چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

خانه و تنوع فضایی؛ ضرورت ارتباط نمادین با محیط



      خانه و تنوع فضایی؛ ضرورت ارتباط نمادین با محیط
منیژه (زهرا) غزنویان

شرح تصویر: ارتباط با «جهانِ شناختی و نمادین» در این خانه روستایی، از خلال عناصر متنی و تصویری روی طاقچه برقرار می‌شود. (عکاس: طیبه ابراهیمی، آلبوم گل‌نساء)
در یک گونه‌شناسی ساده و نسبتا شناخته‌شده، جهان ذیل سه مفهوم کلی «طبیعی»، «اجتماعی» و «شناختی» قابل تقسیم است. جهان طبیعی، آن چیزی است که موجودیت مادی انسان نیز بخشی از آن محسوب می‌شود و محیط بر انسان است. جهان اجتماعی، جهان قراردادها و ارتباطات انسانی است و درنهایت، جهانِ شناختی، به ذهن و دنیای درون آن اشاره دارد.

در پنج یادداشت پیشین از مجموعه یادداشت‌های خانه و تنوع فضایی، نیاز «ارتباط با خود» (در دو بعد ذهنی و جسمی)، نیاز «ارتباط با خانواده»، نیاز «ارتباط با دیگری» و نیاز «ارتباط با اشیاء» مورد بررسی قرار گرفت. با این حال بررسی فهرست تقاضاهای فضایی افراد گویای آنست که آن‌ها، نیازهای دیگری را نیز از فضای خانگی درخواست می‌کنند، فضاهایی که اغلب با بخش کالبدی خانه در ارتباط قرار دارند. یکی از این موارد، ارتباط با دنیای شناختی یا نمادین است که اغلب، حدودی از عینیت‌بخشی را مطالبه کرده و به طرق مختلف، با وجه کالبدی خانه گره می‌خورد. یادداشت حاضر قصد تشریح این مقوله را داشته و درواقع نوعی طرح مسئله است چرا که پرداختن به این موضوع، تمرکز بر فضاهای ثابت و نیمه‌ثابت را توامان مطالبه می‌کند درحالی که پژوهش پشتیبان این یادداشت، تنها فضاهای ثابت را آن هم با رویکردی خاص مورد بررسی قرار داده است. بنابراین هرگونه نتیجه‌گیری یا مدل‌سازی در این حوزه را می‌بایست به پژوهش‌های بیشتر و مشخص‌تر واگذار نمود.

در یک گونه‌شناسی ساده و نسبتا شناخته‌شده، جهان ذیل سه مفهوم کلی «طبیعی»، «اجتماعی» و «شناختی» قابل تقسیم است. جهان طبیعی، آن چیزی است که موجودیت مادی انسان نیز بخشی از آن محسوب می‌شود و محیط بر انسان است. جهان اجتماعی، جهان قراردادها و ارتباطات انسانی است و درنهایت، جهانِ شناختی، به ذهن و دنیای درون آن اشاره دارد. خاطرات و رویاها از عناصر مهم جهانِ شناختی هستند که پیوستاری زمانی را برای هر انسان شکل داده و نشانه‌هایی از گذشته و آینده محسوب می‌شوند. افراد عموما تمایل دارند این عناصر را در محیط پیرامونی‌شان مجسم ساخته و از این طریق باعث تقویت آن‌ها گردند. «خانه، پناهگاه رویاپردازی» تعبیر و تعریف باشلار از خانه است، اقلیمی که به نظر او «یکی از بزرگترین قدرت‌های ترکیب‌کننده اندیشه، خاطره و رویای آدمی است. گذشته و حال و آینده به خانه دینامیسم‌های گوناگون می‌بخشند که گه‌گاه به هم برخورد می‌کنند، گاه با هم درگیر می‌شوند و گاه نیز در زندگی محرک یکدیگرند.» (باشلار، 1391: 47)

