شخصی ای در میان نبود. اما یک توافق نامۀ عمومی می بایست دنبال می شد. شما می بایست تنها در مناطق امن فیلم می گرفتید. مثلا ما به قندهار، جایی که یکی از شخصیت های فیلمم از آنجا می آمد نرفتیم. آنجا برایمان خطرناک بود، اما مهمتر از همه، برای شخصیت زن فیلمم بسیار خطرناک تر بود که با جمعی از خارجی ها دیده شود. ما به او یک دوربین هندی کم دادیم و او برای ما مقداری فیلم از خودش تهیه کرد.

چگونه این حس غیر قابل پیش بینی بودن وقایع و خطری که در اطرافتان بود بر کارت بعنوان یک کارگردان و نیز پیشبرد فیلمت تاثیر گذاشت؟
افغانستان کشوری متغیر است و مشکلات می توانند در هر لحظه و هر جا اتفاق بیافتند. مثلا در شمال غربی کشور فرماندۀ ارتشی بود که رفتارش به طرزی ناگهانی عوض شد. بنابراین ما مجبور به لغو فیلمبرداری شدیم چراکه شبه نظامیان او شروع به داد و بیداد کردند. او از طالبان نبود. در واقع، او بخشی از دولت بود. بنابراین تو هرگز نمی دانستی چه اتفاقی در شرف وقوع است. خوشبختانه چون ما با تلویزیون محلی آنجا با نام طلوع که برنامۀ ستارۀ افغان را می ساخت کار می کردیم از طریق تیم اخبار آن به تمام اطلاعات به روز آنجا دسترسی داشتیم.
روز به روز، این روند در کار ما تاثیر می گذاشت چرا که ما قادر به برنامه ریزی از پیش به علت تهدید به ربوده شدن نبودیم. ما فقط می بایست در صحنه حضور می یافتیم و مقدار زیادی چای می نوشیدیم و امیدوار می بودیم که شخصی که می خواهیم از او فیلم بگیریم، با فیلمبرداری موافقت کند. در همان اوایل، متوجه شدم که این روند، منجر به ایجاد  آزادی بزرگی در کار من شده است. اینکه ما با اتفاق های فیلم همانطور که بود و همانجا که رخ می داد همراه بودیم.

در حالیکه فیلم مشاهده گرانه است و فاصله گذاری را حفظ می کند، همدلی مشخصی با شخصیت ستاره در فیلم رخ می دهد. فکر می کنی احساس کل روایت او بر شما و بر فیلم چه تاثیری گذاشته است؟
ستاره وقتی بر روی صحنه رقصید، شخصیت اصلی فیلم من شد. در همین صحنه است که لحن فیلم بطور کامل دستخوش تغییر می شود و هنگامیکه او متوجه عواقب اقدامات خود می گردد، واقعیت امروز افغانستان برای تماشاگران فیلم آشکار می گردد. داستان او، نگرانی من و به تبع آن، نگرانی تماشاگران، چیزی است که فیلم را تا این حد تاثیر گذار می کند. فیلم بیشتر از آنچه نگاهی سطحی به زندگی مدرن افغانستان امروز باشد به تریلری سیاسی تبدیل شده است. اگر ما به ستاره اهمیت نمی دادیم و البته اگر خود من در وهلۀ اول به او اهمیتی نمی دادم، حالا فیلم تا این اندازه قوی و مهم نشده بود.

فکر می کنی اگر برای ساخت این فیلم، فرصتی دیگر در اختیارت قرار می گرفت، فیلمی متفاوت از فیلم حاضر می ساختی؟ آیا به نظرت چیزی از قلم نیافتاده است یا چیزی وجود دارد که در این فیلم امکان پرداخت به آن را نداشته بودی؟
میلیون ها شیوۀ مختلف برای ساخت این فیلم وجود داشت همچنانکه میلیون ها مسائل مختلف می توانست وقتی ما در آنجا بودیم رخ دهد، اما وقتی شما مهلت زمانی مشخصی برای تحویل کار و بودجه ای معین داری، مجبور به تصمیم گیری و اقدام بر اساس آنها هستی. من صد در صد از فیلمی که ساخته ام راضیم و فکر نمی کنم آن را به گونه ای دیگر می ساختم. این بدین معنی نیست که این فیلم از هر نظر عالی است اما با در نظر گرفتن زمان و مکانی که ما در آن واقع بودیم، توازنی بسیار هوشمندانه بین محتوای صمیمی فیلم  و ساختار آن وجود دارد. می توان صحنه ها را دوباره تکرار کرد، اما با هر تکرار، روح آنها گرفته می شود.

آیا با شخصی از کاراکترهای فیلمت در تماس هستی یا اخیرا خبری از آنها داشته ای؟
بله، خبر دارم که مجری برنامۀ ستارۀ افغان، داوود صدیقی بالاخره توانست پناهندگی خود را در آمریکا بگیرد. این خبر بسیار خوبی برای اوست و من برایش خیلی خوشحالم. امنیت کابل در سال گذشته رو به انحطاط رفته و امید در آنجا بسیار کمرنگ شده بود.
می دانم که ستاره همچنان مشغول خواندن است و آهنگ هایش در رادیو پخش می شوند. شنیده ام که به تازگی نامزد کرده و این خبر، فوق العاده است.

تاثیر ساخت این فیلم برعلایق و آرمان هایت بعنوان یک فیلمساز چه بود؟ آیا این فیلم تو را به سوی ایده های فیلمهایی دیگر سوق داد؟
این فیلم مرا واقعا بر آن داشت تا داستان های بیشتری بگویم و فیلم های بیشتری بسازم. این فیلم به من این اعتماد به نفس را داد که قادر به در خدمت گرفتن شیوۀ کارگردانی فیلم های دیگری هستم و می توانم فیلم های بیشتری بسازم. فیلمسازی، صنعتی دشوار است و فشار آن در انگلستان گاه می تواند تو را به حد مرگ برساند. با ساخت فیلم ستارۀ افغان، من یک تیم فیلمسازی بی نقص و تهیه کنندگان ارشد عالی ای پیدا کردم: مایک لرنر و مارتین هرینگ. کسانی که بهترین حامیان من در ساخت این فیلم بودند. می دانم که با کمک آنها و یکدیگر ما قادر به ساخت فیلم های بیشتری هستیم.

آیا مشخصا فیلمسازی وجود دارد که الهام بخش تو باشد؟ فیلمی وجود داشت که برای شروع پروژه ات به آن رجوع کنی؟
بزرگترین الهام بخش من، کیم لونگینوتو است. شک دارم او میزان تاثیر عمیق خود بر مستند سازان انگلیسی را بداند. اینکه ببینی یک زن، فیلمهایی به این زیبایی،  شگفت انگیزی و با احساس می سازد و در عرصۀ حرفه ای موفق است و در عین حال، شخصیتی نازنین و دلپذیر دارد بسیار امیدوارکننده است. او درعین حال که روح و حس اتفاقات را حفظ می کند، ماهرانه آنها را در فیلمهایش به کار می برد. من تنها می توانم امیدوار باشم که راه او را دنبال کنم.

گام بعدیت چیست؟
ایده های زیادی در ذهن دارم. امیدوارم یکی از آنها به تحقق بپیوندد.

سایت فیلم ” ستاره افغان ” :
http://www.zeitgeistfilms.com/afghanstar

این مطلب اولین بار در سایت "و مستند" منتشر شده و برای تجدید انتشار به انسان شناسی و فرهنگ ارایه شده است.