جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

نمایش


نمایش

آدما ! بگین بدونم ، چرا عمر شب بلنده ؟
چرا خورشید در نور رو روی باغچه مون می بنده ؟
سیب باغ قصه کال ، بازیگر روی پرده لال
تو سکوت این نمایش نمره ی ترانه چنده ؟
آدما ! به جای دیدن ، ما …

آدما ! بگین بدونم ، چرا عمر شب بلنده ؟

چرا خورشید در نور رو روی باغچه مون می بنده ؟

سیب باغ قصه کال ، بازیگر روی پرده لال

تو سکوت این نمایش نمره ی ترانه چنده ؟

آدما ! به جای دیدن ، ما فقط تخمه شکستیم !

چشمامون رو واگذاشتیم ، در مغزامون رو بستیم !

قهرمان قصه ، خسته ، داد کشید با لب بسته !

« آدمی مونده تو قصه ؟ » ما نگفتیم که : «‌ما هستیم »

آدما تو این نمایش ، نقش ما فقط نگاهه !

سوزن ریز حقیقت میون انبار کاهه !

کوره راه بی ستاره ، راه به هیچ جایی نداره ،

ما نمی رسیم به مقصد ،‌ دیگه این آخر راهه !

آدما ! شاید یه روزی ، آخر یه فیلم تازه ،

برسیم بالای تقویم ، اونجا که روزا درازه !

آسمون اونجا صافه ، دشنه هاش توی غلافه

اونجا قهرمان فیلمم ، مث ما ترانه سازه !

کپ نکنین اگه قرق با یه پشه شکسته شه !

اگه یه وقت میون فیلم ، پرده ی صحنه بسته شه !

کپ نکنین ! اگه به عشق ، یه نمره ردی بدن !

جایزه ی نوبل رو به پزشک احمدی بدن

یغما گلرویی