نوربرگ شولتز، نیز خانه را محل «بازنمودهای خاطرات» می‌داند (شولتز، 1387: 146) جایی که «انسان خاطرات خود از جهان را در آن گرد آورده و آن‌ها را با زندگی روزمره خورد، خواب، صحبت و سرگرمی خود مرتبط می‌گرداند.» (همان: 143) آموس راپاپورت هم در این‌باره معتقد است که انسان، مدلی آرمانی از محیط زیست خود در ذهن دارد که آن‌را در محیط مصنوع به شکلی ناقص به تصویر می‌کشد. ساختمان‌ها و به یک معنا خود شهر، درواقع بیان فیزیکی ایده‌های انسان و بیان کننده آرزوهای او هستند که با یادآوری مدام این نظم، خود باعث تقویت و ترغیب شیوه‌های مطلوب رفتار نیز می‌شوند. او به موازات آن‌که جسمیت دادن به نظم ذهنی و تحمیل نظمی انسانی بر جهان را مورد تاکید قرار می‌دهد بر فرآیندی معکوس نیز اشاره می‌کند. به عبارت دیگر می‌گوید انسان‌ها قادرند محیط را با استفاده از اشاره‌ها و نشانه‌های آن معنی کنند و ذهن انسان همیشه درحال معنی‌سازی است.

پس از ذکر این مقدمه کلی می‌توان بحث را به صورت خاص به فضای خانگی آورد. افراد به چه شیوه‌هایی جهانِ شناختی خود را در خانه متبلور می‌کنند و این موضوع، چه ارتباطی با بُعد کالبدی خانه می‌تواند داشته باشد؟ یادداشت پیشین، ضرورت سازماندهی اشیاء در خانه و نیاز ساکنان به این مسئله را مورد بحث قرار داد. در کنار فضای انباری و کمد، فضاهای دیواری، از دیگر اشکال سازماندهی اشیاء در خانه بودند. آن‌ها در عین‌حال، ویژگی‌ای دوگانه دارند، از سویی، دسترسی راحت به اشیاء را ایجاد کرده و به اصطلاح عامیانه محل انبار وسایل «دم دستی» هستند و از سوی دیگر، «جلوی چشم» یعنی در معرض نگاه‌های مداوم و وقت و بی‌وقت ساکنان و گاه دیگران. در گذشته، انواع فضاهای دیواری در خانه‌ها وجود داشته و با نام‌های مختلفی چون طاقچه، رفه، پیش‌بخاری و... شناخته می‌شده‌اند. مروری بر چیزهایی که در این فضاها قرار می‌گرفتند به لحاظ فرهنگی قابل تامل است. یک اطلاع‌رسان با استناد به تجربه زیسته خود این موارد را برمی‌شمرد: گل، وسایل تزئینی و مجسمه و شمع و نیز قاب عکس‌های یادگاری، شانه، آینه، عطر، قرآن، جانماز و وسایلی که در روز چندین بار مورد استفاده قرار گرفته و به همین دلیل می‌بایست همواره جلوی دست باشند.

گذشته از وسایل پرکاربرد روزانه (عطر و شانه و...)، عناصری از جهانِ شناختی نیز به این فضا تعلق داشته‌اند، عناصری قدسی (قرآن و جانماز) و نیز عناصری از خاطرات گذشته یا آرزوها و رویاهای حفظ شده برای آینده. این عناصر شناختی می‌توانند جنبه کاربردی، مصرفی و آیینی داشته باشند، مانند جانماز و یا صرفا نمادین باشند، مانند قاب عکسی یادگاری از یک سفر مطلوب یا عکسی از کودکی فرزندان یا عزیزان از دست داده. کارکرد نمادین این عناصر دسته دوم، به تعبیر راپاپورت، یادآورنده بودن و نیز تقویت‌کننده ذهن است. نیازی که در چارچوب این پژوهش، تعبیر ارتباط با «نمادها و دنیای شناختی» برای آن به کار برده شده است. ساکنان مورد بررسی، از تمایل خود به داشتن این ارتباط در خانه، به شیوه‌های مختلفی پرده برمی‌داشتند. به عنوان مثال، این اطلاع‌رسان با اعتراض می‌پرسد: «قاب عکس‌ها و یادگاری‌ها را باید کجا بگذاری؟ با گذاشتن در چمدان و دور از چشم، عملا باید خاطراتت را محو کنی!» او در خانه‌ای زندگی می‌کند که ظاهرا با استدلال‌های فنی به منظور کاهش وزن ساختمان و کم شدن خطر در هنگام زلزله، از آجر سفال به جای آجر خشتی ساخته شده و همین مسئله، دیوارها را در برابر اتصال هر شی‌ای به آن‌ها سست و ناتوان ساخته است. همسر او در توضیح این موضوع می‌گوید: «دوست داشتم از دیوارها می‌توانستم استفاده کنم و این‌قدر بلااستفاده نبود ولی نمی‌شود چون سفال است و کشش نگه داشتن قاب و تزئینات را بر روی خود ندارد.» این موضوع را پسر جوان خانواده نیز در مصاحبه جداگانه‌ای که با او انجام شده مورد تاکید قرار داده و توضیح می‌دهد که علاقمندی زیادی به نسبت قاب عکس شخصیت‌های علمی مورد علاقه‌اش به دیوار دارد ولی با ممانعت پدرش مواجه می‌شده و تا مدت‌ها فکر می‌کرده که علت این مخالفت، وسواس پدر در نو ماندن خانه و تمیز نگه داشتن دیوارهاست ولی بعدا متوجه می‌شود که علت اصلی به جنس دیوارها و تجربیات ناموفق و ناخوشایند والدین در این زمینه برمی‌گردد. اطلاع‌رسان دیگری نیز به موضوع سستی سقف خانه در برابر نگه داشتن لوستر اشاره کرد و حادثه‌ سقوط آن که می‌توانست آسیبی جدی به کودک نوزادشان وارد کند و یا در موردی دیگر، مشخص نبودن نقشه تاسیساتی خانه و خصوصا مسیر سیم‌های برق و حادثه برخورد سر دریل با یکی از آن‌ها باعث شده بود که ساکنان در برقراری ارتباط با دیوارهای خانه مشکلاتی را پیدا کنند. علاوه بر ناتوانی کالبدی برخی خانه‌ها در برابر اتصال اشیائی به سقف یا دیوارهایشان که چند مثال برای آن ذکر شد، شکل فعلی زندگی اجاره‌نشینی نیز مانع دیگری در برابر نمادین‌سازی دیوارها به شمار می‌رود. مستاجرها همیشه هم با عامل فشار صاحب‌خانه و هم یک عامل بازدارنده درونی، امکان استفاده حداکثری از فضای دیوارها را ندارند.

ارتباط خانه و دنیای شناختی ساکنان را به خوبی می‌توان در فیلم مستند «مکرمه، خاطرات و رویاها»، به کارگردانی ابراهیم مختاری دید؛ زن سالخورده بابلی که برای رهایی از تنهایی و نیز فشار خاطرات گذشته، نقاشی می‌کند؛ گذشته‌ای که ازدواج اجباری و ناخوشایند با  کدخدای مسن روستا و نیز پس زدن خواستگار جوان و تحصیلکرده خود، پررنگ‌ترین بخش آنست. او تمام فضای خانه روستایی خود را با طرح‌هایی که هرکدام نمادِ بخشی از افراد و اتفاقات پیرامونش بودند نمادین کرده بود. (خانه‌ای که ظاهرا پس از فوتش در سال 1384 به موزه تبدیل شده است.) چهره برخی شخصیت‌ها در فضاها و موقعیت‌هایی تحقیرآمیز کشیده شده بودند (مثلا به شکلی مشابه دیو بر روی خاک‌انداز گوشه حیاط) و او از خلال آن‌ها زندگیش را برای دیگران روایت می‌کرد. همچنین تصاویری عاشقانه از زوج‌هایی جوان و مجذوب یکدیگر که می‌توانست بخشی از رویاهای او و نمادی از فرصت‌های بهتری باشد که برای زندگی او و دختران جوانی مثل او وجود داشت ولی به دلیل ساختار سنتی روستا و ظلم قدرتمندان محلی از دست می‌رفت.

بنابراین خانه، علاوه بر آن‌که جایگاهی برای فعالیت‌های روزانه است می‌بایست توان اتصال افراد به گذشته و خاطرات و نیز آینده و رویاهایشان را نیز داشته باشد و در این امر، دیوارها، نقشی اساسی را برعهده دارند. چرا که در رویکردی تمثیلی، خانه، «تکرار ساختار مقدماتی محیط» است و کف آن، یادآور زمین، سقف آن، یادآور آسمان و دیوارهایش یادآور افق پیرامونی است. (شولتز، 1387: 147-146) با این‌حال به نظر می‌رسد این نقش نمادین خانه، با تکنولوژی‌ها و طراحی‌های جدید خانه‌سازی که این روزها در کشور رایج هستند، هر روز بیشتر به حاشیه رانده می‌شود.

مسئله ارتباط با نمادها و جهانِ شناختی، به جهت ارتباطش با هویت نیز قابلیت بررسی بسیار دارد. نوربرگ شولتز در این‌باره می‌گوید: «پس از انجام وطیفه اجتماعی خود به خانه عقب‌نشینی می‌کنیم تا هویت فردی خود را بازیابیم. از این‌رو هویت فردی در سکونت خصوصی مستتر است.» (شولتز، 1387: 141) آلن دوباتن، از موضع دیگری به این مسئله می‎‌پردازد و کلیت طراحی و ساخت فضاهای ثابت را مشمول این قاعده دانسته و درباره ضرورت برقراری ارتباط بین دنیای روانی با دنیای تجسمی و حسی جهان بیرونی صحبت می‌کند. عنوان فصلی از کتاب «معماری شادمانی» او «ساختمان‌های گویا» است و در مقدمه‌اش می‌نویسد: «اگر ذهنمان را به دریافت پیامی که در پریز برق یا شیر آب نهفته مشغول کنیم آماج تحقیر کسانی قرار می‌گیریم که از این وسایل صرفا برای روشن کردن اتاق خوابشان یا شستن دست‌هایشان استفاده می‌کنند.» (دوباتن، 1388: 70)

 

منابع:

  • غزنویان، زهرا، 1391، انسان‌شناسی فضای خانگی شهری؛ از مطلوبیت تا واقعیت، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: ناصر فکوهی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
  • راپاپورت، آموس، 1366، منشا فرهنگی مجتمع‌های زیستی، ترجمه راضیه رضازاده، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه علم و صنعت.
  • راپاپورت، آموس، 1384، معنی محیط ساخته شده: رویکردی در ارتباط غیر کلامی، ترجمه فرح حبیب، تهران، انتشارات پردازش و برنامه ریزی شهری.
  • نوربری شولتز، کریستیان، 1378، مفهوم سکونت، به سوی معماری تمثیلی، تهران، آگه.
  • باشلار، گاستون، 1391، بوطیقای فضا، مریم کمالی و محمد شیربچه، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
  • دوباتن، آلن، 1388، معماری شادمانی، پروین آقایی، تهران، ملائک.
  • فیلم مستند مکرمه، خاطرات و رویاها، کارگردان: ابراهیم مختاری، سال انتشار: 1392، توسط موسسه فرهنگ و هنر رها فیلم.

 

 

 

ایمیل نگارنده: زهرا (منیژه) غزنویان

ghaznavian.m@gmail.com

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294